هاشمی از نامههای محرمانه من دلگیر بود
گفتوگو با عباس سلیمینمین
تاریخ ایرانی: دولت آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی موافقان و همراهان زیادی داشت؛ نه از آن حیث که به ابعاد و جزییات تغییرات و دگردیسیهای سیاسی و نوسازی اقتصادی کشور واقف بود بلکه از آن جهت که کشور نیاز به فضای جدیدی داشت که بتواند درک تازهای از اداره مملکت پیدا کند. اما در بین جریانهای سیاسی، این دولت مخالفان سرسخت و معترضان نام آشنایی داشت؛ بخشی از جریان راست سنتی که تا دیروز از متحدان او محسوب میشد و از سوی دیگر بخش عمدهای از جریان چپ که با جهتگیریهای اقتصادی و ادبیات جدید او چندان سازگاری نداشت. «کیهان هوایی» چالشبرانگیزترین نشریه سیاسی آن سالها بود که اگرچه برونمرزی و خارج از دسترس عموم قرار داشت اما اخبار آن کم و بیش از مجاری دیگر به دست فعالان سیاسی میرسید. عباس سلیمینمین، مدیر مسئول وقت کیهان هوایی در گفتوگو با «تاریخ ایرانی» به چالشهای این نشریه در دوره ریاستجمهوری هاشمی میپردازد.
***
نشریه «کیهان هوایی» در دوره سردبیری شما نگاهی انتقادی به سیاستهای دولت آقای هاشمی داشت. فضایی که در کیهان هوایی ایجاد شده بود، چگونه شکل گرفت؟ این نشریه چه سیاستی را دنبال میکرد؟
ما در کیهان هوایی با آقای هاشمی پیش از ریاستجمهوری ایشان، سابقه گفتوگو و به نوعی همکاری مستمر داشتیم. اگر به آرشیو روزنامه مراجعه کنید، متوجه میشوید که ما با آقای هاشمی در دوران ریاست مجلس مصاحبههای مفصلی داشتیم، برخی از این مصاحبهها در قالب ویژهنامه منعکس میشد. آشنایی ما با ایشان به نوع نگرشی برمیگشت که در مورد مسائل مختلف داشتند. نوع مدیریت آقای هاشمی در دوران ریاست مجلس به گونهای بود که برای نیروهای عدالتطلب جاذبه زیادی داشت. از طرفی مطالبی را که در خطبههای نماز جمعه ایراد میکرد، جذاب بود. هرچند برخی از صاحبنظران معتقدند که آقای هاشمی در این دوران متناسب با جو موجود سخن میگفت؛ چراکه جو غالب بر فضای عمومی جامعه به نحوی بود که این نوع موضعگیریها و اظهارات را از جانب ایشان میپذیرفت. ما آن زمان آقای هاشمی را منعکسکننده یا نزدیک به مواضع امام و انقلاب میدیدیم، از این جهت احساس نزدیکی با ایشان داشتیم. بعدها اما تغییرات فاحشی صورت گرفت که برای ما چندان خوشایند و قابل پذیرش نبود.
این تغییرات چه بود؟
ما در دورانی که ایشان رئیس مجلس بود، مسائلی که به طور معمول بازتاب نظرات ایرانیان خارج از کشور بود را در قالب سوال به ایشان منعکس میکردیم، سوالها را از قبل به ایشان نمیدادیم و ایشان هم با روی باز به این سوالات پاسخ میداد و هرگز در این زمینه در دوران ریاست مجلس سختگیری یا برخورد ناخوشایندی ندیدم. ما در کیهان هوایی نواقص و ضعفها را به صورت صریح بیان و تلاش میکردیم نقطه نظرات مسئولین را در این زمینه منعکس کنیم تا ابهامات برطرف شود یا مقداری به حقیقت نزدیک شود. اینکه آقای هاشمی خیلی راحت با ما برخورد میکرد و ابهامات موجود را پاسخ میداد، برای ما بسیار پسندیده بود؛ اما شرایط پس از ریاست جمهوری ایشان اینگونه نبود. به عنوان نمونه در اولین درخواست مصاحبه در دوران ریاست جمهوری، ایشان ما را با شرایطی کاملا متفاوت مواجه کرد.
سال اول یا دوم ریاستجمهوری ایشان بود که درخواست مصاحبه اختصاصی دادیم و ایشان پذیرفت و من به همراه دبیران سرویس روزنامه برای مصاحبه رفتم. پیش از اینکه به حضور آقای هاشمی برسیم، ایشان سوالها را خواستند و اجازه ندادند ایشان را ملاقات کنیم. ما سوالها را از طریق مسئول روابط عمومی ایشان فرستادیم، پس از چند دقیقه آقای هاشمی خواست من را در اتاق خود ملاقات کند، وقتی من وارد اتاق شدم آقای هاشمی پشت میز خود ایستاد تا من ننشینم، من هم در برابر ایشان ایستادم. پرسید طراح این سوالها چه کسی است؟ گفتم طبق معمول خودم طرح کردم. گفت نه، کسانی طرح کردند که میخواهند شبهه ایجاد کنند، گفتم فرض کنید اینگونه باشد، ما وقت کامل و چندین صفحه را به شما اختصاص میدهیم تا رفع شبهه کنید. از ایشان خواستم اگر ابهاماتی در سوالهاست جواب بدهند؛ اما پاسخ ایشان این بود که شما میخواهید ایجاد شبهه کنید. گفت سوالها را با روابط عمومی مطرح و نظرات ایشان را اعمال کنید و برگردید. ما هم تسلیم شدیم به اتاق روابط عمومی رفتیم و در لابی با آقای شمسایی نشستیم و هرچه ایشان گفتند پذیرفتیم. ایشان بعضی سوالها را حذف و هرچه اراده کرد ما انجام دادیم و ایشان سوالها را برای آقای هاشمی برد، زمانی که برگشت اطلاع داد آقای هاشمی اصلا مصاحبه نمیکند. ویژهنامه ما ۱۶ صفحه داشت و غالبا در صفحه وسط دو و حتی چهار صفحه را به بحثهای جذاب برای مخاطب اختصاص میدادیم. آن زمان با آقایان حسن روحانی، میرحسین موسوی و شخصیتهایی که مواضع آنها منعکسکننده تصمیمسازیها یا دفاع از تصمیمات گرفته شده بود، مصاحبه کردیم.
به خاطر دارید افراد همراه شما برای آن مصاحبه، چه کسانی بودند؟
آقای علی شکوهی دبیر سرویس سیاسی، آقای حسین قندی دبیر سرویس خبر، آقای پروین دبیر سرویس فرهنگی که در حال حاضر سایت انتخاب را اداره میکند، به همراه عکاس روزنامه.
این رخداد مربوط به چه سالی است؟
فکر میکنم اوایل دوره اول ریاستجمهوری آقای هاشمی بود.
به نظر شما نقطه شروع تغییرات آقای هاشمی از این مرحله بود؟
بله، دفتری بسیار اشرافی داشت که اصلا برای ما با فضای ساده و دلنشین دفتر ایشان در مجلس قابل مقایسه نبود. وقتی به ریاستجمهوری آمد خیلی تغییر کرد، حتی نوع مشی ایشان هم متفاوت شد. من که تغییر نکرده بودم و همان کسی بودم که در دوران ریاست مجلس خدمت ایشان رفته بودم و ایشان هم من را خوب میشناخت. من خارج از کشور بودم، محمد برادر ایشان سال ۱۳۵۴ در جریان تغییر مواضع ایدئولوژیکی سازمان مجاهدین خلق به عنوان نماینده انجمن دانشجویان آمریکا به دیدار ما آمده بود و از این طریق شناختی بین ما وجود داشت. البته آقای هاشمی بیشتر بر عملکرد ما و مواضعی که اتخاذ میکردیم شناخت داشت. این را میشود نقطه آغاز جبههگیری آقای هاشمی در ارتباط با فضای باز سیاسی کیهان هوایی دانست.
البته آنچه شما در کیهان هوایی منتشر میکردید پررنگ کردن نقاط منفی دولت آقای هاشمی بود، به گونهای که در ذهن خواننده این پرسش ایجاد میشد که تحریریه این روزنامه چه چیزی را میبینند که ما قادر به مشاهده آن نیستیم؟! جمعبندی خودتان نسبت به سیاستهای آقای هاشمی در دوران سازندگی چه بود؟
من جمعبندی شما را منطبق با واقعیت نمیدانم. در همان دوران آقای هاشمی برخی از وزرای کابینه ایشان به شدت طرفدار کیهان هوایی بودند و عملکرد کیهان هوایی را بسیار خوب ارزیابی میکردند. از جمله آقای مصطفی معین وزیر علوم، زمانی که ارز برای دولت مغتنم بود، در قراردادی دویست هزار دلار به ما دادند و برای همه بورسیههای وزارت علوم، کیهان هوایی را خریدند.
میتوان این اقدام را به حساب بدهبستانهای سیاسی گذاشت؟
خیر. کیهان هوایی اصلا قدرت خاصی نبود، تنها فایدهاش برای وزارت علوم، بازخورد دریافتی از رضایت دانشجویان و اقشار مختلف ایرانیان بود که در صفحات روزنامه منعکس میشد. ما با همه اقشار خارج از کشور اعم از سلطنتطلب و ملی ارتباط داشتیم، نه ارتباط یکسویه، ما با آنها سخن میگفتیم و آنها هم متعاقبا با ما سخن میگفتند. ما بدون هیچ دخل و تصرفی در محتوا، مطالب آنها را چاپ میکردیم. در آن شرایط برای آنها قابل تصور نبود که ما مطلبی را کاملا مخالف مواضع مبنایی انقلاب منتشر کنیم و بعد پاسخ بدهیم. این چیزی نبود که دیده نشود و بورسیههای وزارت علوم از این شیوه استقبال و به طور طبیعی منعکس میکردند. وزارت علوم هم بر اساس خواستههای دانشجویان در این وادی گام برمیداشت؛ بنابراین دولت در برابر کیهان هوایی یکدست نبود. آقای ولایتی به شدت از کیهان هوایی دلخور بود و آن را امکانی میدید که داخل کشور را از وضعیت نمایندگیها در خارج از کشور مطلع میکرد و مشی کیهان هوایی را نمیپسندید. ما بسیاری از اعتراضات ایرانیان راجع به وضعیت به هم ریخته نمایندگیها و بیتفاوتی آنها نسبت به ایرانیان خارج از کشور را منعکس میکردیم. در جلسهای به ما اطلاع دادند آقای هاشمی در جلسه هیات دولت از کیهان هوایی گله و آقای ولایتی و تعدادی از وزرا هم ایشان را همراهی کردند.
وزرای دیگر را به خاطر دارید؟
در حال حاضر به خاطر ندارم اما میدانم آقای هاشمی تعبیر تندی در دولت راجع به کیهان هوایی داشت. بعدها آقای ولایتی کارهای دیگری هم علیه ما انجام داد. ما به خصوص در ارتباط با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چهار صفحه ترکی آذری در قالب «نشریه یول» منتشر میکردیم که بعدها آن را به مجله مستقلی تبدیل کردیم. آن زمان چهار صفحه بود و ما تنها نشریهای بودیم که اقدام به انتشار چنین کاری کردیم. بعدها روزنامه اطلاعات کاری مشابه انجام داد و رسانههای دیگر هم کارهای دیگری انجام دادند.
این اقدام شما از طرف دولت با انتقاد مواجه شد؟
آقای ولایتی یک گزارش بسیار منفی علیه نشریه ما به رهبری نوشتند مبنی بر اینکه کیهان هوایی پانترکیسم را رواج میدهد. در حالی که خلاف واقعیت بود و هدف ما این بود که به نیاز هموطنان ترک خود پاسخ بدهیم تا پانترکیستها از این نیاز سوءاستفاده نکنند. بعضی وزرا به شدت از کیهان هوایی استقبال میکردند، برخی از وزرا هم با نظر آقای هاشمی در ارتباط با کیهان هوایی همراهی بودند.
هیچگونه مجادله یا اختلاف غیررسانهای نداشتید؟
آقای هاشمی چند بار تلاش کرد که من از کیهان هوایی بروم. اینکه چگونه این خبر منعکس شد خودش بحث مستقلی دارد. کیهان هوایی پل ارتباطی با ایرانیان خارج از کشور بود و آنها به این نشریه خیلی اعتماد میکردند، مثلا آقای گواهی، سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی، موضعی را اتخاذ کرد و گزارشی را به دولت آنجا ارائه داد. هنگامی که این گزارش در تهران انعکاس یافت، بلافاصله ایرانیان خارج از کشور با ما تماس گرفتند و گفتند گزارشی که ایشان دادند با آن چیزی که در داخل کشور ارائه دادند، کاملا متفاوت است. ما هم این مسئله را در کیهان هوایی منعکس کردیم. برای سفیر و وزارت خارجه بسیار بد شد و موجب شد که ایشان به کشور فراخوانده شود. مسائل دیگری هم پیش آمد؛ علیه بعضی از سفرا گزارش دادیم هرچند آقای هاشمی زیر بار نمیرفت یا به عبارت دقیقتر آقای ولایتی زیر بار نمیرفت. نه اینکه گزارش ما نادرست بوده باشد، بلکه برای آنها سخت بود که زیر بار یک رسانه بروند و در واقع چیزی را که رسانه طلب میکند، بپذیرند.
نکاتی که شما درباره نمایندگیهای ایران در خارج از کشور منتشر میکردید یا به صورت نامه خصوصی ارسال میکردید حاوی چه نوع اطلاعاتی بود؟
مثلا گزارشی که ما درباره سفیر تاجیکستان همراه با نفر دوم و سوم سفارت به آقای ولایتی منعکس کردیم، درباره فساد اقتصادی و اخلاقی بود. من بسیاری از تخلفات دوران آقای هاشمی را در کیهان هوایی منعکس نکردم، بلکه به عنوان یک روزنامهنگار تلاش میکردم که ابتدا یک تخلف را به تصمیمگیران در حوزه مربوطه منعکس کنم، اگر اصلاح میشد در روزنامه منعکس نمیکردم و معتقد بودم حفظ اعتدال کشور و عدم ایجاد یاس در مردم مهم است. مثلا اگر مردم بدانند فلان سفیر چه تخلفی دارد، میتواند ایجاد یاس کند. به همین خاطر در مورد تخلف سفیر تاجیکستان ابتدا نامهای به آقای ولایتی نوشتم و موضوع را به ایشان منعکس کردم.
یعنی اسناد را منتشر نمیکردید؟
نه منعکس نکردم.
دولت اول و دوم هاشمی بعد از دوران جنگ نیازمند این بود که امید و باورهایی را در جامعه ایجاد کند. آنها سعی داشتند نوید دوره جدید و فضای بازسازی را به جامعه منتقل کنند. کیهان هوایی به عنوان یک تریبون رسانهای در داخل ایران وقایع و اتفاقات داخل کشور را برای ایرانیان خارج از کشور منعکس میکرد، اما در این انعکاس بیشتر نقاط و رویدادهای منفی را منعکس میکرد و سعی در پررنگ کردن آنها داشت، این در حالی بود که مردم بعد از جنگ نیاز به تنفس هوای تازه و درک فضای جدید داشتند. آیا این رسانه شما واقعا نیاز روز جامعه را منعکس میکرد؟ نیازی که اغلب مردم به آن نیاز داشتند؟
من به استنباط شما احترام میگذارم؛ اما این با واقعیتها همخوانی ندارد. اجازه دهید مواردی را بگویم که اصلا در کیهان هوایی منعکس نکردم، در حالی که برای یک روزنامهنگار اوج شادمانی است که یک ضعف بزرگ را به دست بیاورد و این اطلاعات را داشته باشد و آنها را منعکس کند. معاون اجرایی آقای هاشمی، که در حال حاضر رئیس دانشگاه آزاد است، مدرک تحصیلی ایشان دکتری نبود، برای گرفتن مدرک به خارج از کشور رفتوآمد میکرد. یکی از ایرانیان خارج از کشور به همراه تصویر ایشان در دانشگاه برای ما گزارشی از تحصیل او در آن کشور فرستاد؛ من نامهای به ایشان نوشتم و توضیح دادم خوشایند نیست که شما به عنوان الگو دکترای خود را در استرالیا بگیرید. آقای میرزاده در دانشگاه امیرکبیر با برادر من رفاقت داشت، بعد از آن نامه به من زنگ زد و از موضع پایین با من حرف زد و تلاش کرد تا توجیه کند که اینگونه نیست. یکی از مشکلاتی که در دوران آقای هاشمی آغاز شد و برخلاف معیارهای حکومتداری است، تحصیل دیپلماتها در کشور متوقففیه است. هیچ کشوری نمیگذارد دیپلمات یا مامور آن در کشور متوقففیه تحصیل کند؛ چون مغایر با کارکرد سفیر است. ضمن اینکه سفیر تاثیر از آن کشور میگیرد. من این خبر را درباره معاون اجرایی رئیسجمهور منعکس نکردم. در حالی که میتوانستم تصویر ایشان را موقع اخذ مدرک در مقطع فوقلیسانس با لباس رسمی فارغالتحصیلی منتشر کنم. فکر میکنید اعتمادی که از کیهان هوایی کسب کردم همینگونه کسب شد! تکتک نامهها را میخواندم و جواب میدادم، تا ساعت دوازده شب در دفترم بودم و با ایرانیهایی که ارزش قائل بودند نامهنگاری میکردم. هیچ مدیر و مسئولی نه الان و نه آن زمان وقتی برای این کار نمیگذارد. وقتی این اطلاعات را دریافت میکردم، میتوانستم یا خرج کنم یا با دولت آقای هاشمی وارد معامله شوم، اما نه وارد معامله شدم و نه بعضی از اینها را منعکس کردم.
قبول کنید طیف مخاطب شما در خارج از کشور جوانانی بودند که از متن همین فضای فکری به آنجا رفته بودند. آنها به حاکمیت نزدیک بودند و از طرفی خود را قربانی سیاستهای آقای هاشمی میدانستند. طبیعی است که آنها مخاطبان واقعی شما باشند، اما طیف دیگری هم در اروپا و آسیا بودند که نیاز داشتند با فضای جدیدی که ایجاد شده بود همراه شوند، اما شما برای این طیف خوراکی تهیه نمیکردید!
اصلا اینگونه نیست. شما کیهان هوایی را مطالعه کنید. آیا ما با تکتک روسای دانشگاه مصاحبه نداشتیم؟! از پیشرفت دانشگاهها گزارش منعکس نمیکردیم؟! ما در کیهان هوایی دقیقترین گزارشها را در مورد اقدامات عمرانی منتشر میکردیم.
کیهان هوایی درباره مناطق آزاد، هر شماره اخبار و گزارشهای افشاگرانه منتشر میکرد. آیا مناطق آزاد هیچ نکته مثبتی نداشت؟
منطقه آزاد بحث دیگری است. ما با مبنای منطقه آزاد مشکل داشتیم. نه من، حتی دفتر تحکیم وحدت هم در این باره نمایشگاه گذاشت. همین تحکیم وحدت که بعدها با آقای هاشمی پیوند خورد و وقتی از مواضع اصولی خود فاصله گرفتند، مسئله آنها کسب قدرت شد. تحکیم وحدت تمام کالاهایی که از منطقه آزاد وارد شده بود را در نمایشگاه گذاشت. چیزی که آقای هاشمی را به شدت عصبانی کرد و در نماز جمعه علیه این نمایشگاه صحبت کرد. بر حسب ظاهر یک اقدامی در جهت گسترش اقتصاد کشور شد، اما در واقع تبدیل به تضعیفکننده اقتصاد کشور شد؛ یعنی در شرایطی که ما ارز محدود داشتیم و باید آن را در ارتباط با گسترش و تقویت اقتصاد ملی به کار میگرفتیم، کالاهای اشرافی و لوکس وارد میکردیم. آیا این موضع کیهان هوایی غیراصولی بود؟ درک اینکه مناطق آزاد در چه مسیری قرار گرفتند به نظر من آنقدر مشکل نبود.
یک مقام اجرایی بعد از جنگ در یک اقتصاد وابسته دولتی چه نسخهای جز منطقه آزاد میتوانست اجرا کند تا اعتماد سرمایهگذاران خارجی و صاحبان کالا جلب شود؟
ما با سرمایهگذاری مخالف نبودیم. اما میگفتیم مثلا چرا گمرکها را در مناطق آزاد کم میکنید؟ میگفتیم شما برای اینکه مناطق آزاد را تقویت کنید، آن را تبدیل به عامل واردات کردهاید. آنچه شما میگویید بستری بسیار ناهموار بود، جلب یک سرمایهگذار برای توسعه سریع مناطق آزاد. از طریق واردات برای خودشان درآمد ایجاد کردند. مخالفت ما با جذب سرمایه خارجی و تسهیلات نبود. موضع ما در کیهان هوایی این بود که میگفتیم مبنایی را به ملت اعلام میکنند که این مناطق را برای جذب سرمایه اختصاص میدهند، اما عملا برای جذب کالا کار میکرد، آن هم قاچاق میشود.
البته موضعگیری شما در آن مقطع در برخی از موارد درست بود، اما چرا نکات مثبت به چشم شما نمیآمد؟ شاید فکر میکردید نکات مثبت آقای هاشمی کم بود.
من که آقای هاشمی را مبتکر همه مسائل کشور نمیدانستم. برادر من در دانشگاه امیرکبیر جزو منتقدان آقای هاشمی بود؛ اما بسیاری از رشتهها را در دانشگاه امیرکبیر تاسیس کرد. فیزیک اتمی، کشتیسازی و بسیاری از رشتههای با تکنولوژی بسیار بالا مثل پزشکی پلیمر و مهندسی پزشکی را ایشان راه انداخت. اینها اقدامات مثبت بود و ما در قالب تلاشهای دانشگاههای کشور منعکس میکردیم که خیلی هم برای ایرانیهای خارج از کشور جذاب بود. اینگونه نبود که همه کارهایی که در کشور صورت میگیرد را از سرانگشتان آقای هاشمی ببینیم و با همه منفی برخورد کنیم. من هم قوتها و هم ضعفها را میدیدم، با وجود اینکه امروز شما در مطبوعات فقط ضعفها را میبینید و حتی از سوی آنهایی که از دولت یازدهم دفاع میکنند نیز هیچ گزارش قوی راجع به دولت نمیبینیم. ما گزارشهایی قوی راجع به دستاوردهای آن دوران منتشر میکردیم؛ مثلا ما گزارشی راجع به فولاد مبارکه منتشر کردیم که بازتاب زیادی داشت.
احتمالا آنها رپورتاژ بود.
ما اصلا در کیهان هوایی رپورتاژ نمیگرفتیم، ضمن اینکه بقیه میگفتند اینها باید رپورتاژ باشد؛ اما ما اصلا وارد این وادی نمیشدیم. یکی از دلایلی که آقای معین از کیهان هوایی استقبال میکرد، همین بود. ضمن اینکه ما چون خودمان انگیزه داشتیم بدون اینکه وارد بحث رپورتاژ شویم، دستاوردها را منعکس میکردیم. به خاطر اینکه بتوانیم ضعفها را در شرایطی مشاهده کنیم و به ضعفها هم بپردازیم. اگر بخواهید در مورد کار من در آن ایام اطلاعات دقیق داشته باشید، آرشیو آن مهیا است. آقای هاشمی میخواست توسعه اقتصادی را بدون توسعه سیاسی دنبال کند، یکی از اختلافات ما با ایشان هم این موضوع بود. آقای هاشمی معتقد بود که ما باید اول یک شکوفایی اقتصادی در کشور ایجاد کنیم بعد از این شکوفایی میتوانیم به توسعه فرهنگی و سیاسی بپردازیم. برای ما که آن زمان اهل رسانه بودیم قابل فهم بود که چنین چیزی اصلا ممکن نیست. بعدها البته برای کلیت جامعه مشخص شد که نگاه بخشینگر در توسعه نمیتواند کشور را به سرمنزل خوبی برساند. ما در کیهان هوایی این نقد را به آقای هاشمی داشتیم که اگر شما میخواهید توسعه اقتصادی صورت بگیرد باید همزمان فضای انتقاد هم باشد، نمیشود کیهان هوایی قوتهای شما را منعکس کند؛ اما شما یک انتقاد را در آن برنتابید.
بنابراین فضا برای رسانهها مناسب بود، شما هرچه دلتان میخواست به آقای هاشمی میگفتید.
خیر. وزیر بعد از آقای معین بلافاصله قراردادشان را با ما فسخ کرد؛ به هیچ وجه کیهان هوایی را حمایت نکردند، تلاش کردند محدودیت هم ایجاد کنند. کیهان هوایی در داخل کشور منتشر نمیشد و در فضای خارج از کشور هم ایرانیها بیشتر با مقالات بسیار تند علیه ایران مواجه بودند. مخاطب ما خارج از کشور بود و در داخل توزیعی نداشتیم.
در مقابل آن هجمهای که شما نسبت به آقای هاشمی داشتید، آیا شکایتی هم از کیهان هوایی میشد؟
آقای هاشمی زیرکتر از این بود. ایشان میخواست ریشه کیهان هوایی را بزند؛ یعنی کلا متوقف کند.
سندی هم در اثبات آن دارید؟
اینها چیزی نیست که بتوانم سند ارائه دهم. من نظرم را میگویم، اصراری بر قبول آن ندارم. آقای هاشمی تلاش زیادی کرده بود که من از کیهان هوایی بروم. یک موردش را به شما میگویم؛ محسن هاشمی در صنعت موشکسازی فعال بود و جعفر ربیعی خواهرزاده من معاون ایشان بود. من از طریق او از خواسته آقای هاشمی مبنی بر کنارهگیری از کیهان هوایی مطلع شدم. گفتم اصرار ندارم در کیهان هوایی بمانم، برای خدمت انگیزه شخصی دارم نه وابستگی حزبی. انتقادات من به نیروهای اصولگرا خیلی بیشتر از جریان چپ بود. من هیچ وابستگی به هیچ جریانی نداشتم، حتی آقای محمدرضا باهنر علیه کیهان هوایی در مجلس سخنرانی تندی کرد که کیهان هوایی اصول و ارزش را زیر سوال میبرد و مطالب ضد امام منتشر میکند. من مجموعه یا حزبی را نمایندگی نمیکردم، از هر دو طرف هم تحت فشار بودم. انگیزه شخصی نداشتم که در کیهان هوایی بمانم. من اطلاع داشتم که آقای هاشمی چندین بار نزد رهبری مساله کیهان هوایی را مطرح کرده بود. آقای هاشمی بیشتر از اینکه از محتوای کیهان هوایی ناراحت باشد از نامههای محرمانه من دلگیر بود. برای آقای هاشمی خیلی سخت بود که یک روزنامهنگار برای ایشان نامه بنویسد. رهبری هم در برابر گلایههای آقای هاشمی گفتند خب شما نامهها را نخوانید و اگر نامههای ایشان تند است به دفتر خودتان بگویید به شما ندهند.
چرا نامه میدادید؟ فکر میکردید کیهان هوایی موثر نیست؟
خیر. من بعضی از چیزها را برای اینکه یاس ایجاد نشود منتشر نمیکردم. به عنوان نمونه ضعفهایی را که راجع به فرزندان ایشان بود، منعکس نمیکردم. آن زمان یکی از فرزندان ایشان کاری کرده بود و من محرمانه به ایشان نوشتم. در مورد بعضی از مسائل خانوادگی ایشان نامه مینوشتم. در مورد بسیاری از مسائل مربوط به سفرا مثل سفیر و کاردار تاجیکستان که به بهانه جنگهای داخلی، خانوادههای خود را اینجا گذاشته بودند و برای خانم ماساژور تاجیک خانهای در کنار سفارت از بودجه سفارتخانه خریده بودند، نامه نوشتم. این برای کشور خیلی بد و تلخ بود اما من این را منعکس نکردم. من این نامه را به آقای ولایتی نوشتم که چنین کارهایی انجام شده است. البته تخلف هم داشتند، چون حقوق با خانواده گرفتند در حالی که خانوادههایشان حضور نداشتند. من نامه را محرمانه منعکس کردم، آقای ولایتی، آن زمان بازرس وزارت خارجه را برای بررسی فرستاد. بازرس با من تماس گرفت و گفت هرچه شما در نامه نوشتید درست و دقیق است، من میدانم و گزارش هم خواهم داد اما با سفیر برخورد نخواهم کرد. آقای ولایتی تمایل نداشت برخورد کند. آقای فیضی به من گفت شما پیگیری کنید و واقعا شرمآور است و اینها باید برگردند و مجازات شوند. آقای عباس ملکی یک بار آمد دفتر من و خواست تا این مسئله را رها کنم. توجه کنید معاون وزیر خارجه میآید دفتر من و از موضع بسیار پایین میگوید رها کن، به اندازه کافی آن سفیر لطمه خورده و بیشتر پیگیری نکن. گفتم نه، حتما باید برگردد یعنی باید فراخوانده شود. من نامههای متعدد نوشتم و آخر هم ایشان را برگرداندند، یعنی ما روی این قضیه ایستادیم و آن سفیر برگشت؛ اما منعکس نکردم. بحث سفیر ما در آذربایجان را هم منعکس نکردم و از طریق دیگر اقدام کردم. من بسیاری از ضعفها را خصوصی منعکس میکنم، نه در دولت آقای احمدینژاد یا روحانی، در همه دولتها این رویه من بود، البته در برخی از دوران به نامههای خصوصی ما جواب میدادند.
از بین روسای جمهور کدام یک به نامهها پاسخ نمیدادند؟
آقای هاشمی انصافا به اغلب نامههای خصوصی من جواب میداد یا در دولت آقای خاتمی جواب میدادند. آقای احمدینژاد اصلا جواب نمیداد، آقای روحانی هم اصلا جواب نمیدهد. این برمیگردد به ابتذال رسانهها؛ ما در دوره آقای هاشمی یک قدرت رسانهای را منعکس کردیم که دولت مجبور بود در برابر آن تواضع به خرج دهد.
پاسخ آقای هاشمی چگونه بود؟
پیش از اینکه مسئله استقراض عمومی شود، من نامهای به آقای هاشمی دادم. از آنجایی که بسیای از اهل فکر و دانش با کیهان هوایی در داخل همکاری میکردند، من مطلع شدم که برخی از استقراضها با آنچه به مجلس منعکس شد کاملا مغایر است. مثلا فرض کنید برای تجهیز اداری دانشگاه آزاد یا برای توسعه مراتع، استقراض خارجی کردند، اینها را که دارم میگویم متخصص هم نباشید میفهمید که چه فاجعهای است. مثلا چرا شما باید برای مراتع کشور زیر بدهی بیگانه بروید در حالی که مراتع با ریال میتواند توسعه پیدا کند یا برای میز و صندلی دانشگاه آزاد نباید کشور را زیر قرض بیگانه ببرید. به آقای هاشمی نامه نوشتم، ایشان نامه من را به آقای مهدی نواب، معاون وزارت اقتصاد منعکس کرد. ما با ایشان در خارج از کشور رفیق بودیم، یکی از دبیران اتحادیه انجمن اسلامی بود؛ اما بعد عضو نهضت آزادی شد و از ما کمی فاصله گرفت. بر اساس اطلاعی که دفتر آقای هاشمی به ما دادند، نزد آقای نواب رفتیم، با اینکه چندین سال همدیگر را میشناختیم از موضع بالایی گفت من برای رسانههای داخل ارزش قائل نیستم و فقط دو تا روزنامه آلمانی میخوانم. گفتم خب حالا که نمیخوانی بیا و لیست استقراض را بده، گفت نمیدهم. گفتم برای توسعه مراتع قرض گرفتید یا نه؟ شروع کرد توجیه کردن. من به آقای هاشمی نامه نوشتم که ایشان پاسخگو نیست.
یک سال قبل از پایان دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی، مدیران مسئول مطبوعات را به ضیافت افطار دعوت کردند. من دیدم عکس آقای هاشمی را بالای سر ایشان گذاشتند، به عکاس روزنامه گفتم از این صحنه عکس بگیرد. فردا به محسن هاشمی که آن زمان رئیس دفتر ریاست جمهوری بود نامه نوشتم و گفتم این خیلی بد است. شما دارید بدعتگذاری میکنید، اینکه ریاست جمهوری در تشکیلات خود عکس آقای هاشمی را بزند، خوب نیست. گفت چه اشکالی دارد؟ گفتم بعدها این بدعت میشود و دیگران این کار را انجام خواهند داد و کار منطقی نیست. گفتم اگر عکس را بردارید من خبرش را منعکس نمیکنم. آخر گفت ما برمیداریم و خبر را منعکس نکنید؛ ولی شما میبینید آیندگان خواهند آمد و چه کار خواهند کرد. گفتم آیندگان چه کار خواهند کرد، خودشان میدانند، اما شما از طریق آقای هاشمی بدعت نگذارید که فرد دچار خودپرستی شود و تصویر خودش را بالای سرش بگذارد. من خبر را منعکس نکردم.
موارد فراوانی دارم که ما جلوی برخی بدعتها و انحرافات را گرفتیم و هرگز در رسانه منعکس نکردیم. مقاله آقای عطاءالله مهاجرانی در روزنامه اطلاعات درباره ارتباط با آمریکا خیلی بازتاب پیدا کرده بود تا جایی که رهبری وارد شدند. دوستی داشتم در انگلیس که با ما همکاری میکرد، به من زنگ زد که میدانید پاسخ آمریکاییها به مقاله مهاجرانی چیست؟ گفت به فرمانده ناو وینسنس جایزه دادند، بعد متن خبر گاردین را برای من خواند و ما خبرش را زدیم. بلافاصله مهاجرانی با من تماس گرفت که این خبر چیست شما زدید؟ - برخی مطبوعات دیگر مثل «سلام» از کیهان هوایی کد کرده بودند - مهاجرانی گفت هیچ کس این خبر را ندارد، «ایرنا» این خبر را ندارد و شما از کجا گرفتید؟ گفتم ایرانیهای خارج از کشور به من گفتند. گفت اصل آن را برای من بفرست، من بلافاصله زنگ زدم به دوستم که صفحه گاردین را برای من فکس کرد و من برای مهاجرانی فرستادم. وقتی دید واقعا تعجب کرد. از این نوع مشکلات ما در کیهان هوایی زیاد داشتیم.
نظر شما :