تکذیب ادعای بیبیسی درباره پیام امام به کندی
عطاالله مهاجرانی: پیام امام اگر مکتوب بود، حتماً سازمان سیا آن را افشا میکرد
حمید انصاری در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، با اشاره به پخش گزارشی در بیبیسی فارسی با موضوع «پیام محرمانه آیتالله خمینی به دولت کندی رئیسجمهور دموکرات آمریکا چه بود؟» اظهار داشت: «ادعای شبکه و سایت بیبیسی رسانه رژیم سلطنتی انگلیس فاقد وجاهت قانونی است و سندیت ندارد.»
وی افزود: «هنوز بدخواهان و دشمنان انقلاب و کسانی که مخالف رفتن رژیم پهلوی از ایران بودند به فکر انتقام از انقلاب و بنیانگذار کبیر انقلاب هستند و چون آنها بعد از گذشت ۳۷ سال از عمر انقلاب هنوز هم نگران محبوبیت حضرت امام خمینی (ره) هستند ساختن چنین مستند بیاساسی دور از انتظار نیست.»
قائممقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) با اشاره به روحیه استکبارستیزی و الگو بودن این روحیه، تصریح کرد: «این روحیه و شجاعت امام برای هیچ فرد ایرانی و غیرایرانی فراموششدنی نیست و این روحیه برای مستضعفین جهان یک الگو است و طبیعتاً با چنین کارهایی محبوبیت امام از بین نخواهد رفت.»
وی پخش این مستند را غرضورزی انگلیسیها در شب سالگرد رحلت امام دانست و خاطرنشان کرد: «اینکه در شب سالگرد رحلت امام آنها دست به این کار میزنند نشان از عصبانیت آنان است که چطور یک ملت بعد از گذشت چندین سال هنوز هم خود را پیرو مکتب آن عزیز سفرکرده میدانند. ادعای آنها کاملاً بیاساس و شتابزده است و هیچ سند واقعی برای ادعای خود نخواهند داشت.»
گزارش بیبیسی: متن کامل پیام امام طبقهبندی شده است
سایت بیبیسی فارسی در گزارشی ادعا کرده که بر اساس سند سری «اسلام در ایران» سازمان سیآیای، «روحالله خمینی بعد از چند ماه حبس در زندان قصر و حصر در قیطریه تهران در نیمه آبان ۱۳۴۲ بیسر و صدا به دولت جان اف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش سوءتعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند.»
به نوشته بیبیسی، گزارش سفارت آمریکا در تهران که حاوی متن کامل پیام آیتالله خمینی است هنوز در آرشیو ملی آمریکا در حالت طبقهبندی نگه داشته شده است، اما خلاصهای از پیام در سند «اسلام در ایران» آمده است.
این سند در واقع گزارش تحقیقاتی ۸۱ صفحهای سیا - مورخ مارس ۱۹۸۰ - است و در آن سوابق آیتالله خویی، آیتالله شریعتمداری و آیتالله خمینی هم آمده است. سیا گزارش را سال ۲۰۰۵ از حالت طبقهبندی بیرون آورد ولی چند قسمت حساس از جمله پاراگراف مربوط به پیام آیتالله خمینی را سانسور کرد. در دسامبر ۲۰۰۸ کتابخانه ریاست جمهوری جیمی کارتر نسخه دیگری از سند را به صورت دیجیتالی منتشر کرد که در آن این پاراگراف بدون سانسور آمده ولی تا به حال از دید اکثر مورخان و محققان پنهان مانده است.
بنابر این سند، پیام حدود ۱۰ روز قبل از سفر لئونید برژنف، رهبر شوروی به ایران توسط یک روحانی به ظاهر غیرسیاسی به نام حاج میرزا خلیل کَمَرهای به سفارت آمریکا در تهران میرسد. در سند آمده: «او همچنین اعتقادش درباره همکاری نزدیک اسلام و سایر ادیان جهان به ویژه مسیحیت را توضیح داد.» گزارشگر بیبیسی میافزاید: «معلوم نیست که رئیسجمهوری دموکرات پیام آیتالله خمینی را خوانده باشد؛ کندی حدود دو هفته بعد در دالاس تگزاس ترور میشود.»
مهاجرانی: امام پیامی مکتوب نفرستادهاند
سید عطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات در یادداشتی در سایت خود (مکتوب) درباره گزارش بیبیسی نوشت: «اینکه تا به حال چنین سندی افشا نشده است، دلیل روشنی است که امام خمینی به شکل مکتوب پیامی نفرستاده است.»
متن کامل یادداشت مهاجرانی بدین شرح است:
گزارش بیبیسی که با آب و تاب بسیار از برنامه شصت دقیقه منتشر شد؛ و تقریباً نیمی از وقت برنامه را گرفت، نمیتوان این برنامه را به عنوان یک برنامه معمول تلقی کرد. گزارشی که خوانده شد، افرادی که در برنامه شرکت کردند، زمانی که برنامه منتشر شد، یعنی درست در آستانه بزرگداشت رحلت امام خمینی، تمامی نشان از یک برنامه محاسبه شده داشت. زمانی مناسب برای اعلام کشف بزرگ بیبیسی. دکتر یزدی با هوشمندی همیشگی و سرعت عمل به بخش دوم مدعای بیبیسی پاسخ گفتهاند و موضوع پیام کارتر و پاسخ امام خمینی و نیز تحریفی که در پاسخ صورت گرفته است، به خوبی و سنجیدگی نقد و رد کردهاند.
در مورد روایت نخست یعنی پیام آیتالله خمینی به جان کندی رئیسجمهور وقت آمریکا بایستی اندکی مداقه کرد. آیا این بخش هم در حقیقت کشف بیبیسی فارسی است و یا بیشتر کاری غیرحرفهای و بلکه میتوان آن را گونهای اختراع خواند.
یکم: در گزارش بیبیسی سندی منتشر نشده است. متن انگلیسی که درج شده است. هیچگونه نشانی از اسناد کلاسه شده سازمان سیا را ندارد. گویی متن از یک نشریه یا روزنامه کپی - پیوست شده است. در گزارش هم اشاره شده است که این پاراگراف از طریق نسخه دیجیتالی کتابخانه جیمی کارتر به دست آمده است. این سند هم در گزارش نیامده است.
دوم: سند میگوید، حاج میرزا خلیل کمرهای پیام آیتالله خمینی را به سفارت آمریکا رسانده است. به فرض درستی روایت سیا، این پیام اگر مکتوب بود، حتماً نشانی از آن در دست بود و در طول این سالها حتماً سازمان سیا به طریقی این سند را افشا میکرد. اینکه تا به حال چنین سندی افشا نشده است، دلیل روشنی است که امام خمینی به شکل مکتوب پیامی نفرستاده است.
سوم: در گزارش بیبیسی، که مدعی است برای نخستین بار این سند و یا آن پاراگراف مهم را منتشر میکند بیدقتیهای قابل تاملی دیده میشود. میتوان به روشنی تفاوت متن انگلیسی و برداشت آزاد بیبیسی فارسی را از یکدیگر تفکیک کرد. متن انگلیسی:
«In November 1963 Ayatollah Khomeini sent a message to the United States government through Haj Mirza Khalil Kamareei، a professor of the theological faculty of Tehran University and an Iranian politician close to opositionist religious groups.
Khomeini explained that he was not oppose to American interests in Iran. On the contrary، he thought the American presence was necessary as a counterbalance to Soviet and possibly British influence.
Khomeini also explained his belief in close cooperation between Islam and other world religions، Christendom.»
الف: بیبیسی، آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای را «به ظاهر فردی غیرسیاسی» معرفی کرده است. در حالی که در پاراگراف مستند بیبیسی، حاج میرزا خلیل کمرهای فردی نزدیک به گروههای معارض دینی معرفی شده است. علاوه بر اینکه به موقعیت علمی ایشان به عنوان استاد الهیات دانشگاه تهران هم توجه شده است.
زندگانی آیتالله کمرهای که در سال ۱۳۱۴ توسط نیروهای امنیتی زمان رضاشاه در شهرستان اراک بازداشت شده بود، حاکی از فعالیتهای سنجیده سیاسی ایشان است. از ایشان رونوشت نامه آیتالله حایری یزدی به رضاشاه را کشف کرده بودند و به همین دلیل ایشان به زندان تهران منتقل شد و مدتی در زندان بود.
ب: در متن انگلیسی آمده است، که آیتالله خمینی توضیح دادهاند که ایشان مخالف منافع امریکا در ایران نیستند. اما در برداشت آزاد بیبیسی فارسی آمده است: «در نیمه آبان ۱۳۴۲ بیسر و صدا به دولت جان اف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش سوءتعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند.»
بخش نخست این عبارت، تا حملات لفظیاش… در متن انگلیسی وجود ندارد و در واقع جعلی است. بخش دوم هم در متن انگلیسی به وجه سلبی مطرح شده است و نه اثباتی. تفاوت این دو وجه بر اهل دقت پوشیده نیست.
چهارم: آیا میتوان به درستی سند مکشوفه اعتماد کرد؟ آیا در نیمه آبانماه ۱۳۴۲ امام خمینی چنین پیامی را برای جان کندی از طریق آیتالله کمرهای ارسال کردهاند؟ آیا پیام همانگونه که ایشان بیان کردهاند به سفارت آمریکا انتقال یافته است؟ آیا حاج میرزا خلیل کمرهای که دوست سالیان سال امام خمینی و رفیق شفیق درس و بحث فلسفه و خارج فقه ایشان بودهاند، از پیش خود پیامی را به سفارت آمریکا منتقل نکردهاند تا موجب حفظ جان امام خمینی در آن روزگار سخت سال ۱۳۴۲، یعنی پس از نهضت پانزده خرداد ۱۳۴۲ شوند؟ آیا مترجم سفارت پیام را به درستی گرفته و ترجمه کرده است، یا دقت آنها هم در همین حدود دقت بیبیسی فارسی امروزه بوده است؟ میدانیم که حاج میرزا خلیل کمرهای فقیهی زمانشناس و نوآور بود. او بود که پس از فرود آمدن آپولو بر کره ماه، نامهای به نیکسون رئیسجمهور وقت آمریکا در سال ۱۳۴۸ نوشت. آن موفقیت بزرگ را به نیکسون و ملت آمریکا تبریک گفت و از نیکسون خواست که اکنون نگاهی به زمین و دو میلیون آواره فلسطینی بیندازد که در شرایطی سخت به سر میبرند. همو بود که اعلام کرد، هر شیعهای سنّی و هر سنّیای شیعه است! و نامهای برای ملک فیصل پادشاه سعودی در سال ۱۳۴۳ نوشت و نگرانی خود را از تفرقه در جهان اسلام تبیین کرد. در یک کلام، آیا پیام به سفارت آمریکا در فرض صحت ابتکاری از سوی حاج میرزا خلیل کمرهای برای حفظ جان آیتالله خمینی نبوده است؟
پنجم: دکتر عباس میلانی که در برنامه بیبیسی شرکت داشت، نکته مهمی را بیان کرد - دیگر شرکتکنندگان سخن قابل توجه و تاملی نداشتند. منصور فرهنگ که آیتالله سید محمد خامنهای را که سؤال از وزیر خارجه وقت دکتر ولایتی را امضا کرده بود، با آیتالله سید علی خامنهای که در آن وقت رئیسجمهور بود و نمیتوانست به عنوان نماینده مجلس نامهای را امضا کند، با یکدیگر خلط کرد و نشان داد بیدقتی به تعبیر بیهقی پهنایش تا به کجاست! - حرف دکتر میلانی این بود که پیام نشان میدهد که آیتالله خمینی برای تغییر رژیم برنامه داشته است. این سخن قابل توجه و تأمل است. در حقیقت در صورت درستی گزارش سیا، پیام به کندی که مخالف شاه بود و اگر ریاست جمهوریاش ادامه پیدا میکرد، به احتمال بسیار ما شاهد تغییراتی در ایران و نحوه حکومت استبدادی شاه میبودیم؛ پیام به کندی برای ایجاد فرصت بوده است. اگر کرده باشد! چون کندی مدتی بعد ترور شد.
آیتالله خمینی در رهبری انقلاب به دو نکته بسیار مهم توجه همواره داشت. یکم: جدا کردن آمریکا از شاه. دوم: جدا کردن ارتش از شاه. در واقع محمدرضا شاه پهلوی بدون آمریکا و بدون ارتش به معنای حقیقی کلمه هیچ بود، نه آن هیچ مشهور پرویز تناولی که در آن هیچ چیزی هست. پوچ بود! همان واژهای که نتانیاهو یاد گرفته بود و در گفتوگو با خبرنگار بیبیسی فارسی به کار برده بود!
به عنوان نمونه، وقتی ژنرال هایزر به ایران آمد و شاه از سفر او به ایران بیخبر بود! مأموریت واقعی هایزر سازماندهی یک کودتا توسط ارتش بود. تدبیر و درایت شگفتانگیز امام خمینی و تماس با هایزر توسط نمایندگان یا شخصیتهای مورد قبول امام با هایزر به منتفی شدن برنامه کودتا انجامید. کودتایی که هنوز هم حسرتش در دل برنارد لوئیس در کتاب یادداشتهای یک قرن و دور گولد مشاور نتانیاهو مانده است.
پیامبر بزرگوار اسلام درباره مؤمن روایتی بسیار حکمتآموز دارند: «المومن کیّس فطن حذر!» مؤمن با کیاست، هوشمند و نکتهبین و مراقب است. امام خمینی رهبری با تمامی این مشخصات بود. هر دو تاکتیک موفق او، جدا کردن آمریکا به عنوان پشتوانه وجودی شاه و ارتش به عنوان ابزار سرکوب او در داخل، به خوبی به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در زمانی نسبتاً کوتاه به پیروزی رسید. بر خلاف تفسیر خام منصور فرهنگ ارتش چلچراغی نبود که با رفتن شاه رشتهاش قطع شود و سقوط کند و خرد شود. ارتش باقی ماند و رشتهاش به انقلاب و ملت پیوند خورد و در جنگ تحمیلی نقطه قوت دفاع از کشور بود. اکنون که بیست و هفت سال از رحلت امام خمینی رهبر پرشکوه انقلاب اسلامی میگذرد، اگر با دقتی بیشتر به کارنامه او نگاه کنیم، کارنامه او را به درستی و منصفانه بسنجیم، گمان نمیکنم فرصتی برای غباری بماند که خواستند در آستانه رحلت او بر سیمایش بنشانند…
در این دیار دودی!
این داوران دودی شکل
بیهوده سنگ
بیهوده گِل، به ساحت مهتاب میزنند.
دهباشی: انتساب پیام به امام یک گمانهزنی است
بیبیسی آبان سال گذشته نیز در گزارشی مدعی شده بود رهبر انقلاب چند روز پیش از آنکه از نوفللوشاتو به تهران برگردد - در روز ۲۷ ژانویه ۱۹۷۹ (هفتم بهمن ۱۳۵۷) - به دولت کارتر پیام شخصی محرمانهای میفرستد که در آن از یک طرف به طور تلویحی تهدید به اعلان جهاد میکند و از طرف دیگر میگوید: «شما خواهید دید که ما با آمریکاییها هیچ دشمنی خاصی نداریم و شما خواهید دید که جمهوری اسلامی که مبتنی بر فلسفه و قوانین اسلامی است چیزی به غیر از (حکومتی) بشردوست نخواهد بود و به آرمان صلح و آرامش تمام بشریت کمک خواهد کرد.» (گزارش بیبیسی)
حمید انصاری، قائممقام موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی در پاسخ به این گزارش گفت: «در ادعای بیبیسی، سخنان امام «پیام امام به کارتر» معرفی شده؛ که اصلاً واقعیت ندارد. امام هیچگاه به کارتر پیام نفرستاده است. بلکه سخنان قاطع و متین همراه با هشدارهای جدی امام، پاسخ به درخواستهای دولت کارتر بوده است. ضمن اینکه مطالبی که امام خمینی در این گفتار فرموده است، برخلاف ادعا و القایی که در گزارش بیبیسی شده، جنبه محرمانه ندارد. عین و یا مضمون مطالب امام در این گفتار در سخنرانیها و مصاحبههای همان روز و روزهای قبل و بعد از تاریخ این سخنان، بیان شده است.» (پاسخ انصاری)
دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت نیز گزارش بیبیسی فارسی را نادرست خواند و نوشت: «آقای خمینی پیام شخصی برای کارتر نفرستاد بلکه این کارتر بود که پیام فرستاد و آقای خمینی به پیام او جواب داد.» (پاسخ یزدی)
این بار نیز بیبی سی به گزارشی استناد کرده که به نوشته حسین دهباشی، تاریخپژوه و مستندساز در آن نامی از امام خمینی نیامده و انتساب آن به وی تنها یک گمانهزنی است. دهباشی در کانال تلگرام خود نوشت: «درست چند روز مانده به سالگرد ارتحال امام، بنگاه سخنپراکنی بریتانیا، مدّعی اسناد تازهیافتهای میشود در باب ارتباط پنهان همایشان با دولت وقت آمریکا در دهه چهل هجری شمسی و در ابتدای مُبارزات وی با رژیم گذشته که یکی اتفاقاً از مُهمترین فرازهای آن اشکال به لایحهٔ مصونیت قضایی مستشارانِ نظامی آمریکا است و این تعبیر تُند و مشهور که: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر». چارهٔ کار آیا پارازیت بر امواج ماهوارهای است؟»
دهباشی افزود: «بنیانگذار جمهوری اسلامی، در ذیل صفحهٔ بیستونهم از وصیّتنامهٔ خود به تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۶۱ آورده است: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.» و حالا آیا او که یازدهم دی ماه ۱۳۶۷ در نامهای نامتعارف به رهبر یکی از دو ابرقدرت وقت واقعهٔ غیرقابل انتظار ۲۸ مرداد ۱۳۷۰ را پیشبینی و مینویسد: «برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد» این روزها را نیز دیده بود؟ حتّی با فرض صحّت سند منتشرشده از سوی بیبیسی گرچه چند روزی ممکن است طوفان دیگری در فنجان کمعمق چای مجازستان ایجاد شود امّا به واقع از منظر تاریخپژوهی چیزی چندانی به معارف واقعی تاریخ کشور ما افزوده نشده است چرا که نخست: در متن سند نامی از امام خمینی نیامده و انتساب آن به وی تنها یک گمانهزنی است. دو دیگر: تاریخ آنکه مورخ ۱۵ آبان ۱۳۴۲ است با سخنرانی آتشین و ضدآمریکایی نامبرده در ۴ آبان ۱۳۴۳ همخوانی ندارد و سیّم: نه دربرگیرندهٔ دستخط یا پیامی کتبی که روایت پیامی شفاهی از سوی فردی به نام «حاج میرزا خلیل کَمَرهای» است و چه کسی است که به فارسی سخن بگوید و مثل یک کلاغ، چهل کلاغ را نشنیده باشد؟»
نظر شما :