بازرگان شاه را به مباهله دعوت کرد - محمد توسلی
از شهریور ٢٠ تا بهمن ٥٧
این شعارها با هم یک هماهنگی و انسجامی داشتند. انقلاب در فرآیندی شکل گرفته است که لااقل به پس از شهریور ٢٠ و رفتن رضاخان و فضای باز نسبی که در کشور ایجاد شد، برمیگردد. در آن شرایط افکار نو در جامعه مطرح میشود. هم ایدههای مارکسیستی و هم ایدههای اندیشه نو دینی مطرح میشود. نیروهای ملی هم حضور مییابند و مقاومت میکنند و زمینههای رشد حرکت مردم را فراهم میکنند. سال ٣٩ شرایط جدیدی مطرح میشود. شعار حقوق بشر کندی مطرح میشود. جبهه ملی دوم و بعد نهضت آزادی ایران تشکیل میشود. بعد با توجه به نقشی که شاه در اداره کشور داشت تصمیم میگیرد خودش مجری برنامه اصلاحات آمریکایی شود. لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و رفراندوم شش مادهای شاه مطرح میشود. پیشبینی میکردند که روحانیت با اصلاحات ارضی و شرکت زنان در انتخابات مخالفت کند. ابتدا هم مخالفتهایی صورت گرفت ولی در تعاملی که با روشنفکران دینی صورت گرفت حرکت روحانیت هم به جهتگیری علیه شاه منجر شد و سمتوسوی ضداستبدادی را انتخاب کردند که در سخنرانیهای آقای خمینی در سال ٤٢ کاملا تبلور دارد. این تقابل با استبداد سلطنتی و حرکتی که روحانیت برای مبارزه انتخاب کرده بود، باعث رخداد ١٥ خرداد میشود. شاه با سرکوب این حرکت به مردم این پیام را میدهد که دیگر مبارزه قانونی امکانپذیر نیست. از این تاریخ است که تمام مبارزین ما اعم از مارکسیست و مسلمان چه در داخل کشور و چه خارج همه به این جمعبندی میرسند که باید خودشان را برای یک مبارزه مسلحانه و مخفی آماده کنند. اگر نخبگان سیاسی ما بعد از ١٥ خرداد به این جمعبندی رسیدند به این دلیل بود که این گفتمان در آن مقطع در سراسر جهان مطرح بود. آن موقع تجربه انقلاب کوبا، الجزایر، چین و شوروی پیش رو بود. به هر حال در مجموعه کشورها این گفتمان مطرح بود که برای رفع موانع، راهی جز انقلاب وجود ندارد. به همین دلیل روشنفکران ما هم که به آن ادبیات دسترسی داشتند، آن را مطالعه کردند و مورد عمل قرار دادند؛ بنابراین ما باید توجه کنیم که در دهه ٤٠ و در ادامه آن در دهه ٥٠ گفتمان جهانی این بود و تحت تاثیر آن راهحل اصلاحی در بین جوانان ما مطرح نبود.
انسداد راههای مخالفت قانونی
شاه هم تمام راههای مبارزه قانونی و مسالمتآمیز را به کلی مسدود کرد. در انتخابات دوره بیستم مجلس تنها یک نماینده، آقای اللهیار صالح از کاشان توانست به مجلس راه پیدا کند. شاه مجلس را منحل کرد تا همان یک نفر هم در مجلس نباشد. شاه حتی امینی را هم تحمل نکرد و این در حالی بود که نهضت آزادی، بر خلاف گروههای دیگر، در راستای سست کردن بنیانهای استبداد و باز کردن فضای باز سیاسی و ادامه فعالیتهای سیاسی قانونی از امینی حمایت کرد؛ اما شاه همان اندازه را هم برنتابید. در چنین شرایطی بود که مهندس بازرگان در دادگاه نظامی سال ٤٢ جمله معروفی را گفت که ما آخرین گروهی هستیم که به زبان قانون با شما سخن میگوییم و بعد از ما دیگر با این زبان با شما صحبت نخواهند کرد.
مبارزه مسلحانه و سرکوب حکومت
رژیم شاه با همکاری سیا و موساد از تمام تکنولوژیهای ممکن برای سرکوب جنبش مسلحانه استفاده کرد. به طوری که همانطور که میدانیم از سال ٤٩ که فعالیتهای مسلحانه آغاز شد تا سال ٥٤ تمام این جریانات سرکوب شدند. با شیوههای خاصی که ساواک داشت و هدایتی که میکرد، تغییر رویه دادند و این تغییر، آثار بسیار منفی در روحیه مسلمانان مبارز داشت. با این فرآیند سرکوب، عملا فعالیت مسلحانه در داخل کشور در سال ٥٤ به بنبست رسید. پیشگامان حرکت مسلحانه در ایران شهید شدند یا در داخل زندان بودند و اگر در زندان نبودند به خاطر همین اختلافات مجبور شدند کشور را ترک کنند. پس از آن گروههای کوچکی شکل گرفت و این حرکت مسلحانه را ادامه دادند. همین هفت گروهی که پس از انقلاب، سازمان مجاهدین انقلاب را شکل دادند، گروههای پراکندهای بودند که بعدها به هم پیوستند.
روحانیت و فرهنگ ایثار
با وجود اینکه حرکت مسلحانه سرکوب شد؛ اما این حرکت آثار مثبتی در فضای فرهنگی جامعه ما به وجود آورد و در جامعه ما یک تحول فرهنگی به صورت ریشهای اتفاق افتاد، به طوری که نسلی که بعد از سال ٤٩ در دانشگاهها حضور داشتند به لحاظ فرهنگی و اجتماعی از رشد بسیار بالاتری برخوردار بودند. نه تنها نسل جوان ما بلکه مبارزین مسلمان و بدنه جامعه ما یک تحول کیفی پیدا کرده بودند. همچنین در پی نهضت روحانیت در سال ٤١ و رخداد پانزدهم خرداد ٤٢ در خود روحانیت و جریان بازار حامی آنان هم چنین تحولی شکل گرفته بود. روحانیون، اهل مبارزه و اهل فداکاری و ایثار شدند. تعدادی از آنها در زندان و تبعید بودند. این تحول کیفی نسبی را در عرصه عمومی میتوان دید. من میخواهم اضافه کنم علاوه بر این تحولات، نقشی که روشنفکران دینی در ادامه کار مهندس بازرگان یا استاد شریعتی، به طور مشخص دکتر شریعتی سال ٤٧ تا ٥٢ ایفا کرد و یک ادبیات جدیدی را در جامعه مطرح کرد خود این ادبیات موجب شد که نسل جوان و مبارز ما را، مستقل از فرهنگ مارکسیسم، با یک محتوای غنیتری در جامعه تربیت کند و این مجموعه با غنای فرهنگی بالاتری در جامعه ما حضور داشت. سال ٥٤ که حرکت مسلحانه سرکوب شد این جریان روشنفکر دینی تسلیم نشد و راه خویش را ادامه داد. شما به اسناد تاریخی که نگاه میکنید میبینید از سال ٥٤ به بعد یک حرکت آرام، فرهنگی و آگاهیبخش حرکت اجتماعی را دنبال میکند. به تدریج حرکات اصلاحی در جامعه ما رواج پیدا میکند. اگر رویدادهای سال ٥٥ را نگاه کنید بعد از روی کار آمدن کارتر و حقوق بشر اگر فقط فهرست رویدادها را مرور کنیم میبینیم فروردین ٥٦ جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر مطرح میشود.
مسجد قبا و اولین جرقه
در حوادث سال ٥٦ کمکم برنامه بزرگداشت دکتر شریعتی و مجلس ختم مرحوم حاج سید مصطفی خمینی در مسجد ارگ هست که بیانیههای امضادار از آن بیرون میآید. بعد از آن، اعتراض به محکومیت آقای طالقانی مطرح میشود. به تدریج از شهریور ٥٦ اجتماعات عظیم روشنفکران دینی در تهران شکل میگیرد و مثلا در مسجد قبا مرحوم دکتر مفتح که در آنجا پیشنماز بودند، برنامه سخنرانی روشنفکران دینی مثل مهندس بازرگان، دکتر توسلی، دکتر پیمان، دکتر سامی، دکتر سحابی شروع میشود و خلاصه اینکه این حرکتهای مسالمتآمیز آغاز شد. مسجد قبا اولین جرقهای است که مردم آنچنان استقبال میکنند که علاوه بر شبستان مسجد، طول خیابان قبا تا خیابان دکتر شریعتی مردم روی زمین نشسته بودند. این حضور طبیعتا ایجاد انگیزه میکرد و تحرکی به جامعه میداد. شهریور ٥٦ اجتماع هنرمندان و روشنفکران حتی غیراسلامی در باشگاه انجمن ایران - آلمان به نام شبهای شعر شکل میگیرد. شهریور ٥٦ نماز عید فطر در زمینهای قیطریه به امامت آیتالله سید ابوالفضل موسوی زنجانی اتفاق میافتد که خود برگزاری این نماز عید فطر، اجتماعی است که در خود پیام گسترش یک حرکت اجتماعی عمومی را دارد. بانیان این برنامه ترکیبی از مبارزین مختلف هستند؛ مهندس صباغیان، حاج مانیان، حاج مهدی عراقی، تهرانچی و...
از آذر ٥٦ و در واقع از زمانی که جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر تشکیل میشود برای دفاع از زندانیان سیاسی و کاهش هزینه حضور در عرصه مبارزه برنامهریزی میشود. اولین نشریهای که ملیون و روشنفکران منتشر کردند در ١١ آبان ٥٦ است که مطالبات خودشان را شامل: اجرای قانون اساسی، آزادی زندانیان سیاسی، رعایت آزادیها، آزادی مطبوعات و پیشبرد حقوق بشر و... مطرح میکنند. در چنین فضایی ناگهان حرکتی شروع میشود که جامعه را به سمت خشونت میکشاند. در ١٧ دیماه ٥٦ آن مقاله معروف داریوش همایون در اطلاعات مطرح میشود. در اعتراض به این کار حادثه قم رخ میدهد. کشتار در آنجا اتفاق میافتد و بعد مراسم چهلم کشتار قم در تهران و شهرستانها انجام میشود. نکته مهم این است که در این شرایط خفقان که استبداد و ساواک هست اما مردم نیز در صحنه هستند. تنها کسی که جرات میکند و با صدور بیانیه از مردم برای شرکت در مجلس بزرگداشت شهدای قم در مسجد آذربایجانیهای بازار تهران دعوت کند، مهندس بازرگان است. همین روند ادامه دارد... شاید یکی از نکات تاریخی که باید در این فرآیند اشاره شود، انجام اولین مصاحبه مخفیانه مهندس بازرگان با خبرنگار بلژیکی به نام آقای کلود در اول اردیبهشت سال ٥٧ است که تاثیر گستردهای در رساندن پیام انقلاب داشته است. او یک مصاحبه یکساعته با آقای مهندس بازرگان تهیه کرد که در بسیاری از رسانههای خارجی پخش شد. مهندس بازرگان در این مصاحبه گفته بود که ملت باید بین شاه و آزادی یکی را انتخاب کند. این در واقع سرآغاز ارتباط بینالمللی و انعکاس مبارزات مسالمتآمیز بود.
مهندس بازرگان و دعوت از شاه برای مباهله
ارسال نامه مهندس بازرگان به دفتر مخصوص شاه در اردیبهشت ٥٧ و دعوت شاه به مباهله ملی از جمله اقداماتی است که شاه را به چالش کشید. طبیعی است که شاه پاسخی ندهد؛ اما نفس انتشار چنین بیانیهای که کسی در داخل جرات میکند و این بیانیه را صادر میکند زمینه را برای چالشهای بعدی فراهم ساخت. من از ذکر جزئیات رخدادهای پیدرپی این دوران صرفنظر میکنم.
از حدود ١٥ خرداد سال ٥٧ به تدریج اعتصابات در شهرهای درجه ١ و٢ به بیش از ٨٠ درصد میرسد. در ١٥ خرداد نهضت آزادی ایران بیانیهای با عنوان «کارمندان دولت حالا نوبت شماست» صادر میکند. در ٦ شهریور ٥٧ که هنوز ساواک مسلط است بیانیه شاه برود نهضت آزادی با عنوان «راه نجات ایران از بنبست حاضر» منتشر میشود. ١٣ شهریور ٥٧ نماز باشکوه عید فطر به امامت دکتر مفتح در قیطریه برگزار میشود.
پایداری آیتالله خمینی
به دنبال بازداشت گسترده فعالان سیاسی پس از یورش ١٧ شهریور، جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر به اقدامات دفاعی خود توسعه داد. در ١٣ مهر هجرت آقای خمینی از نجف به پاریس به پیشنهاد و در معیت دکتر یزدی اتفاق میافتد. این سرآغاز یک دوران جدیدی است. آیتالله خمینی در دورانی که در تبعید بودند به خاطر پایداری ایشان در نهضت روحانیت از سال ٤١ و تسلیم نشدن در مقابل رژیم شاه، مورد توجه فعالان سیاسی در داخل و خارج کشور بودند. نهضت آزادی ایران در خارج از کشور و انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا با ایشان در ارتباط بودند و این باعث شده بود که آقای خمینی در جمع فعالان سیاسی خارج از کشور نیز مطرح شوند. اگر این ارتباطات در داخل و خارج نبود طرفداران ایشان به روحانیت و بازار و اسلام سنتی محدود میشد. این ارتباطات گستردهای که در خارج از کشور صورت گرفت، مصاحبههایی که انجام شد و رفتوآمدهایی که بود و بیانیههایی که ایشان میداد به خصوص پیامهایی که برای انجمنهای اسلامی دانشگاهها داده میشد، مجموعه این موارد باعث شد که ایشان در بین روشنفکران هم مورد توجه قرار بگیرند. حضورشان در پاریس با توجه به تداوم مبارزات در داخل به طور طبیعی در بینالمللی کردن قیام مردم نقش موثری داشت. همه سران گروهها و نخبگان سیاسی به پاریس میرفتند و مذاکراتی داشتند. مهندس بازرگان هم با ایشان مذاکراتی داشتند که زمینههای تشکیل شورای انقلاب برای انسجام مدیریت انقلاب در داخل کشور فراهم میشود. نکته تاریخی مهم این است که پس از تغییرات دولتها از هویدا تا شریفامامی و شکست برنامههای سرکوب مردم در ١٤ آبان، ازهاری به جای شریفامامی روی کار میآید و شاه در ١٥ آبان آن سخنرانی مشهور خود را ارائه میکند و خطاب به مردم میگوید که من پیام انقلاب شما را شنیدم که با واکنش منفی مردم مواجه میشود. در شرایط کنونی بسیار مفید است که سوابق تاریخی برای نسل جوان ما بازگو شود. ضمنا رخدادهای سالهای ٥٤ تا این مقطع نشان میدهد که مبارزات ملت ما تا این مرحله کاملا قانونی و مسالمتآمیز بوده است.
راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا
یکی از پیامدهای دیپلماسی انقلاب و اقدامات جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر، برگزاری موفقیتآمیز راهپیماییهای تاسوعا و عاشوراست که طی آنها جمعیت میلیونی به طور مسالمتآمیز تنفر خود از رژیم شاه و پشتیبانی خود را از مطالبات تاریخی مردم که در سخنان رهبر فقید انقلاب در پاریس متبلور بود به جهانیان اعلام داشت. در واقع پیامد این راهپیماییها انجام یک رفراندوم و اعلام نظر روشن مردم بود؛ اما راهپیمایی روز تاسوعا که در آن سال اتفاقا با روز حقوق بشر منطبق بود چگونه برگزار شد؟ فکر اولیه این برنامه ابتدا از سوی جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر مطرح شد که در فرآیند دیپلماسی انقلاب و مذاکره با سران ارتش موافقت آنان را برای برگزاری راهپیمایی مسالمتآمیز جلب کرده بودند. به همین دلیل در روز تاسوعا تانکها و نیروهای ارتش خارج از مسیر راهپیمایی مستقر شدند. از سوی جمعیت دفاع، ستادی مرکب از نمایندگان گروهها و فعالان سیاسی تشکیل شد. تا آنجا که به خاطر دارم در این ستاد، جمعی به عنوان مسئول تدارکات و آقای شاهحسینی و بنده به عنوان مسئول تبلیغات حضور داشتیم. مرحوم طالقانی هم اعلام کردند که راهپیمایی را از همان محل خودشان، پیچشمیران آغاز میکنند. در روز تاسوعا با برنامهریزی که ستاد انجام داد از نقاط مهم شهر راهپیمایی وسیع و گستردهای به طرف میدان آزادی انجام شد. مردم با آن رشدی که کرده بودند ارتباط خیلی انسانی با ارتشیان برقرار میکردند و گل به آنها هدیه میکردند. مردم شعارها و مطالبات خودشان را در این راهپیمایی مطرح کردند.
حضور همه اقشار مردم در انقلاب
آنچه اینجا باید مورد توجه قرار دهیم نوع اقشاری است که در این راهپیماییها حضور داشتند. واقعیت این است که در این تجمعات انقلابی همه اقشار مردم حضور داشتند؛ اما بعدها برخی چنین القا کردند که قشرهای محروم و پابرهنه در این راهپیمایی حضور داشتند. اتفاقا آنها در این مقطع حضور چشمگیری نداشتند. مجموعه فیلمهایی که خوشبختانه در تلویزیون نمایش داده میشود به خوبی نشان میدهد که قشرهای متوسط و بالای متوسط در این راهپیماییها به صورت غالب حضور دارند. هم عکس آیتالله خمینی هست، هم دکتر مصدق و هم دکتر شریعتی. گروههای سیاسی مختلف هستند؛ یعنی نشان میدهد که مردم از طبقه متوسط به بالا که طبقه آگاهتر هستند به میدان آمدهاند. در روز عاشورا که مردم احساس امنیت بیشتری کردند بیشتر شرکت کردند و شاید بتوان گفت که جمعیت دو برابر شد. شعارها و مطالبات مردم هم در اسناد تاریخی هست و مشخص است. مردم دنبال آزادی بودند.
از نگاه مردم، شاه مشکل اصلی بود
مردم، شاه یعنی نماد استبداد را مانع اصلی تحقق این مطالبات میدانستند؛ بنابراین این مسئله در روز عاشورا برجستهتر عنوان شد که شاه باید برود. روز تاسوعا شعارها کمی آرامتر بود. مردم در این راهپیماییها مخالفت خودشان را با شاه و رژیم سلطنتی اعلام و از رهبری آیتالله خمینی حمایت کردند. ما حدود ٣٠٠ گروه خبرنگار خارجی داشتیم. دوستانی را که آشنا به زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسه بودند سازماندهی کرده بودیم و با این پوشش خبری پیام انقلاب به طور وسیع در دنیا پخش شد. پس از این راهپیماییها بود که زمینههای رفتن شاه فراهم شد. در هفتم دیماه نهضت اعلامیهای تحت عنوان «جنگ شاه و ملت» مطرح کرد که همان بیانیه شهریور بود که با ویرایش و انسجام بیشتری در این زمان مطرح میشود. از ازهاری هم برای خاموش کردن شعلههای انقلاب مردم کاری ساخته نشد. در ١٦ دیماه بختیار که آخرین گزینه برای رویارویی با انقلاب بود روی کار میآید.
اولین گام برای اداره کشور به دستور امام
جریانات بعدی مشکلات ناشی از قطع نفت در زندگی روزانه مردم است. برای راهاندازی نفت در حد نیاز داخلی، رهبر فقید انقلاب هیاتی به سرپرستی مهندس بازرگان انتخاب میکنند. در این هیات پنج نفره آقای هاشمی رفسنجانی، مهندس کتیرایی، مهندس حسیبی و مهندس صباغیان حضور دارند. این اقدام اولین گام برای تسخیر اداره مملکت به دستور آیتالله خمینی است. ٢٦ دی سرانجام، شاه ایران را ترک میکند و مردم با واکنش وسیع خود مقدمات پیروزی خویش را عملا جشن میگیرند. چون اعتصابات گسترده بخشی از زندگی مردم را فلج کرده بود، در ٢٧ دیماه مسئولیت اداره اعتصابات به هیات پنج نفره دیگری به سرپرستی دکتر یدالله سحابی سپرده شد تا اعتصابات را ساماندهی کنند. در این هیات دکتر باهنر، مهندس معینفر، دکتر کاظم یزدی و دکتر ممکن حضور دارند. مذاکرات سیاسی اعضای شورای انقلاب و ملاقات با سولیوان در این دوره برای تدوام دیپلماسی انقلاب و تسهیل مدیریت انقلاب ادامه دارد. بحث بازگشت آقای خمینی به ایران مطرح میشود. مصاحبهها و سخنرانیهای ایشان در پاریس از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا در پاسخ به سوالات خبرنگاران تصویری از شکل حکومت آینده ایران و پاسخگویی به مطالبات تاریخی ملت ارائه میکنند که نه تنها ملت ایران را مجذوب خود میسازند بلکه افکار عمومی مردم جهان را شیفته پیام انسانی انقلاب مردم ایران میکنند. تا ١٢ بهمنماه که بازگشت تاریخی آقای خمینی به ایران انجام میشود، راهبرد مبارزات مردم آرام و مسالمتآمیز است. البته مقاومت و درگیری هست، جمع زیادی شهید و مجروح داریم؛ اما مردم آغازگر خشونت نبودند.
طرح شورای سلطنت و شکست آن
قبل از رفتن شاه از ایران فکر تشکیل شورای سلطنت مطرح شده بود؛ اما پس از ٢٦ دیماه که شاه رفت با حضور بختیار شورای سلطنت تشکیل شد. در حالی که مجموعه تلاشهای شاه و حامیان داخلی و خارجی او برای حفظ شاه و رژیم سلطنتی حتی با روی کار آوردن دولت نظامی با شکست مواجه شده بود، انتقال آرام قدرت به رهبران انقلاب با مدیریت شورای سلطنت و انتخاب اعضای آن با نظر شورای انقلاب و رهبر فقید انقلاب راهکاری بود که برخی از اعضای شورای انقلاب به ویژه مهندس بازرگان آن را پیگیری میکردند. در گام اول سید جلال تهرانی، رئیس شورای سلطنت به پاریس رفت و با استعفای او قبل از دیدار با امام موقعیت شورای سلطنت به ویژه سایر اعضای آن کاملا متزلزل شد و به طور مسالمتآمیز یک گام دیگر در جهت حذف رژیم شاه برداشته شد. در گام دوم تعیین تکلیف بختیار، آخرین نخستوزیر رژیم شاه بود. شورای انقلاب با سفر بختیار به پاریس و متن استعفای وی به رهبر فقید انقلاب موافقت کرده بود؛ اما در آخرین لحظات با آن مخالفت شد.
منبع: روزنامه اعتماد (۸ بهمن ۱۳۹۶)
نظر شما :