با چپ مذهبی گفتوگوی صادقانه داریم
ناگفتههای دیدار یزدی با اعضای حزب توده
به نوشته «راه توده»، با توجه به اینکه دکتر یزدی به ایران بازمیگشت، یک نسخه از این گفتوگو پیش از انتشار در اختیار او قرار گرفت و با اندک اصلاحاتی انتشار آن را بدون اشکال دانست. یزدی پس از این دیدار به ایران بازگشت و به دنبال آن، برای بررسی پزشکی راهی آمریکا شد که نتیجه آن کشف یک غده سرطانی در بدن ایشان بود که مدتی برای شیمیدرمانی در آمریکا ماند.
یزدی در این دیدار که یک سال پس از انتخاب او به دبیرکلی نهضت آزادی انجام شده، به «گفتوگوی صادقانه با چپ مذهبی» در ایران اشاره کرده و از رفتار حزب توده در اوایل انقلاب گلایه میکند که: «اخلاق سیاسی در رابطه با دولت موقت و نهضت آزادی رعایت نشد.»
***
همانگونه که اطلاع دارید، «راه توده»، در آستانه برگزاری انتخابات – مجلس پنجم - با انتشار اطلاعیهای، مواضع صریح خود را پیرامون این انتخابات و ضرورت حضور فعال در آن اعلام داشت. به پیوست این موضعگیری، ما تحلیلی هم از اوضاع و شرایط کنونی ایران منتشر ساختیم و دلایل خویش را در تایید اینکه چرا و به چه دلیل «انتخابات پنجمین دوره مجلس اسلامی در شرایط متفاوت با دورههای گذشته» انجام میشود، برشمردیم. شاید بتوان گفت «راه توده» به عنوان نشریهای که در خارج از کشور منتشر میشود، اما عمدتا متکی به نظرات رسیده از داخل کشور و حوادث درون کشور است، یگانه نشریهای بود که مواضعی اینگونه صریح و بیخدشه را در رابطه با انتخابات مجلس پنجم اعلام داشت. البته در این رابطه فشارهای جانبی قابل توجهی را نیز تحمل کرد، اما واقعیت همیشه برتر از جنجالهای مقطعی و نوبتی است. […] خوشبختانه نتایج دور اول انتخابات خیلی زودتر از آنچه ما انتظار داشتیم، صحنه واقعی را در برابر همگان قرار داد که در نشریات متعلق به جناح چپ اپوزیسیون، پس از پایان انتخابات مشهود است. به هر حال مجموعه این تحلیلها و نظرهای منتشرشده در «راه توده» را قطعا مطالعه کرده و در جریان هستید؟
بله، ما هم بر این عقیدهایم که انتخابات اخیر، یک حادثه بزرگ بود و بسیاری را غافلگیر کرد، فرق نمیکند هم در دستگاه حکومتی و هم در میان منتقدان و مخالفان سیاستهای حکومتی. خوشبختانه، در مطبوعات خارج از کشور هم که من روزهای اخیر برخی از آنها را مطالعه کردهام، چنین نتایجی مشهود است. آنچه به ما، یعنی «نهضت آزادی ایران» مربوط میشود، این است که شرکت ما در انتخابات توانست راه را برای شرکت و حضور برخی نیروهای دیگر هموار کند. نهضت با اعتقاد به اینکه مبارزه سیاسی در ایران نیاز به یک مهندسی دقیق و حسابشده دارد، سیاست حضور در انتخابات را در پیش گرفت. ما دستاوردهای این حضور و شرکت را هم در یک بیانیه جمعبندی و منتشر کردهایم که شما هم در نشریه خودتان بخشهایی از آن را منتشر کردهاید. جنبش زنان در انتخابات اخیر مسئله بسیار قابل توجهی بود که شاید تا پیش از انتخابات ارزیابی دقیقی از آن در دست نبود. پذیرش و تحمل نمایندگان و کاندیداهای نهضت در جریان ثبتنام انتخاباتی نیز از جمله حوادث مهم در تاریخ این دوره از حیات جمهوری اسلامی است. به هر حال، محاسباتی را برای پذیرش کاندیداهای ما در انتخابات کرده بودند که به تدریج متوجه شدند که این محاسبات غلط است و اگر نهضت آزادی را به حال خود رها کنند، کاندیداهایش در صدر قرار خواهند گرفت. هرچه بیشتر با این حقیقت روبهرو شدند محدودیتها و حذفها را شدیدتر کردند تا جایی که از لیست کاندیداهای مستقیم ما چیزی باقی نگذاشتند. این خودبهخود یک پیروزی برای ما محسوب میشود. پیروزی حتما این نیست که ما به مجلس راه پیدا کنیم، فراهم آمدن شرایط برای برآورد امکانات بالقوه نیز خودش یک پیروزی است. همین که خود حکومت مرحله به مرحله تصمیمات اولیه خودش را برای شرکت دادن نهضت آزادی در انتخابات پس گرفت، در حقیقت یک پیروزی برای ما محسوب میشود؛ ولی اگر اطمینان داشتند ما رای نمیآوریم، میگذاشتند به قول خودشان ما شرکت کنیم و سنگ روی یخ شویم. خیلی زود متوجه شدند، نخیر وضع به گونه دیگری است.
همین آمادگی حضور ما در انتخابات و مقاومت حکومت برای قطع ارتباط بیشتر ما با مردم نیز خودش به نوع دیگری به سود ما تمام شد. شما در همین انتخابات اصفهان و اردبیل و مشهد و تبریز دیدید، که هر کجا حکومت از داوطلبی حمایت کرد، مردم او را طرد کردند و هر کجا حکومت کسی را محروم و رایش را باطل کرد، مردم او را انتخاب کردند و یا به نفع او موضع گرفتند. همین وضع و شرایط برای کاندیداهای نهضت آزادی نیز صادق است؛ بنابراین ما مجموعا سیاست شرکت در انتخابات را مثبت و صحیح ارزیابی میکنیم، حتی برای شما بگویم که اگر در برخی دوستان در ماههای آخر تردید به وجود آمده بود، با رسیدن اخبار مربوط به انتخابات مرحله اول و اعلام نتایج آن و سیاست ابطال انتخابات و مقاومت مردم در برابر آن، خودبهخود آن تردیدها هم خاتمه یافت.
اینکه تفسیر میکنند حکومت بر اثر فشارهای خارجی در ابتدا و در جریان ثبتنام کاندیداها، تن به عقبنشینیهایی داد و یا در ابتدای کار و با اطمینان از پیروزیاش امکان شرکت جریانهای سیاسی دیگر در انتخابات را هم پذیرفت همه واقعیت نیست. البته اینکه اوضاع جهانی و به ویژه موضعگیریهای جامعه اروپا در این زمینه موثر بوده صحیح است؛ اما پیش و بیش از همه، شرایط و اوضاع خود ایران این سیاست و در حقیقت عقبنشینی را به حکومت و انحصارطلبهای حاضر در آن تحمیل کرد. شما دیدید که در آستانه دور اول انتخابات چه اخباری از پشت صحنه به روی صحنه آمد و صفآراییها چه اشکالی به خود گرفتند، حتی در این صفبندیها نیز به نظر من شناخت گرایشهای مردم و منطبقسازی خود با آن سهم داشت. آنها که زودتر فهمیدند اوضاع اینگونه است و مردم نسبت به حکومت چه فکر میکنند، صف خود را از آنها که نمیخواهند، نمیتوانند و یا منافعشان اجازه نمیدهد واقعیات را ببینند، جدا کردند و دیدیم که این جدایی چندان بیحساب هم نبود و مردم هم از آن چگونه استقبال کردند. میخواهم بگویم که همه اوضاع و احوال را باید در نظر داشت.
بنابراین برای مرحله دوم انتخابات و انتخابات ریاستجمهوری، اگر شرایط کنونی در کشور ادامه یابد و حوادث جدیدی روی ندهد، تحلیل نهضت آزادی برای شرکت در انتخابات و یا کمک به کارزار انتخاباتی به سود این یا آن کاندیدا و یا گروهبندی سیاسی نباید تغییر کند؟ البته این در حالی است که صحنهسازیها، فشار به مردم، تشدید جو رعب و وحشت که در فاصله دو انتخابات در ایران شروع شد، همچنان جریان دارد. منظورمان همان مبارزه با لیبرالیسم یا در حقیقت مبارزه با جنبش روبهرشد آزادیخواهی است که به نظر ما حکومت چون نمیتواند مستقیما آن را عنوان کند، پشت شعار مبارزه با لیبرالیسم پنهان شده است. این در حالی است که خود حکومت در این سالها مدافع و مجری لیبرالیسم اقتصاد سرمایهداری بوده و هست. همین جمعیت موتلفه اسلامی که حالا بر همگان معلوم شده یک حزب تمامعیار و سراسری در کشور است بخشی از روحانیون مملکت را هم تحت رهبری دارد، خود به اعتراف رهبرانش، نظیر مهندس مرتضی نبوی، حاجی حبیبالله عسگراولادی، مهندس باهنر و دیگران طرفدار شتاب بخشیدن به خصوصیسازی و اجرای سریعتر لیبرالیسم اقتصادی هستند. بخش دیگر این کارزار که انحصارطلبان قشری در حکومت خیال دارند آن را تا پایان انتخابات ریاستجمهوری ادامه دهند، همان مبارزه برای اسلامی کردن دانشگاهها و یا در حقیقت مقابله با جنبش دانشجویی برای آزادیخواهی و عدالتطلبی است. جلوگیری از تحرک دانشجویان در طی دو انتخابات پیش رو، حذف تمام صحنهآفرینیهای اخیر برای به اصطلاح انقلاب فرهنگی اخیر در دانشگاهها و تصفیه اسلامی آنهاست. ما در این زمینه مطالبی را متکی به گزارشهای دریافتی از داخل کشور، در «راه توده» منتشر ساختهایم که مطالعه کردهاید.
همینطور است. البته رویدادهای ماههای اخیر، جابهجاییهای سیاسی در حکومت و حاشیه حکومت، رایزنیهایی که بین ما و برخی گروهبندیها جریان دارد، موضعگیریهای جریانهای شکستخورده در انتخابات اخیر، «جمعیت موتلفه اسلامی»، همه اینها باید در نظر گرفته شود و در تبیین نظر نهضت آزادی لحاظ شود؛ اما اساس نگرش نهضت و پایههای تحلیلی آن از اوضاع کشور تغییری نخواهد کرد. فضا را باید شکافت و جلو رفت. ما حرف، طرح و پیشنهاد و راهحل برای اوضاع کنونی داریم؛ مردم هم روزبهروز بیشتر به راهحلهای جانشین فکر میکنند و تشکلهایی که طرحها و راهحلهایی را دارند بیشتر برای مردم مطرح هستند. مهمتر اینکه مردم اکنون دیگر طرفدار برخوردهای خشن و اصولا خشونت نیستند و از سلوک جریانهای سیاسی که تحمل دیگران را دارند و حاضرند در همفکری عمومی مشارکت کنند، استقبال میکنند. نهضت آزادی اکنون دارای چنین مواضعی است و این درست در برابر سیاستهای خشن شکستخوردگان در انتخابات اخیر و اصولا انحصارطلبان و عاملان گرفتاریهای امروز ایران است [...] به اینها باید گفت بروید ببینید و بررسی کنید که چرا در شهرستانهای کوچک که زنهایش پیش از انقلاب هم چادر به سر داشتند و حال هم دارند به شما رای ندادند. بروید فکری به حال آن ۶۰۰ هزار نفری کنید که در اصفهان در برابر شما ایستادند و چارهای برای آینده بیندیشید. البته باز هم رفتهاند دنبال همان چارهاندیشیهای ۱۷ ساله. برای انتخابات میاندورهای در اصفهان، ابتدا استاندار اصفهان را عوض کردهاند و [...] به جان مردم افتادهاند تا هیبت خودشان را نشان بدهند و مردم را یا خانهنشین کنند و یا وادارند به کاندیداهای آنها رای بدهند.
این نمایش هیبت، دانشگاه را هم شامل شده است. باید از آقایان سوال شود که دانشگاه، اسلامیتر از اینکه هست یعنی چه؟ آن معیار را اعلام کنند تا بسنجیم ببینیم دانشگاه اسلامی است یا خیر؟ شما میبینید که اصلا صحبت از معیار نیست. فقط صحبت از تصفیه است و گرفتن و بستن؛ بنابراین کاملا معلوم است که هدف چیز دیگری است. اگر معیار شرکت نکردن در سیاست [...] است که این دیگر نامش اسلامی کردن نیست. این تبدیل دانشگاه به گورستانی است که فرقش با بهشتزهرا آن است که در آنجا مردگانش خوابیدهاند و در اینجا ایستادهاند. در آنجا حرکت نمیکنند و حرف هم نمیزنند، در اینجا حرکت میکنند؛ اما حرف نمیزنند. این یعنی ستیز با حقیقت و واقعیت پیش رو که راه به هیچ کجا نمیبرد، مگر شکل بخشیدن به خشونتی متقابل که همه ما باید از آن بیم داشته باشیم! من این اصطلاح را در دوران اخیر بارها در مصاحبههای خودم به کار بردهام. «این کشتی که غرق میشود، همه ما سرنشینش هستیم.»
آرایش نوین نیروهای سیاسی در ایران برای ما هم بسیار مهم است. در واقع امر، نمیتوان نیروهای سیاسی اعم از ملی، ملی – مذهبی، مذهبی و یا دگراندیش و چپ را از پشت همان عینکی دید که در سالهای اول پیروزی انقلاب و یا حتی در ماههای اخیر میدیدیم. البته هستند سازمانها و یا شخصیتهایی که همچنان در اسارت شناختها و ارزیابیهای سالهای گذشته باقی ماندهاند و قادر به هضم و درک این جابهجاییها نیستند. ما حتی بر این عقیدهایم که در فاصله ماههای گذشته، یک سلسله موضعگیریها و جابهجایی آرایش نیروها در جامعه و در حکومت روی داده است. این جابهجاییها و تجدید نظر در مواضع، در تمام زمینههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مشهود است. تصور ما بر این است که با رشد جنبش مردم برای عدالت اجتماعی و رشد جنبش آزادیخواهی، روند جابهجاییهای مورد نظر، شتاب هم به خود خواهد گرفت و جنبش متحدان جدیدی نیز خواهد یافت. این واقعیت حتی در همکاریهای نوین میان نیروهای باقیمانده در حکومت و یا به حاشیه رانده شده حکومت نیز دیده میشود، در حالی که این هر دو نیرو، گرایشهایی را نیز برای همفکری و همدلی با نیروهایی نظیر نهضت آزادی، طرفداران علی شریعتی، متفکران روشنفکر اسلامی، ملیون ایران و حتی پذیرش برخی نظرات و دیدگاههای حزب توده ایران که در سالهای اولیه پیروزی انقلاب تکوین و اعلام شده بود نشان میدهند.
من با صراحت به شما میگویم که طی سالهای گذشته، جابهجاییهای زیادی در آرایش نیروهای سیاسی ایران صورت گرفته است. تاکید میکنم که برای اتخاذ هر نوع مشی و سیاستی که برآیند واقعیات امروز ایران باشد باید با صراحت به این حقیقت توجه کرد که برخی از نیروها، شخصیتها، گرایشها به سمت گرایش دیگری رفتهاند. برخی از مخالفان سفتوسخت آزادیهای عمومی به موافقان آرام و متفکر این آزادیها تبدیل شدهاند، در طیف چپ نیز با توجه به تحولات رویداده در جهان برخی نگرشهای نوین برای حفظ وحدت ملی و اقتصاد متکی به تولید ملی شکل گرفته است. ببینید، آنچه امروز به عنوان گرایش به تشکیل احزاب شاهد هستید و خبرهای مربوط به تلاشهایی که در این عرصه این طرف و آن طرف به بیرون درز میکند، بالاخره باید از یک مبدا و منشایی آب بخورد. این مبدا و منشا، همان نیازهای جامعه است که خود را به همه ماها تحمیل میکند. یک شبه که فلان شخص و یا اشخاص خوابنما نشدهاند که حزب درست کنند و یا به این نتیجه برسند که اگر حزب در مملکت باشد بهتر است. این حاصل و برآیند یک شناخت نوین از جامعه و نیازهای آن است. طبعا آن کس و یا کسانی که زودتر این نیاز را درک کرده و خود را با آن تطبیق دهند، تیزبینتر از بقیهاند. بله، این حقیقت است، که بین بسیاری از نیروهایی که تا چند سال و حتی چند ماه پیش از انتخابات خود را بینیاز از یکدیگر میدانستند، الان رایزنی و بحث و گفتوگو جریان یافته است. ما به عنوان نهضت آزادی این را پنهان نکرده و نمیکنیم که با برخی از نیروهای چپ مذهبی گفتوگوی صادقانه داریم. آنچه را میپرسند صادقانه پاسخ میدهیم و آنچه را به نظرمان میرسد صادقانه با آنها در میان میگذاریم. این را از حکومت هم پنهان نکرده و نمیکنیم، زیرا حفظ مملکت و بقای جامعه بالاتر از این نوع ملاحظات است. شما بپذیرید که برخی از مانورهای حکومت در جریان ثبتنام انتخابات، برای مقابله با همین رایزنیهای نیروهای مذهبی و ملی داخل کشور بود که سعی کردند بین آنها مانور کرده و جلوی این نزدیکی را بگیرند. خوشبختانه حاصل انتخابات و عملکرد حکومت و جناح انحصارطلب و قدرتطلب آن نتیجه معکوس داده و مشوق این نزدیکیها شده است.
ما هر جا که فرصت پیش میآید و گفتوگو دست میدهد، میخواهیم و تقاضا میکنیم که ضمن بررسی گذشتهها و طرح انتقادها و یا گلهها، درباره جهان امروز و راهحلهای جانشین برای وضع موجود مملکت حرف بزنند و طرح ارائه بدهند. بالاخره اگر اپوزیسیون هم باشیم و بخواهیم حکومت کنیم، باید به مردم بگوییم که درباره نان و آب و مسکن و گرانی و تورم و آزادی و مشکلات فرهنگی و جوانان و زنان و ورزش و دهها مسئله اجتماعی دیگر چه حرف و طرحی داریم. برای بدهکاری عظیمی که برای مملکت به وجود آوردهاند و استقلال آن را با خطر جدی روبهرو ساختهاند، چه فکر و طرحی داریم. این باید رسما گفته شود تا معلوم شود تا کجا با هم همراهیم و با هم توافق داریم. در این صورت میتوانیم بر سر نکاتی هم که توافق نظر نداریم بحث را ادامه دهیم تا راهحلی پیدا شود. بالاخره این مملکت مال همه ماست و ما هم میخواهیم در آن زندگی کنیم. این بحث با کسانی است که بیرون و یا در حاشیه حکومت قرار دارند و بخشی هم طیف چپ شناخته میشوند.
درباره حکومت وضع البته تفاوت میکند. سیاستهای حکومت، حاصلش همین است که میبینید و آنها هم خودشان میبینند، گرچه به روی خودشان نیاورند. آنها که از سیاستهای سالهای گذشته فاصله گرفته و حاضر به تعدیل نظراتشان بشوند و نوعی تفاهم و اتحاد سیاسی را در عمل بپذیرند، در کنار همین میز گردی قرار میگیرند که اکنون ما با طیف چپ و منتقدان حکومت در داخل ایران پشت آن نشسته و مینشینیم. چپ هم باید طرح خود را و نه فقط حرف و انتقاد و حاشیهپردازی، رسما ارائه بدهد. ما همه موظفیم دیدگاههای خود را دقیقتر کرده و با جزئیات در اختیار همگان بگذاریم. با این طرحها و برنامهها باید در انتخابات که فرق نمیکند میاندورهای باشد یا ریاستجمهوری و یا هر نوع انتخاب دیگری شرکت کرد تا مردم هم بدانند به چه کسی و برای چه رای میدهند.
ما بر این عقیدهایم که رای نهضت آزادی به دلیل شناختی که مردم از دیدگاههای آن دارند، رای شناختهشدهای است که روزبهروز به آن افزوده هم میشود. آخرین ارزیابی ما از انتخابات این است که بخش قابل توجهی از آن آرایی که به کاندیداهای موتلفه اسلامی و روحانیت همسو با آن داده نشد، در حقیقت رای به دیدگاههای نهضت آزادی برای اداره مملکت است. از آن آرا که به صندوقها ریخته نشده نیز، بخش قابل توجهی باید متعلق به دیدگاههای نهضت آزادی باشد. ما نمیخواهیم بگوییم که مردم در جریان همین انتخابات رفتند پای صندوقهای رای و نوشتند «نهضت آزادی» و یا فلان وابسته به آن، بلکه میخواهم بگویم، طرح و اندیشه ما امروز خواست مردم است و بخشی از آرای ریختهشده به صندوقهای رای که در مخالفت با وضع موجود در کشور بوده، در حقیقت و در کیفیت و کمیت خود رای به نهضت آزادی ایران بوده است.
ما ضمن احترام به این ارزیابی شما، البته نظرات خودمان را هم در این باره داریم که تاکنون گفته و نوشتهایم و بعدا هم خواهیم گفت و نوشت؛ اما از آنجا که میخواهیم بیشتر با تحلیل و نقطهنظرات شما آشنا شویم، ترجیح میدهیم بحث را همینگونه ادامه دهیم. به همین دلیل میخواهیم بدانیم ارزیابی شما از چپ غیرمذهبی در ایران، همکاری و همفکری با آن و پیشاپیش همه آنها حزب توده ایران چگونه است؟ حال که از رایزنیها و گفتوگوهای نهضت آزادی در داخل کشور با طیف چپ مذهبی گفتید، اشکالی نمیبینیم که این بخش را هم تدقیق کنیم و با همان صراحتی که به آن اشاره کردید به طرف آینده برویم. با توجه به اینکه حزب توده ایران پیوسته دارای برنامه و طرح و پیشنهاد برای مراحل مختلف تحولات اجتماعی بوده و هست. البته در این بحث، باید شرایط جدید جهانی، پایان یافتن بسیاری از پیشفرضهای قدیمی و کهنه مربوط به اتحاد جماهیر شوروی، اختلافات گذشته، برخی تندرویهای دوسویه و... را هم در نظر داشته باشیم. این مجموعه باید شرایط جدیدی را برای گفتوگو با قدیمیترین حزب سیاسی ایران فراهم آورد؛ حزبی که شما به عنوان رهبر یک حزب مذهبی شاهد احترام آن به آرمانهای مذهبی مردم و سنتها و باورهای آنها بودهاید که از همان ابتدای انقلاب، بهمن، موضع ملی خود را در برابر آن تدقیق کرده و اعلام داشت.
... اما درباره حزب توده ایران اعتقاد داریم که به هر حال نمیتوان برخی مسائل گذشته را تماما نادیده گرفت، مثلا ما هنوز درباره روابط گذشته حزب شما با اتحاد شوروی و برداشت از انترناسیونالیسم حرف داریم. برای بسیاری از دوستان ما، هنوز برخی از سیاستهای گذشته حزب توده ایران، مانند دوران ملی شدن نفت و دولت دکتر محمد مصدق مطرح است. ببینیم زمان تحولات و به ویژه موضعگیریهای امروز پیرامون مسائل حادی که در جامعه مطرح است چه پیش خواهد آورد. البته همینجا بگویم که با فروپاشی اتحاد شوروی، به قول شما صورتمسئله عوض شده است و اندیشههای نو و ملی در مجموعه چپ در حال رشد است؛ اندیشههایی که بر خلاف گذشته بیشتر نگاه به درون مملکت دارد. ما هم امیدواریم مشکل منافع ملی و برداشتهایی که از آن وجود دارد به صورت تاریخی دیگر وجود نداشته باشد و بروز نکند. اما محور دوم در مناسبات نهضت آزادی و حزب توده ایران، مبانی فکری و اعتقادی است که طبیعتا اختلافاتی در این عرصه بین مارکسیسم و اسلام وجود دارد. البته اعتقاد نداشتن به مبانی دینی یک مسئله است، دینستیزی یک مسئله دیگر. چپ ایران، با تکیه بر استقلال، باید به جای اصرار بر وجوه و ابعاد مخالفتهای دینی خود، به وجه ایجابی عدالتخواهی و استثمارستیزی تکیه کند و حتیالامکان از بحث و درگیری و طرح مباحث عقیدتی و دینستیزی پرهیز نماید. به نظر میرسد اگر این سیاست مطرح و پیگیری شود، در شرایط یک جامعه باز سیاسی مفید و موثر باشد. شما ببینید در کشورهای اروپای غربی، همین احزاب با آنکه نتوانستهاند دولت مستقل تشکیل دهند، اما توانستهاند چه نقش مثبتی در روندهای عدالتخواهی و ضد استثماری در کشورهای خودشان ایفا کنند و در تعدیل و توزیع ثروت و بهبود وضع کارگران و قشرهای کمدرآمد موثر واقع شوند. البته باز هم تاکید میکنم که چپ ایران برای حضور در جامعه چارهای جز آشتی با فرهنگ، سنت و اعتقادات مذهبی مردم ایران ندارد.
مسئله سوم احترام به اخلاق سیاسی است. البته نمیخواهم بگویم که این فقط مشکل حزب توده ایران است، بسیاری از جریانهای سیاسی دیگر هم کموبیش این مشکل را دارند. آنچه مستقیما به نهضت آزادی و حزب توده مربوط میشود، این است که این اخلاق سیاسی در رابطه با دولت موقت و نهضت آزادی رعایت نشد که جای بحث آن اینجا نیست و من هم مثل شما از مرور گذشتهها چندان خوشم نمیآید؛ اما شما ببینید در همین انتخابات اخیر هم در روزنامه «مردم» که ارگان رسمی حزب توده ایران است، باز هم همان بیتوجهی به اخلاق سیاسی تکرار شده است. منظورم طرح اخبار و شایعاتی است که پایه و اساس نداشته است، نظیر دیدار و سازش بنده با آقای هاشمی رفسنجانی و یا آقای شیخ محمد یزدی و غیره که به کلی نادرست و بیاساس است.
نهضت آزادی ایران معتقد است دیدار و گفتوگوی رهبران احزاب مخالف با مقامات دولتی بخشی از مقررات مبارزه سیاسی علنی و قانونی است و هر دیدار و گفتوگویی هم سازش محسوب نمیشود. اینگونه قضاوت از سوی مبارزان سیاسی قدیمی به هیچ وجه قابل قبول نیست. البته اگر روزی ضرورتی برای دیدار با مقامات دولتی پیش بیاید و صورت بگیرد، نهضت آزادی شهامت آن را دارد که با صراحت آن را اعلام نماید. میخواهم بگویم جریانهای سیاسی اصیل و پیشینهدار، اصولا نباید از این نوع شیوههای تخریبی استفاده کنند. البته ما میدانیم که چپ غیرمذهبی ایران هم در حال تحولات درونی است و سیاستهایی که به نام حزب شما در روزنامه «مردم» مورد بحث قرار میگیرد، احتمالا همه آنها مورد قبول همه اعضای شما در داخل و یا خارج از کشور نیست. همین نظراتی که از جانب شما در این دیدار مطرح شده، خب با آن چیزهایی که مردم (نامه مردم) درباره انتخابات و نهضت آزادی نوشته تفاوت دارد؛ اما به هر حال خواستم بگویم احترام به اخلاق سیاسی میتواند برخی مشکلات را حل کند و یا اصولا به وجود نیاورد. نهضت آزادی ایران در مجموع خودش اعتقاد دارد که چپ ایران نیز در معرض چالشهای جدید است، ضمنا ما اصلا اعتقاد نداریم که تفکر چپ را میتوان در ایران ریشهکن کرد و یا ریشه آن کنده شده است. نخیر این نه واقعیت است و نه میتوان با این واقعیت به گونهای روبهرو شد که در گذشته روبهرو شدهاند. امید ما این است که چپ با نزدیکی بیشتر به جامعه و فرهنگ ملی مردم ایران واقعبینانه عمل کند.
شما خوب میدانید که یکی از اتهامات حزب ما و کارزار تبلیغاتی که در این ۱۷ سال اخیر علیه آن راه انداختند، همین واقعبینی بوده است؛ تا آنجا که به کنایه رهبران آن را آیتالله نام گذاشته بودند. شما میدانید که با توجه به همین واقعیات جامعه ایران بود که نخستین رهبر حزب توده ایران، سلیمان میرزا اسکندری بود که مسلمانی معتقد و روشنفکر بود و حتی یک بار آیتالله خمینی هم در یکی از سخنرانیهایش اشاره کرد که با او در سفر حج بوده است.
نظر شما :