فرقه دموکرات در خرقه دولت
ترجمه: بهرنگ رجبی
***
در تبریز، پیشهوری بنیانهای جنبشی تازه را پایه گذاشت. سه تا از دوستان آذریاش که پیشتر در حزب کمونیست فعال بودند، کمکش کردند: علی شبستری، دکتر سلامالله جاوید و جعفر کاویان.(۱) شبستری نقشی برجسته در قیام خیابانی ایفا کرده بود، فرار کرده بود به شمال، پیوسته بود به حزب کمونیست در تبعید و تا سال ۱۳۲۰ به ایران برنگشته بود. در تأسیس و ایجاد شاخهٔ حزب توده در آذربایجان کمک کرد و به ریاست این شعبهٔ ولایتی هم برگزیده شد. اما سال ۱۳۲۲ خیلی ناگهانی از حزب استعفا داد، «انجمن آذربایجان» را شکل داد و سردبیر روزنامهٔ آذریزبانش، «آذربایجان» شد. جاوید همولایتی پیشهوری بود، در باکو درس خواند، به فرقهٔ عدالت پیوست و خیلی سروقت برگشت به تبریز تا در کودتای بیدوام لاهوتی مشارکت کند و بعد هم دوباره فرار کرد به باکو. آنجا پزشکی خواند، سال ۱۳۰۸ برگشت به ایران و خیلی نگذشت که او را انداختند به زندان. سرگرمیاش مطالعه و تحقیق دربارهٔ لهجههای آذری بود. کاویان از قدیمیهای قیامهای خیابانی و لاهوتی بود. از ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۴ را در آذربایجان شوروی زندگی کرده بود. سال ۱۳۰۴ که برگشت، زندانی شد و تا سال ۱۳۲۰ هم آزادش نکردند. او هم مثل جاوید عضو حزب توده نشده بود.
روز ۱۲ شهریورماه ۱۳۲۴ پیشهوری خبر تأسیس حزب تازهاش را اعلام کرد، فرقهٔ دموکرات آذربایجان؛ عمدا همان اسم تشکیلات خیابانی را گرفته بود. نخستین بیانیهٔ حزب میگفت آذربایجان حق دارد شوراهای ایالتی خودش را داشته باشد و زبان خودش را در مدارس استفاده کند. دو روز بعدتر انجمن آذربایجان شبستری به فرقهٔ دموکرات پیوست و روزنامهاش، «آذربایجان» شد نشریهٔ رسمی آن. روز ۱۶ شهریورماه کمیتههای مرکزی محلی حزب توده و شورای متحدهٔ مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران بدون حتی هیچ مشورت و رایزنیای با بالادستهایشان در تهران، رأی به پیوستن به حزب تازه دادند.(۲) یکی از اعضای کمیتهٔ مرکزی حزب توده تصدیق کرده بود این تشکیلات محلی از حزب سراسری توده جدا شود چون حس میکرد هیات رهبری تهران نتوانسته نمایندهٔ مردم آذربایجان باشد.(۳) قیام خیابانی در نابودی حزب دموکرات قدیمی نقشی ایفا کرده بود و حالا هم روحش برگشته بود سروقت حزب توده.
فرقهٔ دموکرات چهار هفتهٔ آتیاش را به تبلیغات و خبررسانی برنامهاش و گسترش شعبههایش در آذربایجان سر کرد. سیاستش کاستن از اختلافهای طبقاتی و پررنگ کردن تضادهای اشتراکی با تهران بود: «فرقهٔ دموکرات آذربایجان به یگانگی تمام افراد آذربایجانی علاقمند میباشد. مبارزهٔ طبقاتی پیش از گرفتن آزادی میسر نخواهد بود. اول ملت باید حق و اختیارات قانونی خود را به دست بیاورد بعد در اطراف کم و کسر آن مبارزه نماید»، و «آقایان کارگران و کارفرمایان باید بدانند که ترقی و تکامل میهن بسته به صداقت و فداکاری آنها است. ما از کارگر و ارباب انتظار داریم هر دو دست به دست هم داده از خطر شدیدی که صنایع میهن و آیندهٔ هر دو طبقه را تهدید میکند، جلوگیری نمایند.»(۴)
فرقهٔ دموکرات اواسط اکتبر نخستین کنگرهٔ حزبیاش را برگزار کرد. نمایندهها با اعلام اینکه درسهای مهمی از شکست قیام خیابانی گرفتهاند، رأی دادند به تشکیل یک شاخهٔ نظامی. یک ماه بعدتر این داوطلبان مسلح شروع کردند به تسخیر کم و بیش بدون خونریزی مناطق آذربایجان. روز ۳۰ آبان ماه شورشیان دیگر زمام حاکمیت بیشتر بخشهای آذربایجان را در دست داشتند و میتوانستند صلای کنگرهای ملی بدهند. نمایندهها اعلامیهٔ خودمختاری نوشتند و در تهران هم تحویل دولت دادند. این اعلامیه آمالشان را چنین خلاصه میکرد:
۱ ـ مردم آذربایجان در اثر علل و حوادث بیشمار تاریخی که ذکر آن از گنجایش این اعلامیه خارج است، دارای ملیت، زبان و آداب و رسوم و خصوصیاتی است که به او حق میدهد مانند تمام ملل عالم با مراعات استقلال و تمامیت ایران طبق منشور آتلانتیک، در تعیین سرنوشت خود آزاد و مختار باشد.
۲ ـ نظر به علاقه و روابط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که ملت آذربایجان با مردمان سایر ایالات و ولایات ایران دارد و نظر به فداکاریهای بیشماری که آذربایجانیان در تأسیس و ایجاد ایران کنونی به خرج دادهاند (در واقع مؤسس آن بودهاند)، بنابراین برای حفظ استقلال و تمامیت آن به هیچوجه حاضر نیستند تقاضای مشروع خود را روی اساس تجزیهٔ آن قرار داده به مرزهای آن خلل وارد سازند.
۳ ـ ملت آذربایجان با تمام قوای خودخواهان رژیم دموکراسی است که در ایران به شکل مشروطیت و حکومت ملی میباشد.
۴ ـ ملت آذربایجان مانند ساکنین تمام نقاط ایران در ادارهٔ امور اجتماعی و حکومت مرکزی با فرستادن نمایندگان خود به مجلس شورای ملی و ادای مالیات عادلانه شرکت خواهد نمود.
۵ ـ ملت آذربایجان رسما و علنا اعلام میدارد که مانند سایر ملل زندهٔ عالم حق دارد برای ادارهٔ امور ملی و داخلی خود با مراعات تمامیت ایران، حکومت ملی محلی تشکیل بدهد و این حکومت میتواند با مراعات استقلال و تمامیت کشور ایران، آذربایجان را طبق اصول دموکراسی و حاکمیت ملی اداره نماید.
۶ ـ ملت آذربایجان در راه آزادی دموکراسی زحمات فراوان کشیده و قربانیهای بیشمار داده است، بنابراین میخواهد حکومت خودمختار او روی اساس دموکراسی حقیقی استوار شود. از این جهت طبق نظامنامهٔ داخلی که به تصدیق کنگرهٔ ملی رسیده است، مجلس ملی داخلی خود را انتخاب مینماید و نیز لازم میداند که حکومت ملی داخلی آذربایجان از میان نمایندگان مجلس ملی انتخاب شود و در مقابل آن مسئول باشد.
۷ ـ ملت آذربایجان مخصوصا به زبان ملی و مادری خود علاقه دارد. تحصیل زبان دیگر او را تا به حال از کاروان تمدن و ترقی بازداشته و جلوی فرهنگ ملی او را مسدود نموده است. برای جلوگیری از این تحمیل ناروا و برای تأمین وسایل ترقی آذربایجان، کنگرهٔ ملی به هیات ملی دستور داده است هرچه زودتر زبان آذربایجانی را در دوایر دولتی مرسوم و تدریس آن را در تمام مدارس اعم از ملی و دولتی عملی نماید.
۸ ـ کنگرهٔ ملی که با امضا و شرکت ۱۵۰ نفر و با نمایندگی ۷۰۰ نفر از نقاط مختلف آذربایجان تشکیل یافته، طبق ارادهٔ ملت آذربایجان خود را مجلس مؤسسان نامیده برای ادارهٔ امور داخلی آذربایجان، هیاتی عبارت از ۳۹ نفر انتخاب و به آنها اختیار داده است برای عملی کردن منظور ملی، تدابیر لازمه را اتخاذ و با مقامات صلاحیتدار داخل مذاکره بشوند و ضمنا انتخابات مجلس شورای ملی را عملی سازند.(۵)
کنگره همچنین کمیتۀ مرکزی ۹ نفرهای برای فرقهٔ دموکرات برگزید. سرکردگان کمیته پیشهوری، جاوید و شبستری بودند، با فقط سه تا از اعضای سابق حزب توده در آذربایجان: محمد بیریا، شاعر آذری و رئیس شعبهٔ محلی شورای متحدهٔ مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران؛ صادق پادگان، از مبارزان قدیمی حاضر در قیام خیابانی و متخصص زبانهای باستانی که دانش زبان فارسیاش خیلی کم و ابتدایی بود و زینالعابدین قیامی که او هم از مبارزان قدیمی حاضر در قیام خیابانی بود و منصب دولتی بلندپایهای داشت. سه تای دیگر عضو حزب توده نبودند: محمدتقی رفیعی، از چهرههای برجستهٔ محلی که از ۱۳۰۷ تا ۱۳۲۰ نمایندهٔ تبریز در مجلس بود؛ غلامرضا الهامی، از مقامهای بلندپایهٔ وزارت کشور و علی شمس، از کارفرماهای ثروتمند تبریز.(۶)
روز ۲۱ آذرماه، فرقهٔ دموکرات که موفق شده بود با مذاکره آخرین قشون از سربازان ایرانی را هم از خاک آذربایجان بیرون کند، مجلس ملیاش را در پایتخت استان تشکیل داد. نمایندهها هیات دولتی شامل ۹ وزیر را برای حکومت خودمختار آذربایجان برگزیدند. پیشهوری نخستوزیر شد. جاوید، کاویان، بیریا و الهامی به ترتیب شدند وزرای کشور، قشون ملی، معارف و مالیه. هیچ کدام از چهار وزیر دیگر از فعالان حزب توده نبودند.(۷) بنابراین از میان ۹ وزیر، فقط بیریا در زمان انحلال شاخهٔ محلی حزب توده، عضو آن بود. تازه در عضویت او هم تردیدهایی کردهاند. فرقهٔ دموکرات را نمیتوان حزب توده در جامهٔ مبدل خواند.
پینوشتها:
۱- عمدهٔ اطلاعات زندگینامهای مربوط به رهبران فرقهٔ دموکرات برگرفته است از مهدی مجتهدی، رجال آذربایجان (تهران، چاپخانهٔ جهان، ۱۳۲۷)؛ بینام، «رهبران فرقهٔ دموکرات را بیشتر بشناسیم»، خواندنیها، سال ششم (۲۴ آذر ماه ۱۳۲۵)، صص ۱۳ـ۱۲؛ بینام، «رهبران فرقهٔ دموکرات»، رهبر، ۱۷ مهرماه ۱۳۲۵؛ بینام، «تاریخچهٔ فرقهٔ دموکرات»، رهبر، ۲۱ و ۲۲ شهریور ماه ۱۳۲۵؛ و مقالات متفرقهٔ دیگری در روزنامهها.
۲- جامعهٔ سوسیالیستهای ایران، همان، ص۴۶؛ و فرمانداری نظامی تهران، سیر کمونیسم در ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا فروردین ۱۳۳۶ (تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۳۶)، ص ۱۸.
۳- نامهٔ دکتر فریدون کشاورز، ارس، ۱۱ دیماه ۱۳۲۵.
۴- بینام، «وحدت و یگانگی موجب موفقیت قطعی است»، آذربایجان، ۲۶ شهریورماه ۱۳۲۴؛ و بینام، «کارگر و کارفرما»، آذربایجان، ۱۴ شهریورماه ۱۳۲۴.
۵- متن این اعلامیهٔ خودمختاری در شمارهٔ روز ۴ آذرماه روزنامهٔ «آذربایجان» چاپ شد.
۶- در تاریخچهای که حکومت پهلوی از جنبش کمونیستی ایران منتشر کرد، این آدمها «بیسواد» و «عامی» خوانده شدهاند. فرمانداری تهران، همان، ص ۲۱.
۷- چهار وزیر دیگر اینها بودند: یوسف عظیما، وزیر عدلیه؛ دکتر جاوید مهتاش، وزیر فلاحت؛ دکتر حسین اورنگی؛ وزیر صحیه [بهداشت]؛ و ربیع کبیری، وزیر پست و تلگراف و طرق.
نظر شما :