اسناد آمریکا پازل کودتا را تکمیل می‌کند

مجید تفرشی، سندپژوه تاریخ معاصر
۱۳ شهریور ۱۳۹۶ | ۰۱:۲۴ کد : ۸۰۹۱ اسناد و اسرار کودتای ۲۸ مرداد
برای روحانیت مصدق دیگر گزینه نبود و انتخاب میان شاه و حزب توده است. در این شرایط یک روحانی در انتخابش تردید نمی‌کند.
اسناد آمریکا پازل کودتا را تکمیل می‌کند
فهیمه نظری

 

تاریخ ایرانی: اسناد تازه منتشر شده وزارت خارجه آمریکا در مورد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حاوی چه نکات تازه‌ای است؟ چگونه باید با این اسناد مواجه شد؟ چگونه باید از آن‌ها در جهت تکمیل پازل تاریخ دوره دولت دکتر محمد مصدق بهره برد؟ آیا انتشار این اسناد جدید، تاریخ‌نگاری ۲۸ مرداد را زیر و زبر می‌کند؟ همه این‌ها پرسش‌هایی است که مجید تفرشی، پژوهشگر و سندپژوه تاریخ معاصر ایران، در نشستی که به همین مناسبت روز پنجم شهریور در پژوهشکده آرشیو ملی و نیز ششم شهریورماه ۱۳۹۶ در انجمن قلم و اندیشه برگزار شد، به آن پاسخ گفت. در ادامه گزارش «تاریخ ایرانی» را از این دو نشست می‌خوانید:

 

***

 

سنت وزارت خارجه آمریکا بر انتشار اسناد دیپلماتیک در مورد کشورها و مناطق مختلف است؛ ولی اقدام اخیر آن کاری ثانویه‌ است و نوعی پوشش بر وظیفه اولیه‌ای که انجام نمی‌شود؛ یعنی ارائه مستقیم پرونده‌های اسناد به محققان به صورت آزادانه به عنوان یک حق عمومی و نه یک امتیاز ویژه. انتشار این اسناد به صورت گزینشی امری ثانویه است برای آنکه آن وظیفه اولیه یا دیرتر انجام شده و یا هرگز انجام نشود. از این رو نمی‌توان این اسناد را آزادشده دانست؛ این مجموعه در واقع گزیده‌ای از اسنادی است که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده؛ در حالی که آزادشده یعنی هر کسی بتواند به آن‌ها دسترسی داشته باشد. اینکه کسی گزیده‌هایی را انتخاب کند، غیرحرفه‌ای و خطرناک است؛ به این خاطر که بیم تصویرسازی آگاهانه یا حتی ناخواسته و غیرحرفه‌ای وجود دارد.

 

در مواجهه با اسناد کودتای ۲۸ مرداد که اخیرا توسط وزارت خارجه آمریکا آزاد شده است دو گونه برخورد در ایران وجود دارد: یک عده کسانی که می‌گویند این اسناد بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است و همه چیز را مشخص می‌کند، در مقابل نیز عده‌ای معتقدند هیچ‌گونه اطلاعات مهمی در این اسناد وجود ندارد و فاقد هرگونه اعتبار تاریخی است؛ تعابیری که هیچ‌ کدام درست نیست. این اسناد اگرچه نگاه کلان ما را به جنبش ملی شدن صنعت نفت، دولت مصدق، کودتای ۲۸ مرداد و تبعاتش تغییر نمی‌دهد، ولی جزئیاتی که به ویژه در دو محور جنگ سرد و مسئله نفت ارائه می‌دهد، بسیار مهم و تکمیل‌کننده پازل‌‌ها در این زمینه است. نباید انتظار داشت که انتشار هر سندی در این زمینه، زیر و زبرکننده ذهنیت‌ها در تاریخ‌نگاری این دوره باشد؛ ولی اطلاعات ریزی که این اسناد ارائه داده ولو جهت‌دار، هدفمند، گزینشی و با سانسور، واقعا ارزشمند است؛ یعنی در عین اینکه سرنوشت‌ساز و زیر و روکننده نیست ولی پازل‌ها را کامل می‌کند. این اسناد مهم هستند؛ ولی باید توجه داشت که استفاده غیرحرفه‌ای، مغرضانه و گزینشی از آن‌ها بسیاری اوقات می‌تواند مشکل‌ساز باشد. گاهی برداشتن یک یا چند برگ سند از یک مجموعه و استناد کردن به آن می‌تواند خطرات بسیار نگران‌کننده‌ای داشته باشد، انتشار اسناد در مورد تحولات مربوط به ۱۵ خرداد و انقلاب و نیز کودتای ۲۸ مرداد در بی‌بی‌سی، توسط کامبیز فتاحی، نمونه‌هایی بارز از استفاده غیرحرفه‌ای، مغرضانه و ابزاری از اسناد است که یا به دلایل سیاست خاص بی‌بی‌سی و یا به دلیل اغراض شخصی صورت گرفته است.

 

در داخل ایران نیز نمونه‌های مشابه زیاد داریم؛ مجموعه‌هایی که ارزشمند است ولی نه کافی است و نه می‌شود به آن استناد کرد، مانند انتشار اسناد وزارت اطلاعات که بیش از صد جلد کتاب منتشر می‌شود بدون اینکه ما سیاست و سنت گزینش این اسناد را بدانیم و به پرونده‌ها دسترسی داشته باشیم. عده‌ای با هر سیاستی یک سری اسناد را گزینش کردند و به ما می‌دهند و ما مجبور و محکومیم که از آن استفاده کنیم بدون اینکه بدانیم آیا زمانی می‌شود اصل پرونده را دید یا خیر. البته بسیار سپاسگزاریم از انتشار این اسناد و محکوم به استفاده از آن‌ها هستیم؛ ولی به هر حال کافی نیست؛ یعنی محقق در استفاده از آن‌ها همیشه باید دست و دلش بلرزد.

 

ما تاکنون شاهد چند سری اطلاع‌رسانی راجع به ملی شدن صنعت نفت، دولت دکتر مصدق و کودتای ۲۸ مرداد توسط غربی‌ها بودیم؛ در این زمینه مقدار کمی از اسناد فرانسوی‌ها در دسترس است، تعداد کمتری نیز اسناد روس‌ها در دسترس است که یا از طریق آرشیو موسسه علوم اجتماعی آمستردام خریداری شده یا با کپی اسنادشان معاوضه کرده‌اند و یا اسنادی است که از آرشیوهای بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دست آمده، ولی بریتانیا و آمریکا دو کشور اصلی مداخله‌کننده در تحولات این دوره بودند.

 

دست‌کم از سال ۲۰۰۷ به بعد که قانون دسترسی آزاد به اطلاعات در بریتانیا اجرا شد، یعنی نزدیک به ۱۰ سال است که پیگیر این اسناد هستم؛ من حدود ده مورد از این اسناد را مورد پیگیری قرار دادم، از این تعداد سه مجموعه بسیار مفصل بود که در دسترسی به دو مجموعه آن تقریبا موفق شدم؛ مورد اول در مورد خروج نیروهای بریتانیا در خلیج‌ فارس و مورد بعدی مناسبات هسته‌ای ایران و روسیه در دوره محمدرضا شاه پهلوی است. البته در این موارد نیز به دلایل امنیتی، سیاسی و ملاحظات مختلف دسترسی مشکل بود، اما با استفاده از همان قانون استفاده آزاد از آرشیوهای اسناد، من شکایت حقوقی کردم و توانستم این اسناد را آزاد کنم؛ اما در مورد سوم؛ یعنی کودتای ۲۸ مرداد، می‌توانم بگویم که صد درصد ناموفق بوده‌ام و این اسناد به دلایل مختلفی تاکنون آزاد نشده است. دسترسی آزاد به اطلاعات برای زمانی است که سرنخی از اسناد و یا ارجاعی وجود داشته باشد که بتوان به وزارت خارجه و یا آرشیو اسناد شکایت حقوقی کرد؛ اما در مورد کودتای ۲۸ مرداد همه سرنخ‌ها را قطع کرده‌اند؛ بنابراین امکان شکایت وجود ندارد.

 

نکته دیگر که مانع از دسترسی به اسناد این دوره در بریتانیا شده این است که بخش عمده نیمه دوم دولت دکتر مصدق، چیزی به نام سفارت بریتانیا در تهران وجود نداشت؛ بنابراین اسناد دیپلماتیک از تهران وجود ندارد؛ یعنی سفارتخانه تعطیل است، تنها یکی، دو نفر به صورت رسمی و غیررسمی در داخل سفارت آمریکا مستقرند یا جاسوس‌هایی که به صورت پوششی و به عنوان خبرنگار در ایران هستند؛ ولی روابط دیپلماتیک رسمی میان دو کشور وجود ندارد. البته به لندن گزارش‌هایی ارسال می‌شده اما تنها در حد خلاصه مذاکرات مجلس و خلاصه مطبوعات و مطالبی از این دست؛ بنابراین برای دسترسی به اسناد بریتانیا در این زمینه باید به اسناد سازمان‌های امنیتی آن چون MI6 یا اسناد موسسه GCHQ که سازمان شنود بریتانیا است رجوع کرد که البته آزادسازی اسناد امنیتی بریتانیا به کندی صورت می‌گیرد و هنوز در مرحله جنگ دوم جهانی است؛ بنابراین اگر اسنادی در زمینه ۲۸ مرداد و دولت دکتر مصدق در این سازمان‌ها موجود باشد، هنوز راه زیادی تا رسیدن به آن داریم.

 

بخش دیگری از اسناد مربوط به این دوره در بریتانیا، اسناد «نفت» است که بخشی از آن بیش از ۲۰ سال است که به دانشگاه منتقل شده است. دسترسی به این اسناد نیز قبلا امکان‌پذیر نبود؛ اما از سال ۲۰۰۸ که سالگرد صدمین سال استخراج نفت در ایران بود، این مسیر هموارتر شده و اجازه بیشتری برای استفاده از این اسناد داده می‌شود؛ ولی حتی در همین اسناد نیز مسائل سیاسی این دوره خاص بسیار کم است. در صورتی که پیش و پس از آن زیاد است؛ ولی در این دوره خاص یکباره حجم اسناد کم می‌شود. اما اینکه واقعا اسنادی در این زمینه وجود ندارد، در دسترس نیست، از بین رفته و یا ترکیبی از هر سه، هنوز مشخص نیست.

 

آمریکایی‌ها از بعد از وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یک سری خاطرات منتشر کردند؛ مثل خاطرات لوی هندرسون که سفیر ایالات متحده در دوره مصدق در ایران بود که در مجموع نسبت به سفیر بعد از خود نظر مثبتی به مصدق داشت. از هندرسون دو خاطره مکتوب وجود دارد: یکی از آن‌ها مطلقا به ایران ربطی ندارد و راجع به تاریخ شوروی و جنگ سرد است؛ ولی دو سه فصل از کتاب دیگر خاطراتش راجع به ایران است. مورد سومی از خاطرات هندرسون در پروژه تاریخ شفاهی وزارت خارجه آمریکا وجود دارد که در ایران مغفول مانده است و آن یک مصاحبه مفصل صد صفحه‌ای با اوست که تقریبا اندکی بیش از یک‌سوم آن راجع به ایران است.

 

در اسنادی که آمریکایی‌ها اخیرا منتشر کردند این را به وضوح می‌بینیم، یعنی ما با اشخاصی مواجه هستیم که در تاریخ‌نویسی کلاسیک و مکتوب ما اصلا جایی ندارند، نامشان را نشنیده‌ایم و تعجب می‌کنیم که این‌ها از کجا آمده‌اند ولی در واقع این‌ها هستند که سیاست را از پایین به بالا شکل می‌دهند و مدیران میانه‌ای هستند که تعیین‌کننده و سرنوشت‌سازند ولی نامشان در تاریخ‌نویسی ما نیست و راجع به آن‌ها هم کار نکرده‌ایم که بتوانیم آن‌ها را بشناسیم.

 

در دهه ۱۹۶۰ کتابی که از نظر موضوعی مهم و در زمان خودش تعیین‌کننده است، کتاب «ناسیونالیسم در ایران» ریچارد کاتم است. کاتم ایرانشناس و متخصص تاریخ علوم سیاسی بود، ولی اهمیت بیشتر او در این است که خود افسر CIA بوده است. البته طبیعتا کتابش با توجه به دورانی که در آن حضور داشته خالی از جانبداری در موضوع نفت نیست ولی در مجموع نظر مثبتی به دولت مصدق دارد.

 

حدود ۳۰ سال قبل مقاله مفصلی توسط مارک گازیوروسکی در آمریکا منتشر شد که تا همین امروز تاریخ‌نگاری ۲۸ مرداد را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. دلیل آن هم استفاده از منابع ناشناخته و ناگفته است. این مقاله به جهت مصاحبه‌ با افسران CIA و دسترسی به برخی اسناد این سازمان، یعنی اسنادی که تا همین امروز هم ما به آن دسترسی نداریم، توانسته تاریخ‌نگاری این برهه را تحت تاثیر خود قرار دهد. مقاله گازیوروسکی در زمینه تلاش شبکه‌های جاسوسی برای ارتباط با رجال مذهبی، سنتی و سیاسی در ایران، توزیع پول و مهمتر از همه بزرگنمایی در مورد خطر کمونیسم، جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی و حزب توده برای ترساندن جامعه سنتی و مذهبی نکات مهمی دارد. بخش مهمی از این مقاله در رابطه با زمینه‌سازی‌ تبلیغاتی، روانی، سیاسی و رسانه‌ای در مورد ۲۸ مرداد است؛ ولی نکته‌ای که باید در این مقاله مورد توجه قرار گیرد و من نیز بارها به آن اشاره کرده و مورد انتقاد قرار گرفته‌ام، پنهان ماندن منابعی است که گازیوروسکی بر اساس آن مقاله‌اش را نوشته است. ایشان به منابعی استناد می‌کند که نه قابل ردیابی و نه قابل شناسایی است. استناداتی که وی در مورد پول دادن به برخی افراد از جمله فلسفی، بقایی و کاشانی می‌کند، هیچ یک قابل اثبات نیست.

 

بحث من با گازیوروسکی دو نکته است: اول اینکه اگر یکی از دانشجویان ایشان مقاله‌ای می‌نوشت و در آن بدون نام بردن از منابع، ادعاهای مهمی را مطرح می‌کرد، ایشان او را از کلاس بیرون می‌انداخت. دوم اینکه اگر آقای گازیوروسکی، بدون ارائه هیچ سندی چنین ادعایی را در مورد رجال آمریکایی مطرح و آن‌ها را متهم به جاسوسی و گرفتن پول از خارجی‌ها می‌کرد، حتما هم دستگیر و هم از دانشگاه اخراج می‌شد. منتها چون ادعای ایشان در مورد ایران است و ما از فحش خوردن عده‌ای خوشمان می‌آید، از این مقاله تعریف می‌کنیم. در حالی که این کار از جهت تاریخ‌نگاری حرفه‌ای نادرست است، هرچند که ممکن است حتی ادعاهای ایشان درست باشد ولی استناد تاریخی به آن کاری خطرناک است چراکه قابل اثبات نیست. اگر آن زمان آقای گازیوروسکی نمی‌توانست اسامی را اعلام کند اما دست‌کم الان که همه آن‌‌ افراد از دنیا رفته‌اند، اسامی آن‌ها را اعلام کند و استنادات را بگوید.

 

انتشار اسناد اخیر در ایران ولوله‌ای ایجاد کرد و در همان دقایق اول، تعداد زیادی از سیاست‌ورزان داخلی از جناح‌های مختلف به عنوان مورخان خودخوانده وارد قضیه شدند و بدون اینکه اسناد را دیده باشند، بلافاصله روی هزار صفحه سند نخوانده تحلیل و نظر دادند و حتی برخی پیشنهاد تغییر نام خیابان آیت‌الله کاشانی به مصدق را مطرح کردند.

 

در واقع امروز موضوع آیت‌الله کاشانی، مصدق، ۲۸ مرداد و ملی شدن صنعت نفت از جنبه حقیقت‌یابی خارج و به بخشی از فوتبال سیاسی داخلی ما بدل شده و جناح‌های مختلف از آن استفاده ابزاری می‌کنند تا روی هم را کم کنند و طبیعتا عده‌ای هم خوششان می‌آید. اگر ۲۸ مرداد از نظر کاشانی و طرفدارانش اینگونه بود که مصدق یک نخست‌وزیر قبلا محبوب بوده و سپس خطاکار شد، اکنون به تدریج تبدیل به این دیدگاه شده که مصدق از آغاز نوکر انگلیس بوده است. در حالی که این را ۵۰ سال پیش و حتی ۳۰ سال پیش نیز نمی‌گفتند.

 

آیت‌الله کاشانی که خود و پدرش در جنگ اول جهانی جزو پیشروهای مبارزه با استعمار بریتانیا بودند هرچند در دوره رضاشاه طرفدار او بودند اما برخی از طرفداران مصدق به گونه‌ای اظهارنظر می‌کنند که انگار ایشان از آغاز با انگلیسی‌ها بوده است. بعد از ۳۰ تیر تصور مصدق این بود که نیازی به کاشانی ندارد. از سوی دیگر کاشانی می‌گفت من کمک کردم و سیاست بده‌بستان است، مصدق سهم نداد و تصور می‌کرد نیازی به ازدواج مصلحتی ندارد. در اسناد کاملا معلوم است که هندرسون نزد آیت‌الله کاشانی می‌رود که مصدق را می‌خواهی چه کار و همین‌طور بر عکس به مصدق می‌گوید. با دو طرف بازی می‌کند.

 

اشتباه رایج این است که تصور شود یک جناح مذهبی داریم و همه با هم یکی هستند، در صورتی که آیت‌الله کاشانی، آیت‌الله بروجردی و فداییان اسلام اختلاف داشتند. ناسزاهایی که فداییان اسلام به آیت‌الله کاشانی و حتی آیت‌الله بروجردی می‌دادند بی‌نظیر است. نواب صفوی و گروهش اعلامیه‌ای درباره آیت‌الله کاشانی و بروجردی صادر می‌کنند که قابل نقل نیست، حتی در ۲۸ مرداد میان فداییان اسلام اختلاف رخ می‌دهد. گروه کاشانی پیش از ۲۸ مرداد ائتلاف کامل پیدا می‌کنند. از آن طرف آیت‌الله بروجردی نیز برای موضع‌گیری، تحت فشار قرار می‌گیرد. از ۳۰ تیر به بعد خط CIA و MI6 برای بزرگنمایی خطر کمونیسم در ایران اضافه می‌شود. از این پس مصدق دیگر گزینه نیست و انتخاب میان شاه و حزب توده است. طبیعتا وقتی این موضوع به یک روحانی دینی ثابت می‌شود در انتخابش تردید نمی‌کند. در این فضا رهبران مذهبی به شاه تبریک گفتند.

 

در جریان ملی شدن نفت، بخشی از توده‌ای‌ها معتقد بودند مصدق بازی‌خورده آمریکایی‌هاست، زیرا با ملی شدن نفت ایران به منافع شوروی خدشه وارد می‌کند و انگلستان ظاهر قضیه است و می‌خواهد آمریکایی‌ها را بیاورد. بعد از ۳۰ تیر به تدریج این رویکرد تغییر می‌کند و حزب توده به مصدق نزدیک می‌شود. بعد از اسفند ۳۱ ارتباط‌هایی با هم پیدا می‌کنند و به آنجا ختم می‌شود که یکی از دغدغه‌های روحانیت در سال پایان حکومت مصدق مخصوصا شش ماه آخر این بود که آن‌ها به هم نزدیک می‌شوند. آیت‌الله کاشانی و آیت‌الله بروجردی نگران این مسئله بودند.

 

در ۲۳ تیر ۱۳۳۲ وقتی نماینده رسمی دولت آمریکا به ایران می‌آید، در تهران تظاهرات خونینی راه می‌افتد و در واقع بخشی از سازماندهی تظاهرات توده‌ای‌ها را آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها انجام می‌دهند؛ برای اینکه به گروه‌های مردد سنتی نشان دهند کمونیسم در ایران فراگیر شده و شما باید مصدق را کنار بگذارید و وقتی این موضوع جا افتاد، عملیات براندازی به راحتی انجام شد.

 

در ماه‌های پایانی دولت مصدق، ما با دولتی خسته مواجهیم. در ۲۸ مرداد دکتر مصدق علاقه‌ای به ماندن نداشت و اقتصاد ایران در هم شکسته بود، به همین دلیل و به تعبیر جلال آل‌احمد تنها محصول ۲۸ مرداد این بود که از یک دولت ورشکسته، قهرمان و شهید جاودان ساخت. بر این اساس می‌توان گفت شخص دکتر مصدق برنده ۲۸ مرداد بود.

 

در جریانات سال آخر دولت دکتر مصدق به خصوص ماه‌های منتهی به کودتا اختلاف نظری میان اروپا و آمریکا شکل گرفت. برای بریتانیا مسئله نفت مهمتر بود اما برای آمریکایی‌ها خطر شوروی و جنگ سرد اولویت داشت و در ادامه به هم رسیدند. دکتر مصدق بعد از پیروزی‌هایی که در دادگاه لاهه و شورای امنیت به دست آورد، فکر کرد جامعه بین‌الملل از او همیشه حمایت خواهد کرد؛ اما این تصور درست نبود. او تا ۲۵ تیر ۳۱ در عرصه بین‌المللی بسیار فعال بود و روی چهار لایه کار می‌کرد: در لایه اول سیاستمداران، در لایه دوم اندیشمندان و نخبگان بین‌المللی و سوم رسانه‌های بین‌المللی و چهارم افکار عمومی؛ اما دکتر فاطمی اشتباهات بزرگی مرتکب شد و خصوصا بعد از ۳۰ تیر دیپلماسی ایران از کار افتاد؛ چون تصور می‌کردند همه دنیا محکوم هستند حق را به ما بدهند. ایران در دوره دوم حکومت مصدق در عرصه بین‌المللی باخت.

 

در شش ماه آخر حکومت دکتر مصدق سه اتفاق سرنوشت‌ساز در خارج از ایران به وقوع پیوست: نخست مرگ ژوزف استالین رهبر شوروی که به تبع آن حزب توده در ایران نیز بی‌پدر شده و تصمیماتش سر خود می‌شود. دوم اینکه در بریتانیا حزب کارگر کنار می‌رود و چرچیل پیر سر کار می‌آید. مهم این نبود که او تندروست مهم این بود که چرچیل پیر شده بود و اطرافیانش یک عده تندتر از خودش بودند که دولت را اداره می‌کردند. سوم در آمریکا دموکرات‌ها کنار می‌روند و جمهوری‌خواهان روی کار می‌آیند.

 

مصدق این سه حادثه را درنیافت و بازی بین‌المللی در شش ماه آخر اتفاق افتاد. ضمن اینکه در ماه‌های پایانی شاهد هستیم که تصورات و محاسبات مبنی بر اینکه دنیا بدون نفت ایران آسیب می‌بیند، درست از کار درنیامد و دنیا راه خود را رفت. در واقع جامعه بین‌المللی به این نتیجه رسید که مصدق معامله‌ناپذیر است و سراغ راه‌حل‌های دیگر رفت. 

کلید واژه ها: اسناد سیا کودتای 28 مرداد تفرشی


نظر شما :