نامه مخالفت آیتالله پسندیده با امام جعلی است
دکتر حمید انصاری طی مقالهای مفصل همراه با مستنداتی که برای نخستین بار منتشر میشوند، تاکید کرد: «نامه منتسب به آیتالله پسندیده مورخ ۲۵ شوال ۱۴۰۳ که در فضای مجازی نشر دادهاند دروغ و جعلی است.»
متن مقاله دکتر حمید انصاری به همراه مستندات تاریخی در پی میآید:
خلاصه
متنی که اخیراً در فضای مجازی بعنوان نامه مورخ ۲۵ شوال ۱۴۰۳ (۱۶ مرداد ۱۳۶۲) آیتالله پسندیده خطاب به امام خمینی منتشر شده است و آن را به منزله اعلام مخالفت و جدایی ایشان از امام نامیدهاند، بنا به دلایل زیر از اساس جعلی و ساختگی است:
۱- انتشار این نامه جعلی، جدید نیست؛ منشأ آن متنی تایپ شده بدون ذکر منبع و بدون ارائه تصویر دستخط آن است که چند سال بعد از رحلت آقای پسندیده (متوفی ۱۳۷۵) در یک وب سایت فردی ضد انقلاب که جعلهای فراوان وی و بیاعتباری نقلهایش حتی نزد مخالفین انقلاب اسلامی در خارج کشور نیز زبانزد میباشد در سال ۱۳۸۰ منتشر گردیده است؛ و نظیر صدها جعلیات منتشر شده علیه امام فاقد ارزش موضعگیری رسمی و عمومی بوده است. موسسه تنظیم و نشر آثار امام در پاسخ به استعلامهای پژوهشگران قبلاً آن را تکذیب نموده است و در سال ۱۳۹۵ نیز توسط بعض پژوهشگران آشنا به زندگی امام خمینی، جعلی بودن آن توضیح داده شده است (ر.ک مشرقنیوز، آذر ۱۳۹۵)
۲- هیچ اثر و نشانی از چنین نامهای در آرشیو اسناد دفتر امام خمینی که تمامی نامهها و یادداشتهای آیتالله پسندیده به امام خمینی و اعضای دفتر امام (بالغ بر ۹۷۰ نامه و یادداشت) را در اختیار داشته و نگهداری میشوند وجود ندارد.
۳- فرض صحت این نامه، تغییر در رفتار بعدی ایشان با امام خمینی و قطع رابطه و یا تغییر لحن نامههای ایشان را ایجاب میکند در حالیکه به استناد دهها نامهای که آقای پسندیده بعد از تاریخ این نامه جعلی به امام خمینی نوشته است، ایشان همواره در این مکاتبات نیز همانند نامههای قبل با درج عبارت «روحی فداک» و عبارات متعدد دیگر، مراتب ارادت و امتثال خویش را نسبت به امام ابراز نموده است از جمله نامهای که فقط یک روز بعد از تاریخ مذکور نوشته و همچنین نامههای متعددی که بعد از آن تا رحلت امام نوشته است را با همین عبارت «روحی فداک» آغاز و با عرض ارادت به پایان برده است. دیدارها و روابط عاطفی و صمیمانه این دو برادر تا زمان رحلت امام خمینی بیش از پیش تداوم داشته است.
۴- علیرغم حساسیت مطالبی که در این نامه جعلی آمده است و منطقاً مخفی ماندن آن را غیرممکن میسازد در ۴۰ سال گذشته هیچ نقل و اشارهای از این نامه و مطالب آن در هیچیک از چندین هزار کتابهای خاطرات اشخاص و یا کتب تاریخی مربوط به شرح جزئیات حوادث دوران رهبری امام خمینی که در ایران منتشر شدهاند به چشم نمیخورد در حالیکه اسناد و اطلاعات محرمانهترین مطالب مربوط به تنشها و اختلاف نظرهای آن دوران چه در امور مهم و چه در اموری به مراتب کم اهمیتتر از مطالب این نامه بارها افشا و منتشر شدهاند.
۵- در این نامه از یک سو ایشان را مخالف بسیاری از شخصیتهای موثر در انقلاب و توهینکننده به آنان معرفی کرده و از سوی دیگر، موضع همنوایی و حمایت از چهرههای مخالف امام خمینی را به آقای پسندیده نسبت دادهاند، به استناد مجموعه یادداشتها و نامههای ایشان قبل و بعد از تاریخ مذکور، در تضاد آشکار با عملکرد و مواضع اعلام شده از سوی ایشان میباشد و همه مطالبی که در این نامه جعلی بر علیه رهبر معظم انقلاب اسلامی (رئیسجمهور وقت) و جمعی از مسئولین نظام در دوران رهبری امام خمینی آن هم با استفاده از عباراتی رکیک و توهینآمیز نوشتهاند که با هیچیک از سجایای اخلاقی و ادب کلام و نوشتههای مرحوم آیتالله پسندیده کمترین سازگاری را ندارد دروغ محض است. ملاحظه شواهد فراوان موجود در اسناد و نامههای ایشان به روشنی دروغ بودن مطالب این نامه جعلی را اثبات میکند.
توضیح دلایل فوق همراه با مستندات آن و دستخطهای آیتالله پسندیده در شرح تفصیلی زیر بیان شده است.
شرح و تفصیل مستندات جعلی بودن نامه منتسب به آیتالله پسندیده مورخ ۲۵ شوال ۱۴۰۳ که در فضای مجازی منتشر کردهاند:
مقدمه: اخیراً در فضای مجازی، متنی جعلی تحت عنوان نامه مورخ ۲۵ شوال ۱۴۰۳ / ۱۶ مرداد ۱۳۶۲ آیتالله پسندیده به امام خمینی انتشار یافته و ادعا شده است که ایشان در این نامه نسبت به برخی حوادث آن زمان (سال ۱۳۶۲ و پیش از آن) با تعابیری بسیار تند و اهانتآمیز نسبت به بسیاری از مسئولین نظام جمهوری اسلامی به مخالفت با امام خمینی پرداخته و اعلام جدایی و انزوا نموده و حتی آرزوی مرگ کرده است!
هر چند که انتشار این نامه جعلی، جدید نیست و سالها پیش از این در خارج کشور در یکی از سایتهای ضد انقلاب این متن جعلی بدون ارائه تصویر دستخط نامه و بدون ذکر منبع منتشر گردید و در نوبتهایی چند از آن زمان تاکنون بعضاً توسط افرادی با انگیزههای متفاوت در فضای مجازی بازنشر شده است و بدین لحاظ با توجه به فراوانی انتشار ادعاها و نامههای جعلی در فضای مجازی و وبسایتهای نامعتبر جریانهای ضد انقلاب خارج کشور، طبعاً اینگونه ادعاهای فاقد منبع، ارزش پاسخگویی و موضعگیری رسمی ندارند؛ موسسه نشر آثار حضرت امام در گذشته در پاسخ به استعلامهای افراد آن را تکذیب نموده و در مواردی نیز در رسانههای جمعی توسط برخی از پژوهشگران متعهد تکذیب آن به اطلاع عموم رسیده است (ر.ک مشرقنیوز، ۲۶ آبان ۱۳۹۵) و اخیراً نیز فرزند محترم آیتالله پسندیده به صراحت اعلام کرده است که «این نامه صد درصد جعلی و ساختگی است» (: فایل صوتی در آرشیو موسسه) اما از آنجا که بنا به جهاتی که بعداً اشاره خواهم کرد بازنشر این نامه جعلی در فضای مجازی اخیراً از سوی محافلی خاص در دستور کار قرار گرفته، به منظور پیشگیری از تحریف تاریخ و اینکه سکوت در این رابطه برای آیندگان باعث تلقی اعتبار آن نشود، لازم دانستم ضمن تکذیب انتساب این متن ساختگی به آقای پسندیده شواهد و دلایل جعلی بودن این نامه را بیان کنم.
دلایل و مستندات جعلی بودن نامه:
۱ - بالغ بر ۹۷۰ مورد از یادداشتها، مکتوبات و نامههای آیتالله پسندیده به امام خمینی خصوصاً مکاتبات ایشان در سالهای ۵۶ و ۵۷ و دوران اقامت امام در فرانسه و بویژه تمامی (تأکید میکنم «تمامی») مکاتبات ایشان با امام و فرزند امام و اعضای دفتر امام بعد از مراجعت امام به ایران (۱۲ بهمن ۱۳۵۷)، حتی یادداشتهای کوتاه یک سطری و حتی متن پیامهایی که به درخواست ایشان بصورت تلفنی در تماس با اعضای دفتر امام به امام خمینی منتقل کردهاند در آرشیو اسناد دفتر امام خمینی موجود است؛ در این مجموعه نه تنها چنین نامهای وجود ندارد بلکه در هیچیک از فهرستهای روزانه نامههای وارده و فهرستهای متعددی که از زمان حیات حضرت امام در بخش آرشیو نامههای دفتر امام که با دقت (در دفاتر ثبت نامهها و صدها فهرست بصورت موضوعی و تاریخی و روزانه) تنظیم شده و موجود میباشند، از ارسال و دریافت چنین نامهای هیچ نشانه و اثری نیست.
۲ - مواضع بیان شده در این متن و هر یک از مطالب این نامه جعلی برای کسانی که اندک اطلاعی از وضعیت فضای سیاسی دهه اول پس از انقلاب دارند از چنان حساسیتی برخوردار بوده است که منطقاً امکان مخفی نگه داشتن مواضع نگارنده و پیامدهای چنین نامهای - چه از ناحیه بازگویی خود نویسنده و موافقان و چه از ناحیه منتقدان و مخالفان - وجود نداشته است همانطور که در فضای ملتهب آن ایام در دهها مورد، شاهد برملا شدن اینگونه مواضع و پیامدهای آن – حتی در خصوصیترین مسائل - بودهایم (نظیر مکاتبات آقای بنیصدر و مرحوم بازرگان و نهضت آزادی، مواضع و نامههای آیتالله منتظری، نامه بنیاد رسالت و جامعه مدرسین و…) چگونه میتوان باور کرد برادر بزرگ امام خمینی که شخصیتی بسیار موثر در نهضت و دارای روابط گسترده با همه جناحهای سیاسی کشور بوده، در سال ۶۲ به چنان درجهای از مخالفت با امام و نظام رسیده که در مطالب تند این نامه به چشم میخورد که به تعبیر جاعلین این نامه باید آن را اعلام وصیت و وداع و جدایی از امام نامید اما هیچ رد و نشانی از آن نه در مواضع و خاطرات و صدها مکاتبه بعدی نویسنده که ۱۳ سال بعد از آن در قید حیات بوده است وجود دارد و نه ردی از نقد و گلایه نسبت به این مواضع در هیچیک از آثار امام بعد از این تاریخ (خصوصاً با توجه به اینکه امام خمینی در چالشهای اساسی مربوط به دفاع از نظام با احدی اهل مماشات نبود و سختگیری ایشان در این امور نسبت به منسوبین خویش بیش از دیگران بوده است) و نه در موضعگیریهای فرزند امام و اعضای دفتر امام که طبعاً در صورت وجود چنین نامهای از آن مطلع بودهاند و در مواردی به مراتب خفیفتر از مطالب این نامه در دفاع از مواضع امام و نقد نظر مخالفین هرگز سکوت نکردهاند. ضمن اینکه در طول ۴۰ سال گذشته حتی یک مورد استناد و یا اشاره به این نامه و مطالب آن در هیچیک از چندین هزار عنوان کتابهای خاطرات و آثار مجموعه افراد معتبر و فعال در وقایع آن دوران که در کشور منتشر گردیده به چشم نمیخورد.
۳ - یک دلیل غیرقابل انکار که جعلی بودن نامه را آشکار میسازد اینکه در این نامه در مقابل مواضع امام خمینی و خطاب به ایشان در مهمترین وقایع بعد از پیروزی انقلاب تا نیمه سال ۶۲ با استفاده از زنندهترین تعابیر و تهمتهای بزرگ به چند تن از شخصیتهای برجسته دینی و سیاسی و قضایی که اکثر آنها در قید حیات نیستند - و بنده اخلاقاً از بازگویی عبارات رکیک نامه جعلی معذورم – ابراز مخالفت شده است تا جائیکه انتشاردهنده، این نامه را «وصیت آقای پسندیده و وداع او با امام» و به منزله اعلام جدایی و انزجار وی از مواضع برادر خویش معرفی کرده است؛ فرض صحت رسیدن آقای پسندیده به چنین مواضعی و نوشتن چنین نامهای قطعاً ایجاب میکند که بعد از آن باید شاهد قهر و قطع رابطه یا اقلاً تغییر نوع رابطه قبلی ایشان که سرشار از ابراز ارادت و اعلام وجوب امتثال امر و تقاضای راهنمایی و ارجاع مسائل شرعی و غیره در مکاتباتش با امام که تا پیش از نوشتن این نامه همواره برقرار بوده است با سالهای پس از آن تا زمان رحلت امام خمینی باشیم در حالیکه نه تنها کمترین نشانهای از وداع و جدایی و یا تغییر نوع رابطه وجود ندارد بلکه مراوده و مکاتبات عاطفی و صمیمانه ایشان با امام در سالهای بعد از این تاریخ چنانکه بعداً توضیح خواهم داد به مراتب بیشتر و نزدیکتر بوده است.
بر اثبات ادعای مذکور نمیتوانم چند صد یادداشت و قریب ۱۵۰ نامه رسمی ایشان به امام و هزاران قبوض وجوه شرعی و استفتائات مرتبط فیمابین ایشان و امام را بیاورم اما بیان یک نکته مهم با ارائه چند نمونه از عین تصویر دستخط ایشان در اثبات مدعا، تعیینکننده میباشد:
مرحوم آیتالله پسندیده در آغاز قریب به اتفاق نامههای رسمی و بسیاری از یادداشتهای خود به امام عبارت «روحی فداک» آورده است. بار معنایی نوشتن این عبارت - آن هم نه در پایان نامه و قبل از امضا که غالباً با تعابیری نظیر: ارادتمند؛ یا: ملتمس دعا و امثال آن رایج میباشد بلکه در تیتر نامه و بعنوان مشخصه نامههای ایشان به امام خمینی- که اوج ابراز ارادت و وفاداری به مخاطب تا مرحله فدا نمودن جان را میرساند بر آگاهان بر ادبیات دقیق شخصیتهای دینی نظیر آقای پسندیده و امام خمینی که صداقت و صراحت بیان و پرهیز از القاب و عناوین افراطی، وجه ممتاز آثار و مکاتباتشان میباشد پوشیده نیست. ارتباط صمیمانه و نامهنگاری آقای پسندیده با امام خمینی نه تنها از نیمه مرداد سال ۶۲ که جاعلین برای این نامه ذکر کردهاند قطع نشده بلکه تا ایام بستری شدن و رحلت حضرت امام به همان روال سابق ادامه داشته و همانند گذشته آقای پسندیده اکثر نامههایش به امام خمینی را با همین جمله «روحی فداک» آغاز کرده است.
نکته جالبتر که خود سندی گویا بر رسوایی جاعلین این نامه میباشد آنکه آقای پسندیده در تاریخ ۲۶ شوال ۱۴۰۳ یعنی فقط یک روز بعد از تاریخ نامه جعلی، همین عبارت را بکار برده و نوشته است: «۲۶ شوال ۱۴۰۳ / ۱۳۶۲.۶.۱۷ روحی فداک با تجدید و تقدیم دعوات چنانچه مشقت ندارد به عرایض ضمیمه توجه مبذول خواهند فرمود اجمالا خورده خورده مردم در کارها بیتفاوتی نشان میدهند و باید این کار ترمیم شود با عرض سلام پسندیده [زیرنویس:] روسای دراویش مدتها است تقاضا دارند به منزلشان بروم تاکنون موافقت نکردم صلاح هست یا خیر؟ به نظر خودم جلب تمام اقشار بهتر از کنارهگیری است». منظور ایشان از «عرایض ضمیمه نامه» مذکور درخواست ایشان از امام برای نوشتن مطالبی جهت تکمیل بخش نسب نامه در خاطرات ایشان (دستخط ۲) میباشد:
واقعاً میتوان باور کرد کسی که - بنا به ادعای نامه جعلی - یک روز قبل، چنان تعابیر زنندهای را به امام نوشته و اعلام انزجار کرده و وداع نموده! روز بعد، این نامه را با همان خلوص و همان ادبیات همیشگی خویش با جمله روحی فداک به امام بنویسد و ضمن کسب تکلیف در موضوعی، از ایشان درخواست ارسال اطلاعات برای تکمیل خاطرات خویش بکند؟!
عدم کمترین تغییری در مکاتبات و ارتباط ایشان با امام (قبل و بعد از نیمه سال ۶۲) را با مقایسه یادداشت فوق با مکاتبات قبلی و دیگر مکاتباتی که ایشان بعد از نیمه سال ۶۲ تا زمان حیات امام داشته را به راحتی میتوان دریافت.
فقط از باب نمونه ابتدا و انتهای چند مکاتبه دیگر که بیانگر رابطه کمنظیر و ارادتمندانه ایشان قبل و بعد از نیمه سال ۶۲ میباشد را ملاحظه فرمایید: «۱۳۶۱.۱.۱۴ روحی فداک با عرض سلام و دعاگویی؛ خستگی و کسالت داعی را از راه رفتن مانع گردیده و فقط به خوابیدن و استراحت میگذرانم و عرایضی را پیشنهاد مینمایم…» و در حاشیه آن نوشته است: «نظراتی است نمیدانم صحیح است یا سقیم و قابل قبول است یا خیر».
ادبیات آغاز و پایان نامه ایشان در دیماه همان سال ۶۲ که بضمیمه آن نامه مفصل یکی از ایرانیان مقیم آمریکا متضمن پیشنهاداتی در رابطه با مسائل کشور را ارسال نموده بدینقرار است: «۶۲.۱۰.۱۶ روحی فداک مردم تصور مینمایند حضرتعالی ملاقات خصوصی و نامههای حضوری و خصوصی و کارهای فردی دارید و زیاد مراجعه مینمایند درد دل هم دارند خداوند امور را اصلاح فرماید نامهای مفصل از لسآنجلس آمریکا است تدریجاً مطالعه فرمایید بد نیست… با تجدید دعوات، به آسایش فکری و جسمی و روحی حضرتعالی دعاگویم. خودم ناراحتی جسمی و خستگی دارم، فعلاً بد نیستم ولی قادر کاری نیستم. التماس دعا دارم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. پسندیده»
عین نامه دیگر ایشان که در تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۶۲ به امام نوشته است:
ایشان در ۱۲ اسفند سال ۶۲ (۶ ماه بعد از تاریخ نامه جعلی) نامه خویش را به امام با همان جمله «روحی فداک» آغاز کرده و از امام کسب مصلحت کرده و نامه را با این عبارت به پایان میبرد: «سلامتی و پیشرفت اهداف عالیه را خواستارم و التماس دعا دارم. پسندیده». ادامه این نامه نیز دروغ واضح دیگری را که در نامه جعلی ادعا شده است آشکار میکند بر اینکه نه تنها آیتالله پسندیده هیچگاه تا پایان عمر امام خمینی کمترین مانعی برای دیدار با امام نداشته بلکه صدها نفر با وساطت ایشان با امام خمینی دیدار و گفتوگو کردهاند که در فهرست دیدارهای امام (کتاب محضر نور و آرشیو موسسه) و بسیاری از مکتوبات آقای پسندیده قابل ملاحظه میباشند:
دو فراز آغازین و پایانی نامهای که آیتالله پسندیده در تاریخ ۳ مرداد سال ۱۳۶۷ و به مناسبت قبول قطعنامه ۵۹۸ به امام خمینی نوشته است به رساترین وجه ممکن جعلی بودن نامه مورد بحث و دروغ بودن جدایی ایشان از امام را آشکار میسازد که ایشان نه تنها هیچوقت نسبت به درستی راه و مواضع امام دچار تردید و مخالفت نشده بلکه راه و جایگاه او و مجاهداتش را مصداق سخن حضرت امام حسین (ع) معرفی کرده و مینویسد: «۶۷.۵.۳- ۱۰ ذیحجه ۱۴۰۸ بسمه تعالی محرمانه است به مناسبت قبول قطعنامه ۵۹۸ روحی فداک با تبریک عید اضحی و به فرموده حضرت امام حسین علیه السلام – رحم الله مسلماً فلقد صار الی روح الله و ریحانه و تحیته و رضوانه – با مجاهدات و خدماتی که به اسلام و ایران و مسلمین فرمودید و ادامه داده و میدهید داعی مطالب زیر را هرچند موافق نظرتان نباشد عرض مینمایم…
و در پایان نامه مینویسد: … داعی هشتاد سال است در جریان امور بوده و دیده و شنیده و پیشنهاداتی نیز کرارا دادهام آیا این عرایض قابل قبول است یا خیر بسته به امر و نظر مبارک است و الامر الیکم و السلام علیکم و الرحمه و التماس دعا دارم داعی سید مرتضی پسندیده [و در ذیل امضای خویش چنین نوشته] عرایض فوق برای حفظ وحدت و ایجاد اتحاد بهتر و بیشتر و تجدید روابط است هرگاه اکثریت مسئولین موافق بودند اقلیت ناموافق برحسب ضرورت روز واجب است فعلاً همکاری فرمایند»
این ادبیات سرشار از عمق باور ایشان به صلاحدید برادر کجا و آن ناسزانامهای که جاعلان رسوا به دروغ به این مجتهد دلسوز نسبت دادهاند کجا؟!
آغاز و پایان نامهای دیگر از ایشان که یک سال قبل از رحلت امام نوشته و مثل صدها مورد دیگر در نقش رابط امام و مردم درخواستها و شکوائیههای مراجعین را برای دفتر امام ارسال نموده است نیز مهر باطلی است بر ادعاهای نامه جعلی: «۲۵ شوال ۱۴۰۸-۱۳۶۷.۳.۲۰ خدمت ذیسعادت حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج آقا احمد خمینی دامت افاضاته سلام من الرحمان نحو جانبکم فانّ سلامی لایلیق ببابکم با اهداء دعوات، شادمان باشید چندین شکایت شفاهی و کتبی رسیده که با کمال اختصار چون از جنابعالی تقاضا دارند مصدع میشوم…»
تعابیر ایشان در پایان این نامه خطاب به فرزند امام و همچنین درباره برادرش (حضرت امام) را با دروغپردازیها در آن نامه جعلی مقایسه نمایید. وی خطاب به فرزند امام مینویسد: «… مسعود و سعید و سلامت و با قدرت و اختیار بیشتری و طول عمر زیادتر نائل آیید؛ و ظلّ رهبر برقرار باد. فقط ایشان نگهدار دین و مملکت و اسلام هستند و سایرین اکثراً افکارشان نارسا میباشد و السلام علیکم و الرحمه سید مرتضی پسندیده»
موضع آیتالله پسندیده نسبت به رهبر معظم انقلاب اسلامی (آیتالله خامنهای):
۴- افزون بر دلایل فوق به لحاظ محتوایی نیز تعارض دیدگاه آیتالله پسندیده با آنچه که در این نامه جعلی از ایشان به عنوان موافق و یا مخالف اشخاصی که در نامه از آنان نام برده شده است دروغ بودن این نامه را آشکار میسازد. برای نمونه به دو سه مورد بسنده میکنم.
ابتدا یادآور شوم که طبق بررسیهای به عمل آمده انگیزه جعل و انتشار این نامه در خارج کشور که چند سال بعد از رحلت آقای پسندیده توسط فردی (: شمشیری) که بیاعتباری نقلها و آثارش بواسطه انواع نقلها و جعلهای خلاف واقع حتی در بین مجموعه نیروهای متضاد خارجنشین نیز زبانزد است و انگیزه بهرهبرداری از انتشار اخیر این نامه در فضای مجازی دو موضوع بوده است. یکی بهرهبرداری از عبارتی است که به دروغ در این نامه با زنندهترین تعابیر از قول آقای پسندیده بر علیه آیتالله خامنهای (رئیسجمهور وقت در سال ۶۲) نسبت دادهاند و دیگری مربوط به جریان مخفی شده در پشت عنوان حمایت از مرحوم آیتالله شریعتمداری در مقابل امام خمینی است که در این نامه جعلی با درج عبارتی، آقای پسندیده را در موضع همدردی با آقای شریعتمداری و متعرض نسبت به امام نشاندهاند. در حالیکه هر دو موضوع به دلایل زیر از اساس خلاف واقع است.
نامهها و آثار به جای مانده از آقای پسندیده این واقعیت را گواهی میدهد که ایشان علیرغم اینکه در انتخابات اولین دوره ریاستجمهوری از نامزدی آقای بنیصدر حمایت کرده و نسبت به برخی از مواضع سران حزب جمهوری اسلامی نظر مخالف و انتقادی داشت که در مواردی از نامههای ایشان به امام دیده میشود اما هیچگاه حتی در زمانی که تنشهای سیاسی بین حزب و منتقدانش در اوج بود وی از حریم ادب و احترام و نقد دلسوزانه خارج نگردید و از زمانی که آیتالله خامنهای به ریاستجمهوری برگزیده شد نه تنها هیچ نشانی از تضعیف و ابراز مخالفت به چشم نمیخورد بلکه به استناد موارد متعددی از مکاتبات، وی چه به صورت مستقیم و یا با تقاضای ارجاع نظرات خویش و یا ارجاع پیشنهادات و درخواستهای مراجعین از طریق امام خمینی و فرزند ایشان به ریاستجمهوری، در مسیر تقویت رئیسجمهور و سایر ارکان نظام برآمده است.
سندی قاطع بر دروغنویسی جاعلان نامه:
سند زیر که برای نخستین بار منتشر میشود به روشنی ثابت میکند که بر خلاف مطلب ادعاشده در نامه جعلی، آیتالله پسندیده نه تنها پرچم مخالفت با ریاستجمهوری آیتالله خامنهای را برنیافراشت بلکه در زمانی که مسئولیت عظیم رهبری انقلاب و جانشینی امام با انتخاب خبرگان به ایشان سپرده شد در همان نخستین روز (۱۵ خرداد ۱۳۶۸) آقای پسندیده علاوه بر اعلان بیعت خویش، برای تثبیت و تقویت جانشین امام طی نامهای به آیتالله العظمی صافی که از نزدیکترین اصحاب خاص حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی بوده است از طریق ایشان از آیتالله گلپایگانی ضمن استجازه و کسب تکلیف نسبت به چند موضوع مرتبط با چگونگی ادامه فعالیت بیت ایشان به عنوان وکیل امام خمینی، درخواست صدور پیام برای تأیید انتخاب خبرگان و رهبری آیتالله خامنهای را مینماید فرازهای مورد نظر از این نامه دو صفحهای بدین قرار است:
«اول ذیقعذه ۱۴۰۹
۱۵ خرداد ۱۳۶۸
بسمه تعالی
خدمت ذیسعادت حضرت آیتالله معظم اقای حاج شیخ لطفالله صافی دامت برکاته
با عرض سلام و تاسف از رحلت برادرم حضرت امام خمینی طاب ثراه
چنانچه قبلاً تقاضا کردم فعلاً تقاضا را تجدید مینمایم استدعا دارم با عرض دعوات و سلام و تحیات به محضر حضرت آیتاللهالعظمی آقای گلپایگانی مد ظله العالی نسبت به عرایض برای داعی در صورت صلاح و جواز کسب اجازه فرمائید:
۱- هرگاه بقاء بر تقلید میت را جایز میدانید عقیده دارم وصلاح میدانم کتباً و بوسیله تلویزیون و غیره اعلام فرمایند که مقلدین حضرت امام خمینی طاب ثراه مجازند به تقلید ادامه دهند
۲-...
۳-…
۴-…
با تجدید و تمدید عرض سلام و اخلاص به حضور مبارک ایشان و به منظور حفظ کیان اسلام، تشیع و دوام روال فعلی و حفظ روحانیت و روحانیها و دوام قدرت مملکت اسلام عقیده دارم ایشان به مراتب ذیل نیز توجه فرمایند تا نظرشان چه باشد.
الف – چون آقای خامنهای را خبرگان به عنوان رهبر انتخاب کردهاند صلاح میدانم دستخطی به ایشان خطاب و مرقوم فرمائید که رهبری جنابعالی را تایید مینمایم و اطمینان دارم که جنابعالی به خدمات دینی و اسلامی اشتیاق کامل دارید و لازم است تمام جهات اسلامی و مصالح مملکتی را کاملاً مراعات نمائید… پسندیده»
آیا سند فوق به تنهایی و بینیاز از ارائه هرگونه دلیل دیگر، دروغ و جعلی بودن نامه ادعایی را آشکار نمیسازد؟
موضع آیتالله پسندیده نسبت به حزب خلق مسلمان و آیتالله شریعتمداری:
ادعای نامه جعلی مبنی بر مقابل قرار گرفتن آقای پسندیده در برابر امام خمینی و حمایت ایشان از مرحوم آقای شریعتمداری نیز مشابه موضوع فوق با توجه به توضیحات و دلایل مستند زیر از اساس دروغ میباشد.
الف - بعد از تبعید امام به ترکیه و عراق یاران امام خمینی و فرزند ایشان برای خنثی کردن نقشه ساواک در قطع شهریه امام و قطع ارتباط مقلدین با ایشان و تعطیل نمودن بیت امام در قم از آیتالله پسندیده درخواست میکنند از خمین به قم مهاجرت و در بیت امام مستقر شود. فعال شدن کانون ارتباطات امام و هدایت مبارزه در آن سالهای اختناق سبب یورش چندباره ساواک به منزل امام در قم و دستگیری و تبعید آیتالله پسندیده و چند تن از یاران امام شد. بدین جهت آقای پسندیده در آن دوران سخت - نه فقط بعنوان ناظر آگاه بلکه به عنوان وکیل شرعی تامالاختیار امام خمینی در ایران - از نزدیک در متن جریانات تقابل فکری و عملی مجموعههای وابسته به مرحوم آقای شریعتمداری با امام خمینی و بهرهبرداری درازمدت ساواک از خط مشی و دیدگاههای متفاوت آقای شریعتمداری در برابر مواضع سازشناپذیر رهبر نهضت و تلاش موفق ساواک برای رخنه و نفوذ در بیت مرحوم آقای شریعتمداری - که اسناد فراوان منتشر شده آن در دسترس همگان میباشد - حضور داشته است و در خاطرات مبارزین، رویدادها و رنجهای بیشمار یاران و اصحاب بیت امام در آن سالها از ناحیه این تقابل بازگو شده است.
در همه آن سالها یکی از کانالهای مهم اطلاعرسانی به امام در رابطه با اقدامات جریان مذکور، نامهها و پیامهای آقای پسندیده به امام بوده که در متن رویدادها حضور داشته و از آن متأثر بوده است تا جائی که امام خمینی در برخی نامههایش از نجف و پاریس به ایشان، وی را دلداری داده و دعوت به صبوری کرده است (از باب نمونه رجوع کنید به صحیفه امام، ج۲ ص ۴۷۷ و ج۳ ص ۴۴۰).
بر خلاف ادعای نامه جعلی، این امام خمینی است که در نامهای خطاب به آقای پسندیده مینویسد: «به عرض حضور مبارک میرساند، مرقوم مبارک توسط آقای آقا رضا واصل، سلامت و سعادت حضرتعالی را خواستار است. مطالبی که باید به عرض برسانم… نسبت به آقایان خصوصاً آقای شریعتمداری در منزل حضرتعالی حتی یک کلمه انتقاد نشود. لازم است حفظ این مقامات بشود. هر کسی خواست جسارتی بکند جلوگیری فرمایید. اصلًا محضر شما باید مبرّا باشد از این نحو امور. خود حضرت عالی حتی گله هم نکنید، اثری جز مفسده ندارد.» (صحیفه امام، ج ۴، ص ۲۸۱)
آگاهی و تأثر آقای پسندیده از این جریان انحرافی در مسیر نهضت منحصر به قبل از انقلاب نیست چنانکه در بندهای بعد مستندا و به اختصار بیان شده است دغدغه و اطلاعرسانی آقای پسندیده از فعالیتهای تخریبی این جریان که بعد از پیروزی انقلاب با تشکیل حزب خلق مسلمان و ایجاد درگیریهای خشونتزا در قم و تبریز تشدید، و با کشف پیوند عناصر نفوذی در بیت آقای شریعتمداری با طرح کودتای ناموفق علیه جمهوری اسلامی علنی گردید نیز در مکاتبات آقای پسندیده به امام استمرار داشته است. بنابراین آنچه که در نامه جعلی از قول آقای پسندیده در حمایت از آقای شریعتمداری در مقابل با امام بیان شده است از اساس با مواضع سیاسی و واقعیتهای تاریخی زندگی آقای پسندیده و مطالب نامههای ایشان در تضاد است. (نمونهای از آن در بندهای زیر با استناد به عین دستخط ایشان بیان شده است)
ب- در ماجرای حزب خلق مسلمان و حمایت آقای شریعتمداری از این حزب، آقای پسندیده در یکی از یادداشتهایش به امام خمینی مینویسد: «[آیا] در جواب آقای شریعتمداری صلاح نیست علمای بلدان به آقای گلپایگانی و آقای نجفی بنویسند که آنها آقای شریعتمداری را متوجه مفسده و خسارت به اسلام و ایران بنمایند و اشاره به غائله پیشهوری- و ایضا به نفع امریکا و صهیونیسم و حزب مخفی فرقان و فدائیان و نظایر آنها است، شاید موثر شود – و بدانند که فرقان قتلهای مرحوم مطهری و قرنی و مرحوم قاضی و غیرهم را عهدهدار شدند.»
ایشان همچنین در یادداشتی دیگر - که گزارشی است به امام خمینی از دیدارشان با مسئولین (ظاهراً دولت موقت) - در همین رابطه مینویسد «… و نیز تلگراف زیاد به آقای شریعتمداری را صلاح نمیدانستند بعکس نظر داعی که هر چه زیادتر باشد بهتر است و صریحاً بنویسند شما اشتباه میکنید و به ضرر ایران و اسلام است شاید خوب باشد. قدرت دولت باید زیاد باشد مخصوصاً در کردستان و تبریز»
در همین زمینه آقای پسندیده در نامهای دیگر نوشته است: «۵ - در مراغه) و مخصوصاً بیرجند با شرکت علما و حتی آقای ابراهیمی، فرستاده دفتر، راهپیمائی له آقای شریعتمدار شده و در تهران جماعات انحرافی و غیر انحرافی مخالف همدست شده و ایجاد اختلاف مینمایند
راجع به حزب جمهوری خلق مسلمان و جماعات وابسته به آن حزب خیلی سئوال میکنند و من از جواب طفره میروم چون صریحاً حزب را نسبت به آقای شریعتمداری میدهند و میگوبند ملاقات مخصوص در منزل ایشان زیاد جریان دارد»
ایشان در یادداشتی دیگر نوشته است: «… فعالیت خلق مسلمان در آذربایجان خیلی خیلی زیاد است، تبلیغاتشان مفید نیست»
ج - در زمانی که دولت موقت تصمیم به انتخاب مسئولین استان آذربایجان با تأیید آیتالله شریعتمداری گرفت (و با نظر وی آقای مقدم مراغهای استاندار آذربایجان شرقی شد) آقای پسندیده نظر خویش را در بند دوم یکی از یادداشتهایش بدین شرح نوشته است: «۲ - عقیده داشتم در تبریز حکومت مقتدر و شهربانی و نظامی قوی باشد لاغیر و فقط نماز و نماز جمعه باشد و تمام عملیات زیر نظر حکومت، استانداری و محاکم عادی با حضور یک عالم در هر محکمه عادی – توضیحاً: طبق قانون اساسی هم هست؛ ضرر مرجع برای نهضت از شاه زیادتر است حالا که بنا شده مامورین با نظر ایشان باشد دولت مامورین را انتخاب و به تصویب ایشان برساند و محرمانه شورای انقلابی لایحهای تصویب کنند که استانداران و فرمانداران باید حایز شرایطی باشند مثلاً لیسانس دکتر در… تا بعداً مامورین که با شرایط منطبق نیست رد کنند – نمیشود مامورین به دست آقای شریعتمدار باشد – تاکید فرمائید آقای مدنی را کاملاً مراقبت نمایند»
د- سند دیگر، نامه آقای پسندیده به امام خمینی در رابطه با غائله ایجاد درگیری خونین بوسیله حزب خلق مسلمان در سال ۵۸ در تبریز است. توضیح اینکه بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب با چراغ سبز شوروی و با تحریک و حمایت آمریکا (که اسناد آن بعد از تسخیر سفارت آمریکا منتشر گردید) دولت بعثی عراق طرح تجزیه ایران را با شعار خودمختاری و با تقویت و تجهیز نیروهای ضد انقلاب که شامل طیف وسیعی از سلطنتطلبها (سالارجاف، اویسی، بختیار) و حزب دموکرات و گروهکهای کمونیستی و مائویستی (فدائیان خلق، پیکار و کومله) میشد را در کردستان پیگیری نمود؛ حزب خلق مسلمان که از حمایت آقای شریعتمداری برخوردار بود (با تحرکات دو تن از سران این حزب: مقدم مراغهای و حسن نزیه) غائلهای مشابه را در آذربایجان تدارک دیدند که به تصرف چند ساعته رادیو تلویزیون و برخی مراکز دیگر انجامید و البته هر دو توطئه با هوشیاری مردم و پیشمرگان مسلمان کرد و با فرمان بسیج امام خمینی و رشادت شهید چمران در کردستان، و در آذربایجان نیز در همان روزهای نخست با خیزش عمومی مردم غیور تبریز و سراسر آذربایجان که برجستهترین سهم را در پیروزی انقلاب داشتند نقش بر آب شد که پیامد آن عدول و برگشت جمع کثیری از مقلدین آقای شریعتمداری و اعلام جدایی اکثریت اعضای شورای مرکزی حزب خلق مسلمان از این حزب بود. در اوج غائله مذکور آقای پسندیده در یادداشتی که به دفتر امام خمینی ارسال کرده است ضمن اشاره به آمادگی مردم تبریز برای مقابله با حزب خلق مسلمان، اطلاعات موثق خویش از جلسه هماهنگی گروهکهای ضد انقلاب در کردستان با حزب مذکور برای ایجاد درگیری منجر به خونریزی در تبریز را چنین گزارش کرده است: «… گفتهاند که چند نفر کشته اگر داشته باشید ما به کمک خواهیم آمد و مطابق مذاکرهای دیگر؛ باید در میاندواب و منطقهٔ ارومیه مراقبت بعمل آید که کردها نتوانند تبریز بروند و آقای حسنی رفتنشان از ارومیه به تبریز مضر است و به عقیده آقای مدنی صلاح نیست – باید آقای حسنی ارومیه را مواظبت کنند و از رفتن کردها جلوگیری کنند. تبریز مردم با آقای شریعتمداری نوعاً موافق نیستند و عدول مینمایند – در تلویزیون تبریز و رادیو اخلال میشود و بعضی مامورین مورد اطمینان نیستند از تبریز مردم اجازه حمله میخواهند و آقای مدنی مخالف زدوخورد هستند و حق دارند. مدتی قبل عریضه کردم که مراقبت از راههای ورود به تبریز بعمل آید چرا عمل نشد… روز اربعین نقشه دارند و برنامه برای تبریز و قم و تهران دارند رادیو باید اعلام کند که حزب خلق مسلمان به تحریک بعضی قصد دارند در تهران و قم و تبریز آشوب کنند…»
ه- بعد از پیروزی انقلاب اسناد جلسات متعدد آقای شیخ غلامرضا زنجانی پیشکار فعال بیت آقای شریعتمداری با مقامات ساواک و نمایندگان ویژه دربار شاه برای برنامهریزی ایجاد شکاف در جامعه و شکست نهضت به دست آمده بود. آقای پسندیده در زمانی که با تحریکات و بهره برداری حزب خلق مسلمان، مصاحبهها و مواضع اختلافانگیز آقای شریعتمداری شدت گرفته بود، در بخشی از گزارشاتش به امام خمینی مینویسد: «… نمیدانم نامه عصر امروز آقای شریعتمدار را خطاب به علمای ولایات حضورتان آوردهاند یا خیر - آیا صلاح هست سوابق مرحوم آقا شیخ غلامرضا با مقامات را آقای خلخالی یا دیگری یا بدون اسم فتوکپی کنند یا خیر محتاج به بررسی و مشاوره است»
ضمناً قبل از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی، آیتالله پسندیده در بخشی از نامه خویش به امام خمینی مینویسد: «… بیانات و نشریههای مربوط به آقای شریعتمداری و حملههای انحصارطلبی و غیره برای جلب اقشار و احزاب میانه و چپ و تندرو است و جلب هم خواهند شد. پسر ایشان بیانات موهنی داشته و انحصارطلبی را میگفته است؛ آیا برای جلوگیری از اختلاف و جلوگیری از اثر اعلام آقای شریعتمداری دایر بر اینکه (من در رفراندم… شرکت نمیکنم) اعلام به اینکه در مجلس شورای ملی وکلای ملی در سال سوم و چهارم موظفند قانون اساسی را بررسی و مورد تصویب و اصلاح قرار دهند مصلحت و مقتضی است یا خیر»
چنانکه مرحوم آقای پسندیده با توجه به به اخباری که در رابطه با وقوع کودتاهای احتمالی مطرح بوده است طی یادداشتی به دفتر امام مینویسد: «دخالت سربازها در احزاب خطرناکترین نظری است که آقای شریعتمداری به اشتباه در مصاحبه گفتهاند و این به هر نحوی شده لازم است جلوگیری شود و این عمل مکمل و موید سرپیچی افراد و درجهدارها از فرمانده است و مطابق اطلاع واصل وقتی رادار نشان میدهد که هواپیماها به ایران حمله میخواهند بکنند و فرمانده دستور جلوگیری میدهد افراد میگویند باید به نظر همه و با مشاوره همه باشد و در نتیجه حملات شروع شده و مشاوره انجام نشدنی است؛ سرپیچی در تمام یا اکثر پادگانها مشهود است»
و- سند زیر بیانگر آن است که آقای پسندیده نه تنها هیچ نگاه انتقادی نسبت به شرایطی که بواسطه مواضع آقای شریعتمداری منجر به برخورد با ایشان گردید نداشته است بلکه ایشان علاوه بر گزارشاتی که در این رابطه به امام خمینی مستمرا داده است شخصاً در متن مقابله با جریان تحت حمایت آقای شریعتمداری حضور داشته و همزمان که برای کاهش شکاف بین ایشان و مسئولین نظام و امام پیگیر بوده است برای تحکیم مواضع مخالفان حزب خلق مسلمان در تبریز نظیر مرحوم شهید قاضی طباطبایی و شهید مدنی فعال بوده و حتی بر خلاف دروغی که در نامه جعلی از قول ایشان با عبارتی رکیک بر علیه آیتالله سید حسین موسوی تبریزی در مقام حمایت از آقای شریعتمداری نسبت دادهاند، آقای پسندیده طبق سند زیر شخصاً با تعریف از آقای موسوی تبریزی ایشان را برای اعزام به تبریز جهت رفع غائله حزب خلق مسلمان پیشنهاد داده است:
ز- آخرین نمونه از اسناد فراوانی که دروغ بودن مطلب نسبت داده شده در نامه جعلی به آقای پسندیده - که ایشان را در موضع دفاع از مرجعیت آقای شریعتمداری معرفی کرده - نامهای است که طی آن آقای پسندیده پیشنهاد تهیه و تصویب لایحه و یا طرح مصونیت مراجع تقلید را به امام خمینی داده است. تصریح به استثنا نمودن آقای شریعتمداری از عنوان «مراجع عظام» صراحتاً بیانگر نظر آقای پسندیده در عدم شمول مصونیت ایشان (به دلایلی که پیشتر اشاره کردم) میباشد بخصوص اینکه آقای پسندیده پیشنهاد خویش را برای تضمین مصونیت مراجع تقلید صالح در ابراز نظرات مخالف حکومت داده است. ایشان نامه را با همان عبارت همیشگی «روحی فداک» آغاز کرده و پس از بیان سه موضوع دیگر در بند چهارم مینویسد:
«… ۴- برای مصونیت مراجع عظام (نه آقای شریعتمداری) محتاج به قانون مصونیت هستیم شورای نگهبان، شورای قضات، دادگستری، ولایات کشور، دولت، یکی از اینها لایحه، یا وکلای صالح، طرحی برای مصونیت، محرمانه تهیه کنند و به تصویب برسانند که مراجع مصونیت دارند و اگر احیاناً مرجعی به تکالیف خود واقف نبود یا اشتباه کرد سایر مراجع میتوانند به موارد اشتباه یا تخلف از تکالیف رسیدگی و با اتفاق آراء یا ۳/۲ مراجع، از مرجع مورد رسیدگی مؤاخذه و رسیدگی بعمل آورند و الّا در آتیه وای بر مراجع صالح ضد حکومت است (همیشه اوضاع موافق مرام نیست)»
ح – در نامه جعلی، آقای پسندیده را مدافع آقای قمی و در برابر امام معرفی کردهاند در حالیکه پس از انتشار بیانیه تند آقای قمی، آقای پسندیده در حاشیه نامهاش به امام خمینی که در آن نسبت به خطر سازمان منافقین و لزوم متحد شدن روحانیت در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هشدار داده است مینویسد: «آقای قمی بسیار بیاحتیاط علیه همه گفتهاند، بسیار تکیه کرده و دست به دست میگردد؛ به همه ارگانها حمله کرده است؛ باب [حمله] را مفتوح کرده».
ط - ضمناً در نامه جعلی از قول آقای پسندیده واژهای زشت و ناپسند برعلیه مرحوم آیتالله محمدی گیلانی نسبت دادهاند در حالیکه آقای پسندیده ایشان را در چندین مورد در نامههای خویش به امام خمینی برای رسیدگی به امور مهم قضائی پیشنهاد نموده و از ایشان به عنوان شخصیتی «بسیار متین، پخته و صالح» یاد کرده است. گذشته از این، آقای محمدی گیلانی یکی از توثیقکنندگان و معرفین عالمان دینی برای صدور اجازات شرعی آقای پسندیده بوده است:
روابط آیتالله پسندیده با امام خمینی:
آیتالله سید مرتضی پسندیده هفت سال از برادرش حضرت امام خمینی بزرگتر بود. اجتهاد ایشان را بزرگانی همچون آیتالله ضیاء الدین عراقی و آیتالله حاج شیخ عبد الکریم حایری یزدی امضا کردهاند (آرشیو اسناد دفتر امام خمینی). امام خمینی برخی از دروس مقدماتی حوزه را نزد ایشان فراگرفت. از آغاز دورانی که امام خمینی به مرجعیت عامه رسید آقای پسندیده تا پایان عمر طولانی خویش (که به ۱۰۱ سال رسید) به عنوان وکیل مطلق امام در امور حسبیه و وجوهات شرعی مورد مراجعه میلیونها نفر از مقلدین امام بود و اجازات شرعی بسیاری از علما و روحانیون به عنوان نمایندگان امام خمینی را ایشان با اذنی که بصورت وکالت در توکیل از امام خمینی داشت صادر مینمود. در زمانی که فشارهای رژیم شاه برای قطع ارتباط ایشان با مقلدین و مبارزین فزونی یافت امام خمینی طی پیامی به مردم ایران و پاکستان و افغانستان و دیگر ممالک اعلام نمود: «مهر و امضاء حضرت مستطاب حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج سید مرتضی پسندیده دامت برکاته اخوی معظم اینجانب و وکیل من در این امور بمنزله مهر و امضاء اینجانب است»
رابطه مرحوم آقای پسندیده با امام خمینی همواره از ابتدا تا زمان رحلت امام فراتر از روابط عاطفی دو برادر و سرشار از ادب و تکریم بوده است. این واقعیت را صدها نوشته ایشان گواهی میدهد. نمونهای از مکاتبات آقای پسندیده با امام را قبلاً آوردم در اینجا فقط چند نمونه از فرازهای نامههای امام خمینی که بعد و قبل از تاریخ نامه جعلی مورد بحث نوشتهاند را نقل میکنم:
امام خمینی در سال ۶۵ با اطلاع از کسالت برادرشان و اینکه ایشان پاسخگویی به مراجعین را – احتیاطا - بر پذیرش سفارش پزشکان به استراحت خویش ترجیح داده است در نامهای به تاریخ ۱۳ فروردین ۶۵ یعنی چند سال بعد از تاریخ نامه جعلی مورد بحث، خطاب به آیتالله پسندیده چنین نوشته است: «برادر بزرگوارم، قربانت شوم شما را به خدای متعال قسم میدهم به حرفهای دکتر ترتیب اثر دهید. چرا موجب نگرانی همه میشوید؟ خداوند لازم نموده است که در مواقع احتمال ضرر، انسان از آنچه موجب است اجتناب کند، اگر چه ترک حج و صوم و صلاة باشد. شما میخواهید موافق حکم خدا عمل کنید، کاری نکنید که خداوند نعوذ باللَّه از شما ناراضی باشد. این احتیاطات شما بر خلاف شرع است و لازم است از آن اجتناب فرمایید. و السلام.» (صحیفه امام ج ۲۰ ص ۳۰)
آنچه که در نامه فوق آمده است استمرار همان رابطهای است که سالها پیش از آن بین امام و آقای پسندیده برقرار بوده است.
امام خمینی در نامهای به تاریخ ۹ اسفند ۱۳۴۹ از نجف به فرزندشان در قم مینویسد: «خدمت حضرت حجتالاسلاموالمسلمین عمّ مکرم سلام برسانید. برای ایشان نگران هستم؛ میترسم این رفتوآمد برای مزاج ایشان ناراحتی تولید کند و موجب استراحت ایشان در قم فراهم نباشد.» (صحیفه امام، ج۲ ص ۳۳۶)
و در نامهای دیگر به تاریخ ۳ فروردین ۱۳۵۱ مینویسد: «احمد عزیزم، انشاءاللَّه تعالی سلامت باشید. ماها بحمداللَّه تعالی سلامت هستیم. از اینکه حضرت آقای اخوی با تنهایی میگذرانند نگران هستم؛ نگذارید به ایشان بد بگذرد.» (صحیفه امام، ج۲ ص ۴۲۶)
و در نامه به یکی از مسئولین دفترشان در قم مینویسد: «… الساعه اطلاع حاصل شد که آقا [: پسندیده] تشریف آوردهاند. شما میدانید مقدار علاقه من را به ایشان و وضع مزاج و کِبَر سن ایشان را. باید برای کارها - که شاید از سابق بیشتر شود - کمک کارهایی باشد و جنابعالی ناظر به امور باشید که کارها اولًا لنگ نشود و ثانیاً به ایشان تحمیل نشود.» (صحیفه امام، ج۳ ص ۴۵۳)
و در نامهای به تاریخ ۷ خرداد ۱۳۵۷ مینویسد: «امروز تلفن شد که آقا کسالت دارند و تنها، بدون خادم، و وضع غذا و پذیرایی ایشان مختل است؛ فوقالعاده نگران هستم. لازم است یک خادم پیش ایشان باشد؛ یا مشهدی رضا و مشهدی ناد علی به نوبت بروند یا کس دیگر که آشپزی بداند برود نزد ایشان - با هر قیمت که اجرت میخواهد. من منتظرم که شما به من سلامت ایشان و رفاه ایشان را اطلاع دهید. موکول نکنید به دیگران؛ خودتان مستقیماً دخالت کنید. این جانب را از اضطراب و ناراحتی بیرون بیاورید و اگر ایشان کسالت دارند، طبیب از هر جا ممکن است ببرید و مرا مطلع کنید.» (صحیفه امام، ج۳ ص ۴۰۳)
بعد از تشدید کسالت آیتالله پسندیده در سال ۶۵ بنا به سفارش اکید امام خمینی، ایشان از قم به تهران منتقل و در مجاورت جماران در محل سکونت فرزندشان مستقر شد و امام خمینی تا زمان حیاتشان - تقریباً بدون استثناء - هر روز صبح قبل از هر مطلب دیگری توسط اعضای دفتر و مرحوم حاج احمد آقا از ایشان احوالپرسی و سفارش به رسیدگی مینمود.
از سال بعد از رحلت امام نیز با شدت گرفتن بیماری آیتالله پسندیده، مرحوم حاج احمد آقا ایشان را به منزل خویش در جوار خانه حضرت امام آورد و شخصاً روزانه ساعاتی را در خدمت ایشان میگذراند. بعد از ارتحال زودهنگام فرزند امام نیز آقای پسندیده همینجا بستری بودند و اعضای بیت حضرت امام در پرستاری از ایشان، منسوبین آن مرحوم را یاری میکردند. آیتالله پسندیده در همین مکان در کنار خانه امام در سال ۱۳۷۵ به دیار باقی شتافت و در همان حیات کوچک خانه امام و روی همان تختی که امام را غسل داده بودند، غسل داده و کفن شد و در حرم مطهر حضرت معصومه (ع) در قم مدفون گردید.
بنا بر آنچه که مستندا اشاره کردم بین آیتالله پسندیده و برادرش حضرت امام خمینی - علیرغم تفاوتهایی که در برخی از مواضع سیاسی و اجتماعی وجود داشته که در بعضی از نامههای ایشان مشهود است - در تمام دوران همراهی این دو برادر در طول نهضت و پس از انقلاب اسلامی تا آخرین روز حیاتشان نشانهای از کمترین بیحرمتی تا چه رسد به اعلام قهر و جدایی وجود ندارد و آنچه که در نامه جعلی به مرحوم آقای پسندیده نسبت دادهاند دروغی ناشیانه بیش نیست.
منبع: پایگاه خبری جماران
نظر شما :