سندی که برای نخستین بار منتشر میشود/ عبارتی که از متن اولیه بیانیه امام پس از فتح خرمشهر حذف شد
دکتر حمید انصاری
۱- چگونگی اطلاع امام خمینی از خبر آزادی خرمشهر:
جایگاه امام خمینی به عنوان فرمانده کل قوا ایجاب میکرد تا از ابتدای جنگ تحمیلی جدای از تلفنگرامهای روزانه و حتی ساعتی و لحظهای ستاد مشترک ارتش و فرماندهان نظامی در ارتش و سپاه و گزارشات مکتوب نمایندگان امام در شورایعالی دفاع، در جریان عملیاتهای رزمندگان، طبق قرارهای قبلی از طریق خطوط ارتباط تلفنی و بر اساس دفترچه کد رمزهایی که بصورت دورهای تغییر مییافتند وضعیت عملیات و نتایج آن در تماس با قرارگاههای عملیاتی به دفتر امام اعلام میگردید (در فرصتی مناسب نمونههایی از این دفترچه کدهای جنگی و اخبار مرتبط با جنگ منتشر خواهد شد). اما اعلام رسمی پیروزی و یا شکست عملیاتها روال مشخصی را طی میکرد و از طریق قرارگاههای اصلی و فرماندهان عالی جنگ و شورای عالی دفاع اعلام میگردید.
در رابطه با فتح خرمشهر، خبر رسمی این پیروزی بزرگ را آیتالله خامنهای (رئیسجمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع) طی پیامی متضمن تبریک به امام خمینی و درخواست دعا برای رزمندگان دادند. این پیام در روز سوم خرداد به صورت تلفنگرام فوری برای دفتر امام مخابره و قرائت گردیده بود. متن این سند خاطرهانگیز (که برای نخستین بار منتشر میشود) بدین قرار است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
تلگرام فوری شماره ۶۵۲ – ۶۱.۳.۳
حضرت آیتالله العظمی امام خمینی مدّظله العالی رهبر انقلاب و بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران
فرزندان ایثارگر شما در جبهه نبرد حق علیه باطل امروز حماسه بزرگتری آفریدند. گل های سرخ اسلام و کبوتران خونین بال انقلاب اسلامی از خط آتش سهمناک قوای کفر گذشتند نیروی اهریمنی متجاوزان را در هم شکستند از آب اروند رود وضو ساختند و بر خاک خونین خرمشهر در پیشگاه با عظمت لطف الهی سر به سجده فرود آوردند.
اماما! امروز پس از بیست ماه بانگ تکبیر در فضای خرمشهر طنینافکن شد و پرچم سرافراز توحید در این بخش از خاک میهن اسلامی به اهتزاز درآمد. ای مرشد و راهنمای رزمندگان اسلام فرزندان شما امروز در عین پیروزی کامل به دعای شما که خود قافلهسالار این سربازان امام زمان (عجل الله [فرجه الشریف]) هستید نیازمندترند. چشم و دلتان به این پیروزی و پیروزیهای آتی روشن و روشنتر باد.
سید علی خامنهای رئیس شورای عالی دفاع
و رئیس جمهوری اسلامی ایران»
امام خمینی در همان روز سوم خرداد پیامی شورانگیز صادر کردند و طی آن با عالیترین مضامین به تشکر از رزمندگان و فرماندهان و تبریک به ملت بزرگ ایران پرداختند. ایشان در فراز پایان بخش پیام خویش که ناظر بر اجابت درخواست ریاست شورای عالی دفاع بود چنین نوشتد: «اینجانب در پیشگاه مقدس خداوند، تکلیف الهی خود را ادا نمودم اکنون دست تضرع و دعا بسوی خالق یکتا بلند کرده و به قوای مسلح اسلام و فداکاران قرآن کریم و میهن عزیز ایران دعا میکنم و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم. سلام و درود بیپایان بر فرماندهان متعهد قوای مسلح و بر رزمندگان فداکار و بر ملت عزیز ایران».
حضرت آیتالله خامنهای شنیدن خبر فتح خرمشهر را چنین روایت کرده است:
«روز سوم خرداد همان ساعت اولی که رزمندگان ما خرمشهر را گرفته بودند، مرحوم شهید صیاد شیرازی به من تلفن کرد – بنده آن وقت رئیسجمهور بودم – و گزارش اوضاع جبهه را میداد. میگفت الان هزاران سرباز و افسر عراقی صف بستهاند، برای این که بیایند ما دستهایشان را ببندیم و اسیر شوند! قدرت معنوی یک ملت این است. فقط خرمشهر نیست – خرمشهر یک نماد است – کربلای ۵ ما هم همینطور بود؛ والفجر ۸ ما هم همینطور بود… – بیانات در دیدار با خانوادههای شهدا، ۳ خرداد ۱۳۸۴»
ایشان همچنین در مناسبتی دیگر در همین رابطه فرموده است: «شاید هنوز چند ساعت از خبر نگذشته بود که بنده از ریاستجمهوری میرفتم طرف بیت امام که خدمت امام (رضوانالله تعالی علیه) برسم در این خیابان و سر راه مردم غوغا کرده بودند؛ مثل یک راهپیمایی، مثل یک تظاهرات. ماشین ما را که میدیدند، میآمدند جلو تبریک میگفتند در همه کشور یک جشن عمومی خودجوش به وجود آمد؛ مسئله این قدر مسئله مهمی بود. البته مردم آن روز غالبا نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است که این فتح به وجود آمده. از آن فداکاریها، از آن ریزهکاریها، از آن تلاشهای عجیب و باورنکردنی، مردم اطلاع نداشتند؛ امروز هم خیلیها اطلاع ندارند.»
روایت مرحوم یادگار امام از خرسندی امام خمینی از شنیدن خبر اعلام فتح خرمشهر در رادیو در بردارنده نکتهای بسیار مهم و چالشبرانگیز در تاریخ دفاع مقدس است که در بند بعد این نوشتار، با اتکا به یک مستند بسیار مهم بدان پرداخته میشود.
۲- آیا نظر امام خمینی پایان یا ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر بود؟
از جمله مباحث مهمی که در رابطه با دوران ۸ ساله دفاع مقدس همواره در پژوهشهای مربوط به جنگ و در گفتوگوها و خاطرات فرماندهان و مسئولین سیاسی مرتبط با دوران جنگ تحمیلی مورد بحث و مناقشه بوده است موضوع ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر میباشد. همانگونه که میدانیم مسائل مهم جنگ در شورای عالی دفاع کشور بررسی و تصمیمگیری میشد که در مواقع لزوم جلسات در محضر امام خمینی بر گزار میشده است. آنچه که مسلم است موضوع جنگ تحمیلی و چگونگی ادامه آن بعد از فتح خرمشهر در یک جلسه (و بنا به نقلی در دو جلسه) با حضور فرماندهان عالی جنگ مورد بحث قرار گرفته است و چنانکه در ادامه خواهد آمد همزمان، چند روز بعد از فتح خرمشهر جلسه مشترک ۸-۷ ساعته سه کمیسیون دفاعی و بودجه و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در همین خصوص برگزار میشود. در این جلسه نیز اکثریت قاطع (۲۶ نفر از جمع ۳۰ نفره) موافق ادامه جنگ و فقط ۳ یا ۴ نفر مخالف بودهاند.
ضمنا سندی قاطع در ادامه همین بحث (برای نخستین بار) منتشر میگردد که موضع مرحوم آیتالله منتظری را در این رابطه، برخلاف آنچه که در خاطرات ایشان، آوردهاند بیان مینماید.
دو روایت از نظر امام خمینی در جلسه ایشان با اعضای شورای عالی دفاع، از دو تن از حاضران در جلسه نقل شده است. مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی تأکید میکند که امام خمینی در این جلسه با ورود ایران به خاک عراق مخالف بوده است نه با ادامه جنگ. اما روایت دیگر، سخنان صریح مرحوم حاج سید احمد خمینی است که سالها پیش از انتشار خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی در دو نوبت تأکید کرده است که نظر (اولیه) شخص امام خمینی بعد از فتح خرمشهر هم بر مخالفت با ادامه جنگ و هم بر ورود به خاک عراق بوده است.
نکته حائز اهمیت اینکه آقای دکتر حسن روحانی در مصاحبهای در سال ۱۳۹۳ ضمن نقل دیدار با آقای هاشمی رفسنجانی چند روز بعد از فتح خرمشهر، در مقام نقل مطالب آقای هاشمی از جلسه نظامیان و ایشان با امام خمینی به گونهای مطلب را از قول آقای هاشمی نقل کرده است که مؤید روایت مرحوم یادگار امام میباشد.
عین مطالب سه روایت مذکور بدین شرح است:
الف: روایت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی:
«… پس از فتح خرمشهر یک بار جلسه شورای عالی دفاع در خدمت امام تشکیل شد که برای ادامه جنگ چکار کنیم؟ امام در آن جلسه روی ادامه جنگ تأکید داشتند و کسی مخالف ادامه جنگ نبود. در ادامه جلسه، بحث شد که اگر قرار است جنگ را ادامه دهیم، باید وارد خاک عراق شویم. چون در آن مقطع حالت تهاجمی داشتیم. امام مخالف ورود به خاک عراق بودند. من و آیتالله خامنهای هم در آن جلسه بودیم، اما وقتی بحث تخصصی شد، بیشتر فرماندهان نظامی صحبت میکردند. نتیجه بحث آنها قانع شدن امام بود.
فرماندهان نظامی پس از اینکه امام مخالفت خودشان را از ورود به خاک عراق در آن جلسه اعلام کردند، گفتند: این نمیشود. چون اگر عراق مطمئن شود ما وارد خاکش نمیشویم، احساس امنیت میکند و لشکریانش را بازسازی، نیروهایش را آماده و تجهیزاتش را قوی میکند. الان هم نیروهایش آسیب دیدهاند و هم استحکاماتش ضعیف است. اگر وارد نشویم، عراق دوباره کارهایش را شروع میکند.
ارتش و سپاه موضع مشترک داشتند؟
بله، ما، یعنی من و آیتالله خامنهای هم قبول داشتیم، ولی در بحث شرکت نکردیم. بالاخره امام منطق نظامیان را پذیرفتند که باید وارد خاک عراق شویم. البته استدلالات امام قوی بود، ولی با منطق نظامیان ناسازگار بود. بحث شد که چه کار کنیم؟ اینکه جنگ را ادامه دهیم و وارد خاک عراق نشویم، نمیشود. این کار ما دادن مهلت به دشمن است که دوباره خود را تجهیز کند.
استدلالات امام چه بود؟
سه چهار دلیل داشتند:
۱- الان مردم عراق موافق جنگ نیستند و با صدام همراهی نمیکنند. اگر وارد خاک عراق شویم، مردم هم با حس وطندوستی حمایت میکنند که حرف درستی بود.
۲- دنیا تحمل نمیکند ما عراق را اشغال کنیم. جهان بینالملل و کشورهای عربی نمیخواهند توازن سیاسی منطقه به نفع جمهوری اسلامی باشد. تا آن موقع و از زمان رژیم پهلوی بین ایران و عراق تعادل بود. اگر ما عراق را میگرفتیم، جغرافیای سیاسی منطقه عوض میشد. نفت، خلیج فارس، قدرت ایران و همسایگی خاکی با کشورهای جنوب خلیج فارس، از مسائلی بود که اتفاقات سیاسی را به نفع ایران میکرد. امام میگفتند: عربها و ابرقدرتها تحمل نمیکنند.
۳- اگر جنگ را به خاک عراق ببریم، مردم عراق آسیب میبینند. الان مردم عراق، به خصوص در جنوب عراق که شیعهنشین و منطقه جنگی بود، بالقوه با ما هستند. چگونه میتوانیم در شهری مثل بصره بجنگیم و مردم آسیب نبینند؟! این استدلال ایشان با هدف جنگ ما سازگار بود و تا آخر هم به این منطق خویش پایبند بودند. واقعاً در طول دفاع تا جایی که میتوانستیم، به جز در مواردی که برای مقابله به مثل مجبور بودیم، سعی میکردیم به مردم عراق آسیب نرسانیم.
فرماندهان نظامی پس از شنیدن استدلالات امام گفتند: با این شرایطی که میفرمایید، نمیتوانیم بجنگیم. هنوز حدود بیش از هزار کیلومتر از خاک ایران، آن هم ارتفاعات سوقالجیشی مهم که جزو امتیازات مرزی ماست، در دست عراق بود. با آن ارتفاعات، داخل عراق را کنترل میکردیم که در آن مقطع برعکس شده و در دست عراق بود. در طول مرز ما اینگونه بود و میتوانستیم برای بازپسگیری آنها بجنگیم، ولی نمیتوانستیم حالت تهاجم وسیع خود را ادامه دهیم. این هم جزو مباحث آن جلسه بود.
به هر حال امام(ره) گفتند: «در جاهایی وارد شوید که مردم آسیب نبینند.» (مصاحبه اختصاصی آیتالله هاشمی رفسنجانی با نشریه آینده؛ به نقل از سایت «تاریخ ایرانی خرداد ۱۳۹۰ | ۱۹:۵۷ کد: ۸۰۵»)
البته مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای دیگر به مناسبت بیست و چهارمین سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ضمن بیان همین مطالب گفتوگوی فوق با توضیحات بیشتر، با بیانی خاص و با تکیه بر استدلال دوم امام در مخالفت با ورود به عراق تأکید میکند که پیشبینی امام خمینی درست بوده و آنچه عملا اتفاق افتاد صحت نظر امام را ثابت نمود. ایشان میگوید: «… تا زمانی که بعثیها در خاک ما بودند علیه آنها خوب میجنگیدیم. ولی وقتی خواستیم داخل خاک عراق برویم، همانگونه که امام پیشبینی کرده بودند، خارجیها حساسیت نشان دادند. عملیات خیبر، عملیات فاو، عملیات کربلای ۵ و چند عملیات دیگر نشان داد که اگر ایران نیروهایش را متمرکز کند به هر جای عراق که بخواهد، میرود. لذا آنها شروع کردند تا از فاز دیگری ما را تحت فشار قرار بدهند که به قسمتهای اصلی سؤال شما درباره پذیرش آتشبس مربوط میشود. با کاری که در این چند سال کردیم، برای همه ثابت شده که اگر جنگ با همان وضع ادامه مییافت و مسائل تمام نمیشد، نهایتاً این عراق بود که به زمین میخورد و دشمنان انقلاب این را نمیخواستند. قطعاً مایل نبودند اینگونه شود. روسها، آمریکاییها و عربها در این سیاست فرقی نداشتند. امکانات همه در اختیار صدام بود. پول و بندر میدادند، هواپیمایشان به نحوی آماده دفاع بود. عراق از فرودگاههایشان استفاده میکرد. اطلاعات نظامی میدادند…» (به نقل از سایت تاریخ ایرانی، مرداد ۱۳۹۱ | ۲۲:۲۵ کد: ۲۴۲۸)
ب: روایت فرزند امام، مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید احمد خمینی:
سؤال - بدون تردید شما در طول دوران دفاع مقدس از همه کس به امام نزدیکتر بودید و از موضعگیریهای ایشان در مقاطع مختلف جنگ خاطرات بسیاری دارید. لطفاً خاطرهای را از آن دوران تعریف کنید؟
- تلخترین خاطرهای که به یاد دارم پذیرش قطعنامه، و شیرینترین خاطره مربوط به فتح خرمشهر است. فتح خرمشهر زمانی اعلام شد که ساعت حدوداً چهار بعدازظهر بود و امام در حال قدم زدن بودند. امام هر روز سه مرتبه و هر مرتبه حدود نیم ساعت قدم میزدند و رادیو هم در دستشان بود چون ما از قبل میدانستیم که رزمندگان اسلام در حال انجام این کار هستند و درگیری هم از شب قبل شروع شده بود که خیلی هم شدید بود. امام در حال قدم زدن بودند که گوینده رادیو خبر آزادسازی خرمشهر را اعلام کرد. با شنیدن صدای گوینده، من به امام نگاه کردم و متوجه شدم که احساس خوبی به ایشان دست داد. البته در مجموع امام از مسائلی که خیلی تلخ بود اوقاتشان زیاد تلخ نمیشد و از مسائلی هم که شیرین بود خیلی خوشحال نمیشدند.
در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود، اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند که ما باید تا کنار شطالعرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلاً با این کار موافق نبودند و میگفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه بدهید بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید دیگر این جنگ تمامشدنی نیست و ما باید این جنگ را تا نقطهای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است. (مصاحبه اختصاصی حجتالاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی دربارهٔ دفاع مقدس با نشریه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تاریخ: ۳۱ شهریور ۱۳۷۰ به نقل از کتاب مجموعه آثار یادگار امام خمینی ج۲)
ج: روایت حجتالاسلاموالمسلمین آقای حسن روحانی از جلسه مشترک کمیسونهای دفاعی و سیاست خارجی و بودجه مجلس:
«ما در کمیسیون سیاست خارجه مجلس چند روز بعد از فتح خرمشهر یک جلسهای گذاشتیم و با کمیسیون برنامه و بودجه جمع شدیم و بحث کردیم؛ بحث هم بسیار مفصل بود، از ۲ بعدازظهر ما بحث را شروع کردیم شاید تا ۸-۷ شب این جلسه ادامه پیدا کرد؛ جلسه بسیار جنجالی و پر بحث و استدلالهای مختلف در آن جلسه مطرح شد و دو نظر هم در آن جلسه بود؛ یک نظر این بود که ما جنگ را باید تمام کنیم و نباید ادامه بدهیم، یک نظر هم این بود که باید جنگ را ادامه بدهیم. من آن زمان رئیس کمیسیون دفاع مجلس بودم…
… این جلسه طولانی پایانش به رأیگیری رسید.
حالا من میگویم، ما حدود ۳۰ نفر بودیم که در جلسه این سه کمیسیون جمع شده بودیم و به جز ۳ نفر که میگفتند جنگ نباید ادامه پیدا بکند یا ۴ نفر، ۲۶ نفر میگفتند جنگ باید ادامه پیدا بکند یعنی اکثریت قاطع این جلسه معتقد بودند که جنگ باید ادامه پیدا بکند. یک اقلیتی هم بودند که میگفتند ما باید جنگ را تمام کنیم و متوقف کنیم…
… وقتی جلسه تمام شد، من بلافاصله رفتم دفتر آقای هاشمی و به ایشان گفتم که ما یک جلسه مفصلی داشتیم و این بحثها شده و نتیجه این است یک تعدادی میگویند ما باید جنگ را تمام بکنیم یک تعداد هم میگویند ما باید ادامه بدهیم.
ایشان گفت که خب به جای خوبی شما رسیدید اتفاقاً ما هم خدمت امام بودیم یک بحثی شد حالا تعبیر ایشان آن تعبیرات را که من حافظهام یاری میکند دقیقاً ایشان گفت، گفت که امام هم موافق نبودند جنگ ادامه پیدا کند، این تعبیر ایشان است که ما در جلسه بودیم امام فرمودند که برای چه میخواهید بروید در خاک عراق یعنی در واقع مخالف بودند ما وارد خاک عراق بشویم که فرماندهان نظامی در جلسه خدمت امام گفتند که اگر ما وارد خاک عراق نشویم و سر مرز بایستیم، آنها ما را رها نمیکنند و به ما حمله میکنند؛ این جنگ که یکطرفه نیست، دوطرفه است، آنها به ما حمله میکنند و ما باید یک نیروی عظیمی را سر مرز نگاه داریم برای دفاع از مرز هر لحظه هم آماده حمله آنها باشیم و شدنی نیست. ما باید برویم در یک نقاطی بایستیم که دفاع آسان باشد یعنی به موانع طبیعی تکیه بکنیم که دفاع آسان باشد و بنابراین ما یک عملیاتی داریم بزودی انجام میگیرد و جنگ تمام میشود، بعد از آن عملیات؛ این تعبیر آقای هاشمی بود. بنابراین اختلافی اصلاً وجود ندارد، نظرات همه یکی است چون امام هم نظرشان همین است، گفتم عملیات چیست؟ میخواهید چه کاری بکنید؟ آقای هاشمی روی نقشه همین عملیات رمضان را برای من توضیح داد، گفت طراحی ما این است که برویم از شلمچه وارد شویم برویم پشت اروند آنجا تکیه بکنیم بر پشت اروند و جنگ هم تمام میشود، یعنی تصور این بود که ادامه جنگ مثلاً حالا آن چیزی که تعبیر ایشان بود برای یک عملیات یک عملیاتی البته ایشان هم نگفت اسمش رمضان است. گفت یک عملیاتی ما میخواهیم انجام بدهیم برسیم به پشت اروند و در واقع پشت بصره قرار بگیریم آنجا یک نقطه دفاعی خوبی است. برای امام هم توضیح داده شد آنجا ما قرار بگیریم نقطه خوبی است. در زمین هم بعضی جاها باید یک جاهایی برویم جلو که برویم در ارتفاعات مشرف قرار بگیریم جنگ دیگر تمام است. گفتم ما بحثی نداریم چون همه نگرانیهای آنهایی که مخالف بودند فکر میکردند یک جنگ طولانی است اما یک عملیات کوتاه است که شما میگویید.
خرداد بود که ایشان گفت ماه بعد یک عملیات انجام میگیرد و تمام میشود که همین هم شد، … اما آن عملیات منجر به موفقیت نشد در نهایت و بعدش همه باز اتفاق نظر پیدا کردند که دیگر الان که نمیشود جنگ را ما تمام کنیم همانهایی که میگفتند جنگ را تمام کنیم، میگفتند حالا دیگر نمیشود حالا که رفتیم و الان دیگر شکست خوردیم این دیگر بد است باید یک عملیات موفقی انجام بدهیم بعد بتوانیم جنگ را تمام کنیم. بنابراین طراحی شد و ماهها طول کشید…» (وبسایت تاریخ ایرانی ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ | ۱۵:۵۰ کد: ۴۵۵۳ به نقل از نشریه رمز عبور)
ضمنا آقای روحانی در همین مصاحبه که بسیار مفصل است در رابطه با موضع خودشان میگوید: «نظرم بر پایان جنگ بعد از فتح فاو بود.»
به نظر نگارنده، هرچند که مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بر عدم مخالفت امام با ادامه جنگ در جلسه مذکور تأکید کرده است اما بیانی که ایشان از مخالفت امام با ورود به خاک عراق و دلایل این مخالفت و همچنین استدلالهای نظامیان مبنی بر اینکه برای پایان دادن به جنگ، با توجه به آسیبپذیر بودن خرمشهر به لحاظ قرار گرفتن در نقطه مرزی، نیازمند ورود به خاک عراق و محکم کردن مواضع دفاعی میباشد، نشانگر آن است که موضوع اصلی جلسه پایان جنگ و چگونگی آن – از نقطه نظر نظامی - بوده است. توضیحات آقای روحانی به نقل از آقای هاشمی رفسنجانی در باره مطالب این جلسه نیز کاملا مؤید همین مطلب است که در واقع نظامیان حاضر در جلسه با امام بر لزوم انجام – یک عملیات - (رمضان) با پیشروی محدود (به سمت بصره) برای قرار گرفتن در مواضعی مطمئن و برتر به عنوان پیش شرط لازم جهت پایان جنگ تأکید داشتهاند. اما عدم موفقیت عملیات رمضان و چند عملیات جایگزین بعدی در حقیقت عملا شرایط را بصورت دیگری رقم زد که توقف جنگ در آن شرایط هم در جهات نظامی و امنیت مرزها و هم به لحاظ شرایط حمایتهای بینالمللی از صدام و وضعیت آن روز منطقه به زیان ایران تمام میشد.
۳- یک مدرک مهم در تأیید روایت مرحوم یادگار امام:
پیش از ارائه مدرک، توضیحی کوتاه لازم است. تجربه ماههای اولیه بعد از پیروزی انقلاب حاکی از آن بود که در رادیو و تلویزیون و همچنین روزنامهها در مقام قرائت و یا حروفچینی و درج مطالب دستخط برخی پیامهای حضرت امام، دچار مشکل بودند و بعضا اشتباهات قابل توجهی در نقل نوشتههای امام پدید میآمد. برای جلوگیری از این اشتباهات و همچنین حفظ ارزش و اصالت دستخط حضرت امام خمینی، روال معمول بر این قرار شد که تصویر دستخطها ارسال نشود و متن بازنویسی شدهای که توسط اعضای دفتر حضرت امام به دقت و با حروف خوانا از روی کپی دستخط نوشته میشد جهت انتشار برای صداوسیما و مطبوعات ارسال گردد و اصل نسخه دستخط با امضای امام، در آرشیو اسناد ایشان نگهداری شود. به دلیل حساسیتی که در جامعه نسبت به یکایک واژگان به کار رفته در پیامهای امام وجود داشت، در مواردی که احیانا در مرحله نگارش سهوی در درج حروف یا جابجایی کلمات صورت گرفته بود یا در مواردی بسیار معدود که پیشنهاد افزودن یا درج مطلبی در پیام مطرح بوده است، عمدتا توسط مرحوم حاج احمد آقا موضوع به امام خمینی منعکس میشد و اصلاح مورد نظر با خط خود امام یا با اذن ایشان روی نسخه اصل و یا کپی دستخط صورت میگرفت. خوشبختانه تمامی نسخ اینگونه اصلاحات اعم از نسخه خطی و کپی اصلاح شده در آرشیو اسناد امام موجود بوده و در موزه آثار ایشان در معرض دید قرار خواهند گرفت.
از جمله موارد معدودی که طبق نظر و تأیید حضرت امام خمینی(س) ضمن چند مورد اصلاح کلمات، عبارتی کوتاه از یک پیام ایشان در نسخه کپی دستخط پیام، خط خورده است و طبعا در متن منتشر شده در صداوسیما و مطبوعات نیامده است همین پیام معروف امام به مناسبت سوم خرداد و فتح خرمشهر میباشد. جملهای که در اصل نسخه خطی توسط امام خطاب به «حکومتهای همجوار و منطقه» نوشته شده و بصورت خط نخورده میباشد این است: «آنان میدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم جنگ خاتمه یافته است و دولت و ملت پیروزمند از موضع قدرت سخن میگویند». اما در نسخه کپی که مبنای متن منتشر شده در رسانهها بوده است با اجازه حضرت امام، عبارت «جنگ خاتمه یافته است» خط خورده است. ضمنا در آغاز این پیام نیز با توجه به تلگرافات تبریک فتح خرمشهر که در سوم خرداد برای حضرت امام مخابره میشده است، عبارت «با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است» اضافه گردیده است.
بنا بر توضیح فوق و به استناد عبارت «امروز با فتح خرمشهر مظلوم جنگ خاتمه یافته است» شاید با اطمینان بتوان گفت امام خمینی در زمان نگارش این پیام در روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱، با تحقق فتح خرمشهر، جنگ را خاتمه یافته، میدانسته و یا میخواسته است، و طبعا با توجه اهمیت شرایط جنگ و پیروزی عظیم خرمشهر و حساسیت عبارت مذکور، ایشان شخصا و یا پس از مشورت با حاج احمد آقا حذف آن را – قبل از طرح موضوع در جلسه شورایعالی دفاع و اخذ نظر فرماندهان نظامی - به مصلحت دانستهاند، خصوصا اینکه ایشان طبق مبانی فقهی خویش در فقه حکومتی و امور اجتماعی که دایر مدار مصلحت هستند توجه به وجوب مشورت با عنایت به ملاک عرف کارشناسان (که در رابطه با جنگ، فرماندهان نظامی و مسئولین سیاسی و پشتیبانی جنگ بودهاند) را لازم میدانستند و لذا پس از استماع نظرات ایشان و طبعا اطلاع از مباحث نمایندگان مجلس و مسئولین سیاسی و اطمینان از اینکه اکثریت قاطع ایشان (بالای ۹۰ درصد) با استدلالهای متین و کارشناسانه خویش پایان جنگ را در آن مرحله خلاف مصلحت کشور اعلام کردند و مصلحت جنگ و کشور را بر ادامه جنگ و ضرورت اجازه ورود به خاک عراق بیان کردند، امام خمینی از نظر جمع متابعت نموده است.
تیمنا و به مناسبت ایام سالگرد فتح خرمشهر، برای نخستین بار تصویر عین اصل نسخه خطی این پیام و همچنین نسخه کپی اصلاح شده این پیام تقدیم میشود:
تصویر نسخه خطی اصل (قبل از اصلاحات):
تفاوت دو متن در رابطه با عبارت مورد نظر در تصویر زیر مشخصتر میباشد (که مربوط به سه سطر مانده به آخر در صفحه اول دو نسخه میباشد)
تصویر کپی شده نسخه مذکور:
موضع مرحوم آیتالله منتظری نسبت به ادامه یا ختم جنگ بعد از فتح خرمشهر:
دقیقا بر عکس آنچه که در کتاب خاطرات مرحوم آیتالله منتظری از قول ایشان نوشته شده است: «بعد از آزادی خرمشهر، نیروها بخصوص ارتش انگیزه کمتری برای ادامه جنگ داشتند، چون میگفتند ما تا حالا جنگ کردیم که دشمن را از کشورمان بیرون کنیم ولی حالا اگر بخواهیم در خاک عراق برویم این کشورگشایی است… روی همین اصل هم من همان وقت پیغام دادم که «هرکاری میخواهید بکنید حالا وقتش است و حمله کردن به عراق درست نیست» (کتاب خاطرات آیتالله منتظری صفحه ۵۸۹) با قطعیت صد درصدی عرض میکنم که این ادعا به استناد صراحت تام مطلبی که در بخشی از نامه ۵ صفحهای مرحوم آیتالله منتظری به امام خمینی آمده است نادرست میباشد. به برکت انتشار تدریجی اسناد دفتر حضرت امام و در ایام شریف بزرگداشت حادثه عظیم فتح خرمشهر و در آستانه سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی برای نخستین بار عین دستخط صفحات مرتبط با این موضوع منتشر میشود تا مطلبی نادرست که به شکلی گسترده تاکنون منسوب به ایشان مورد استناد رسانهها بوده است تصحیح شود.
توجه خوانندگان محترم و پژوهشگران را به این نکته بس مهم جلب میکنم که تاریخ نگارش این نامه ۱۱ اسفند ۱۳۶۱ میباشد، و همانگونه که ملاحظه خواهید فرمود ایشان نه تنها بعد از فتح خرمشهر مخالف ادامه جنگ نبوده است بلکه در بند دوم پیشنهاداتشان در این نامه که ۹ ماه بعد از فتح خرمشهر نوشته شده است به وضوح ضمن انتقاد از مسئولین جنگ بخاطر دست زدن به عملیاتهای کوچک برای تصرف شهرهای غیر مهم عراق، قاطعانه و به عنوان راهحل اساسی جنگ، پیشنهاد حمله به بغداد و تصرف پایتخت عراق را مطرح کردهاند و از اینکه مسئولین جنگ این پیشنهاد ایشان را تاکنون عمل نکردهاند سخت انتقاد نمودهاند.
متن و تصویر (دو صفحه اول و صفحه آخر) نامه مرحوم آقای منتظری که مربوط به موضوع این نوشتار میباشد به شرح زیر است:
تاریخ ۶۱.۱۲.۱۱
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مقدس آیةالله العظمی امام خمینی مدّ ظله العالی
پس از سلام بعرض میرساند پس از فتح خرمشهر و بالا رفتن روحیه ملت و نیروهای رزمنده ایران و شکست روحی و روانی ارتش عراق اینجانب دو موضوع را مکرراً بحضرات آقایان خامنهای – هاشمی – سرهنگ شیرازی – محسن رضائی - رفیقدوست تذکر دادم و اصرار کردم و با اینکه همه تصدیق میکردند و میگفتند خوب است، عملاً خلاف آنها انجام شده و متاسفانه مواجه با شکستها و خسارات زیادی شدهایم:
۱ من پیشنهاد کردم در ایران حدود دویست هزار از مردم عراق و اسرای عراقی و مردم عرب خلیج هستند که اغلب آنها مخالف با حزب بعث و صدام میباشند لازم است نیروهای فعال و جوان و مورد اعتماد آنان شناسائی شوند و فوراً در دو سه پادگان و مرکز نظامی در حدود مرز تعلیمات نظامی به آنان داده شود و فرستنده عربی هم در اختیارشان گذاشته شود که ملت و ارتش عراق را برای پیوستن به آنها دعوت کنند.
و بتدریج جنگ از صورت جنگ ایران و عراق بیرون بیاید و بعنوان جنگ ملت مسلمان عراق با حزب بعث کافر منعکس شود؛ منتها ملت ایران پشتیبان و کمک آنها میباشند،
ص۲
و بالنتیجه سوژه تبلیغاتی از مرتجعین و افراد احساساتی عرب گرفته میشود و از داخل عراق نیز مخصوصاً به آنها بیشتر میپیوندند.
۲ من پیشنهاد میکردم که فیالتأخیر آفات، و هر ساعت تاخیر بضرر ما و نفع صدام است؛ اینک که ارتش عراق از ایران اخراج شده و شکست خورده و روحیه خود را از دست دادهاند وقت حمله است هرچه زودتر نیروهای سپاه و ارتش و بسیج را جمعآوری و یک حمله بزرگ را آغاز کنید و از فکر بصره و عماره و امثال اینها بیرون روید فرضاً بصره و عماره را هم گرفتید - عراق منهای بصره و عماره هم متصور است – آنچه موجب شکست حزب بعث است حرکت بطرف بغداد است نفس نزدیک شدن به بغداد روحیه آنها را ضعیف و مواجه با شکست و فرار میکند و نزدیکترین راه مندلی بود که میشد از آنجا بطرف بغداد رفت؛ دیدیم که گوش ندادند و هر روز سران ما وقتشان را به مصاحبههای تلویزیونی و وعدهها و تهدیدهای توخالی و در عین حال مناقشات گروهی گذراندند و با مشاهده قصورها و مسامحات در جبههها چشمپوشی روا میداشتند و مدتها تأخیر انداختند تا صدام خوب مجهز شد و فرصت کانالکشیها و ایجاد موانع مستحکم به او دادند.
…
ص ۵
بالاخره همانطور که بارها فرمودهاید فعلاً مسئله مهم ما جنگ است و هر ساعت مسامحه و تأخیر بضرر ما و بنفع دشمن تمام شده و میشود مردم هم خوشبختانه از هیچ کمکی دریغ ندارند حضرتعالی باندازه لازم تا حال دستور و پیام دادهاید بنظر میرسد که بجا است عدهای را که با کفایت و درایت باشند خارج از خود مسئولین، محرمانه مأمور فرمائید به جبههها بروند و با تماسهای با افراد مختلف و مشاهده اوضاع از نزدیک بر اشکالات واقف شوند و بدنبال آن فکری شود تا فرصتها از دست نرود و نیروهای ارزنده ما کمتر به هدر رود و انشاءالله گذشته ما جبران شود. به امید پیروزی اسلام و مسلمین در همه کشورها و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته و ادام الله ظلکم.
امضاء: {حسینعلی منتظری}
منبع: پایگاه اطلاعرسانی جماران
نظر شما :