اسدالله علم
جشنهای ۱۷ میلیون دلاری ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی
اسدالله علم: خرج ساخت برج شهیاد ۴۵ میلیون تومان شد
ادامه مطلبسفیر اسبق بریتانیا: علم تاثیرگذارترین فرد بر شاه بود
اسدالله علم رسم و رفتارهای ما را دوست داشت. او خودش را کمی شبیه اعیان انگلیسی میکرد که اصلاً شبیه پولدارهای آمریکایی نیستند...علم مانع میشد شاه کارهایی را بکند...شاه زیاد به علم تکیه میکرد. اعتماد شاه را داشت. ارتباطش قطع نمیشد. هر روز شاه را میدید...علم زندگیاش را وقف شاه کرده بود. زندگی خانوادگی نداشت...علم احتمالاً خیلی خوشحال بوده که دارد میمیرد. به نظر من زمان درستی مُرد. هیچ چیز خوب پیش نرفت.
ادامه مطلبرموز خاطرات درسآموز؛ آنچه علم برای آیندگان نوشت
علم در ضمن این یادداشتها شخصیت خود را به خواننده نشان میدهد و از طرف دیگر آن را تقریبا منصفانه نقد میکند...دیدگاه طبقاتی علم در این یادداشتها کاملا روشن است...امینی و مصدق، منصور و عبدالناصر و کمونیستها و تودهایها و حتی کندیها از تیغ تیز دشنامهای او در امان نیستند...علم ترجیح میدهد نخستوزیر باشد و اوضاع مملکت را کاملا اداره کند. او در بسیاری از مطالب خود از سیاستهای فردی شاه گلهمند بوده و برای آیندهای که شاهدش نبود نگران.
ادامه مطلبگفتوگوی تاریخ ایرانی با علینقی عالیخانی: علم نگران بود شاه یادداشتهایش را بخواند
علم خواسته بود خاطرات زمانی چاپ شود که شاه و خودش زنده نباشند...نام چند شخص را در خاطرات حذف کردم...دختر علم جلد اول خاطرات را در یک صندوقچه پیدا کرد.
ادامه مطلبمحسن میلانی در گفتوگو با تاریخ ایرانی: علم سرنوشت سلطنت پهلوی را تغییر داد
ریشه انقلاب بهمن ۵۷ را باید در سرکوب شدید معترضین و روحانیت در ۱۵ خرداد ۴۲ توسط اسدالله علم جستجو کرد...علم رابط مهمی میان شاه و انگلیس و آمریکا بود...شاه خیلی کارها را توسط علم جلو میبرد ولی در نهایت تصمیم نهایی را خودش میگرفت...ظاهرا هیچ کس به اندازه علم مورد اعتماد شاه نبود...شرکتهایی که میخواستند به ایران اسلحه و کالاهای دیگر بفروشند میبایست ابتدا با دفتر علم هماهنگ میکردند...همسر اسدالله علم قسمت زیادی از خاطرات را از بین برد.
ادامه مطلبخاطرات علم از خلوت شاه؛ عاشقانههایی که عیان شد
علم معتقد بود که ترس و تردید شاه به دور از مصلحت است و تصمیم خودش، یعنی سرکوب شدید مخالفان، سنجیده و عاقلانه است...علم چرا میبایست نکاتی از زندگی شخصیاش را به نگارش درآورد درحالیکه مسائل بسیار مهمتری از قلم افتادهاند؟... خوانندگان متعجباند که چرا علم به این تفرجها و معاشرتهایی که در آنها شاه یا به قول علم، «اعلیحضرت» نیز در آن حضور داشته است، اشاره میکند؟.... برخی از سخنان شاه که توسط علم ثبت شدهاند بیانگر نحوهٔ ادارهٔ حکومت هستند و دلیل سرنگونی آن را نشان میدهند.
ادامه مطلبدوگانه شاه و علم؛ خاطرهنویسی که چهرهنگاری میکند
علم ناراحت است که همهٔ وقت او صرف لولهکشی و تهویهٔ هوای کاخ و روابط پیچیدهٔ خانوادهٔ شاه میشود. او مجبور بود پیامهای رمزداری را به سفرا منتقل کند بدون آنکه از محتوای آنها آگاهی داشته باشد... ترکیب شاه و علم به ضرر ایران بود. هیچ کدام به تنهایی افراد بسیار باهوش و فهیمی به شمار نمیرفتند اما در مصاحبت با هم میتوانستند همدیگر را قانع سازند که از پیش باهوشترند...شاه نمونهٔ یک رادیکال بود، علم یک محافظهکار به تمام معنی...بیش از آنکه شخصیت شاه به تصویر درآید، شخصیت خود علم نشان داده شده است.
ادامه مطلبما را با آثار جاننثار شهریار چه کار؟/ آمال و آلام اسدالله علم
علم از ماههای پنجم، ششم حضور در وزارت دربار شروع به نگارش یادداشتهای روزانه خود کرد، یادداشتهایی که قرار بود شرح سی سال زندگی علم با شاه باشد... علم به شدت درگیر جلب اعتماد شاه بود...یکی از روزنوشتهای علم تابلوی پررنگ تصویر شاه نظرکرده است که سلطنت را چونان ماموریتی الهی میدید...این جلد از خاطرات علم گویای تردیدهای جدی پیرامون کارآمدی نظام مطلقه فردی است...علم نوشته «بعد از من منصور آمد و آنقدر ثقیلالهضم برای مردم بود که کشته شد، یعنی او را ترور کردند.»
ادامه مطلباسرار وزیر دربار؛ آیا کتاب خاطرات علم معتبر است؟
علم میدانست که توسعهٔ کشور با حکومت سلطنتی همخوانی ندارد...عالیخانی فکر میکند که نویسندهٔ خاطرات، از ترس نظارت ساواک بر نوشتههایش، به ستایش شاه پرداخته است...شاه و علم حرص و آز برخی از اعضای خانوادهٔ سلطنتی را تمسخر میکردند. ملکه از نفوذ علم متنفر بود. علم، نخستوزیر هویدا را خوار میشمرد...علم ناامید شد ولی فقط دفترچهٔ خاطراتش از ناامیدیاش آگاهی یافت...علم در بسیاری از مسائل مهم دیپلماتیک جانشین وزیر امور خارجه بود.
ادامه مطلباسدالله علم رفتار انگلیسی داشت و هویدا آداب فرانسوی
اسدالله علم خودش را کمی شبیه اعیان انگلیسی میکرد...علم در مورد موضوعات مختلف، همیشه تأثیرگذارترین آدم بود...علم زندگیاش را وقف شاه کرده بود. زندگی خانوادگی نداشت...آداب و رسوم فرانسوی هیچوقت دست از سر هویدا برنداشت...شاه همیشه فکر میکرد بخش فارسی بیبیسی پر از مخالفان اوست، که حقیقت نداشت...امریکاییها هیچ وقت آدمی شبیه اردشیر زاهدی ندیده بودند. هیچوقت نتوانستند درست و حسابی هضمش کنند...آدمهای درجه دو برنامه پانوراما صحنههایی از فقر در اصفهان را نشان میدادند و شاه هم عصبانی میشد.
ادامه مطلب