ناگفتههای سفیر ایران در شوروی
ناصر نوبری: مردم! این کاری که آقای پوتین در اوکراین کرده، قبل از آن روسها روی ایران کردند.
مجری: یعنی چی؟
نوبری: مگر ایران نیامدند و شمال ما را اشغال کردند و بعد هم باندهای خودشان (دمکراتها) را آنجا حاکم کردند و بیرون هم نمیرفتند؟
مجری: در دوره پهلوی را میفرمایید دیگر که آمدند و بیرون نمیرفتند بعد از جنگ جهانی؟
بله، نمیرفتند بیرون. یک خاطره بگویم. این خیلی مهم است. این را مردم داشته باشید.
در قرارداد ۱۹۲۱ ماده ۵-۶ روسها یک کلمه گذاشتند و آن اینکه اگر روس احساس خطر کند، حق دارد مرزهای ایران را رد کند و بیاید آن خطر را رد کند. به این بند استناد کردند و شمال ما را اشغال کردند. بیرون نمیرفتند و بعد هم میگفتند تا امتیاز نفت را ندهید ما بیرون نمیرویم.
انقلاب شد و ما خواستیم رابطه را با روسها شروع کنیم. سفر آقای رفسنجانی بود که بنده سفیر بودم. یک موافقتنامه موّدت و صلح درست کردیم و یک بند گذاشتیم که ایران و روس هر اختلافی پیدا کنند، از راه زور و نظامی حل نمیکنند. پرهیز میکنند و فقط از راه صلح و مذاکره حل میکنند.
روسها به این جمله تن نمیدادند. میگفتیم مگر شما میخواهید به ایران حمله کنید وقتی اختلاف پیدا کردیم؟ اختلاف پیدا کردیم باید بنشینیم سر میز مذاکره و با هم رفع اختلاف کنیم. تن نمیدادند. آنقدر تن ندادند که آخر سر در سطح آقای رفسنجانی و گورباچف صحبت کردیم. آقای گورباچف! ما انقلابی هستیم و میخواهیم رابطه داشته باشیم، شما حاضر نیستید قبول کنید که اختلافاتتان را با ما صلحآمیز حل کنید؟ مگر میخواهید با ما بجنگید؟ مگر میخواهید اختلافاتتان را با درگیری حل کنید؟
بالاخره این جمله را با وساطت گورباچف گذاشتیم. یادتان باشد مردم که گورباچف شخصاً دخالت کرد تا این جمله را ما آنجا گذاشتیم.
این اولین سندی بود که با روسها امضا کردیم و گورباچف به آن تن داد. اما بدانید که بدنه روس ذهنش این بود که نه؛ اگر یک زمانی لازم شد، ما باید مرزها را رد کنیم و بیاییم داخل، همانجوری که آمدند در اوکراین.
نظر شما :