قرآن برای فردا، سلاح برای امروز

گزارش اشپیگل از آمادگی شاه برای کناره‌گیری از سلطنت
۳۱ فروردین ۱۳۹۸ | ۱۶:۰۲ کد : ۶۶۱۰ وقایع اتفاقیه
گزارش اشپیگل از آمادگی شاه برای کناره‌گیری از سلطنت
قرآن برای فردا، سلاح برای امروز
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی

 

تاریخ ایرانی: «شاه نباید برود. نه‪، نه، نه». ژنرال در حالی که اشک به چشمانش آمده به صراحت از آنچه در مغزش می‌گذرد، می‌گوید: «اگر شاه برود نمی‌دانم چه کار باید بکنم.»

 

بسیاری از افسران هم‌قطار او نیز همین عقیده را دارند، از جمله و بیش از همه فرمانده سابق هوانیروز ارتش ایران یعنی ژنرال منوچهر خسروداد. او اعلام کرده که نباید اجازه بدهیم شاه از کشور خارج شود. خسروداد و دو ژنرال دیگر پس از آنکه بختیار نخست‌وزیر ایران یک ژنرال میانه‌رو را به ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران منصوب کرد، به عنوان اعتراض و با لجاجت از سمت‌های خود کناره‌گیری کردند.

 

بسیاری از غیرنظامیان نیز در انتظار یک کودتای نظامی هستند. یک بازرگان ایرانی می‌گوید: «چه اشکالی دارد که خون‌های زیادی ریخته شود. چنانچه حتی یک میلیون نفر هم کشته شوند اشکالی ندارد زیرا مساله اصلی این است که ما دوباره نظم و آرامش خواهیم داشت.»

 

ایران یک سال پس از آغاز انقلاب علیه شاه البته به شدت از نظم و آرامش فاصله گرفته است. کمتر کارخانه‌ای است که هنوز فعال باشد و کار کند. حتی مواد غذایی اساسی مانند سیب‌زمینی و شیر هم چندان در دسترس نیست. مردم در تهران پوشیده از برف یخ می‌زنند زیرا نفت سفید در این دومین صادرکننده نفت جهان به کالایی نایاب بدل شده است.

 

از قرار معلوم مهم‌ترین متحد ایران یعنی ایالات متحده آمریکا نیز دیگر امیدی به شاه ندارد و به نفع او کار نمی‌کند. سایروس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا می‌گوید: «شاه دیگر چهره کلیدی ایران نیست.» ویلیام سولیوان، سفیر آمریکا در تهران هر بار زیر گوش شاه به او توصیه می‌کند که کشور را ترک کند.

 

به شاپور بختیار یعنی‌‌ همان رهبر سابق اپوزیسیون و نخست‌وزیر منصوب شاه نیز امیدی نمی‌رود که توان برقراری دوباره نظم و آرامش را داشته باشد. مقاومت در برابر بختیار حتی در وزارتخانه‌ها نیز دیده می‌شود. کارمندان وزارتخانه‌های کشور و کشاورزی از همکاری با وزرای مربوطه خودداری می‌کنند.

 

حتی اقدامات و برنامه‌های بختیار در عرصه سیاست خارجی نیز کمک چندانی به او نمی‌کند. بختیار در اولین روز دولت خود اعلام کرد که ایران از این پس به اسرائیل و آفریقای جنوبی نفت صادر نخواهد کرد. البته این تحریم برای آفریقای جنوبی که ۹۵ درصد از نفت مصرفی خود را از ایران وارد می‌کنند پیامدهایی به مراتب سخت‌تر از اسرائیل دارد که تامین نیازهای نفتی‌اش از سوی ایالات متحده آمریکا تضمین شده است. در حال حاضر اما تهدید بختیار علیه آن دو کشور برای اعراب و اپوزیسیون داخلی چندان اهمیتی ندارد زیرا صادرات نفت ایران در حد صفر است.

 

تظاهرکنندگان هر روز در خیابان مجلل شاهرضای تهران فریاد می‌کشند: «بختیار، تو یک خائنی زیرا به شاه کمک می‌کنی.» نفرت ملت اما بیش از همه متوجه سازمان اطلاعات و امنیت موسوم به ساواک است. به تازگی ویلایی در شمال تهران که ظاهرا محل شکنجه‌های پلیس مخفی بوده کشف شد. در زیرزمین این محل سلول‌های چنان تنگ و تاریکی وجود دارد که زندانی حتی نمی‌تواند به دور خود بچرخد. بر اساس اعلامیه رسمی که در مورد این محل منتشر شد ظاهرا قرار است بنا بر خواسته یکی از کسانی که در این محل بسر برده است، این خانه تبدیل به «موزه شکنجه» شود.

 

هر روز تعدادی از مردم کشته می‌شوند. بر اساس یکی از شایعات موجود اخیرا یک سرباز به پسر کوچکی که تکه‌ای نان به سوی او پرتاب کرده بود آتش گشوده و او را از پای درآورده است. سپس هنگامی که سرباز متوجه اشتباه خود شده به مغز خود شلیک کرده است.

 

در شهر مشهد شماری از سربازان به صورت گروهی لینچ شدند و چشمانشان از حدقه بیرون کشیده شد. بسیاری از سرباز‌ها اقدام به فرار از خدمت می‌کنند. در روزهای اخیر شمار زیادی از مردان جوان مانند سربازان در حال خدمت موهای خود را تراشیده‌اند تا به این صورت تشخیص سربازان فراری از افراد عادی آسان نباشد.

 

نظم و انضباط در میان نیروهای ارتش چندان زیاد نیست. به عنوان مثال سربازان در شهر قزوین به صورت خودسرانه به خانه‌های مردم وارد شده و منازل شماری از انقلابیون متعصب را به آتش کشیده‌اند. یک مرد سالخورده می‌گوید: «ما بیش از همه از افرادی که سوار این جیپ‌ها هستند می‌ترسیم. آن‌ها‌‌ همان کماندوهای مرگ هستند،‌‌ همان کسانی که بی‌درنگ شلیک می‌کنند.»

 

در مقابل، معترضان نیز در خلال ساعت‌های منع آمدوشد به خانه‌های افسران ارتش حمله برده و پس از به آتش کشیدن خانه‌ها، خانواده‌های آنان را بیرون می‌کنند. بر اساس شنیده‌ها، حمله‌کنندگان در حالی که در خانه یک ستوان ارتش به دنبال سلاح می‌گشتند، می‌گفتند: «قرآن برای فردا، سلاح برای امروز.» اقلیت‌ها هم طعم نفرت را حس می‌کنند. خانه‌ها و مغازه‌های یهودیان و پیروان فرقه بهاییت مورد حمله و غارت قرار می‌گیرد و ‌گاه درگیری‌های خونین شخصی نیز به آن اضافه می‌شود.

 

آن تیراندازی‌های هر روزه موجب افزایش خشونت و بی‌رحمی شده است. مخالفان شاه به صورتی هوشمندانه آلبوم‌هایی حاوی عکس‌های رنگی از اجساد تظاهرکنندگان تهیه ‌کرده‌اند، اجسادی که برخی مغزشان از کاسه سر و روده‌هایشان از شکم بیرون ریخته است.

 

در شهر تبریز سربازان ارتش عکسی از آیت‌الله خمینی را به کامیون خود چسبانده‌اند. یکی از روحانیون بلندپایه آذربایجان به هنگام صرف چای و پسته به ما می‌گوید که شخصا وظیفه انتقال و انتشار توصیه‌ها و اوامر آیت‌الله خمینی را بر عهده دارد. البته این امکان در سراسر کشور وجود دارد و هر زمان مشکلی پیش بیاید بلافاصله می‌توان با تلفن با پاریس تماس برقرار کرد و با اطرافیان رهبر در تبعید صحبت کرد. در تهران پسران کم‌سن و سال نوار کاست‌هایی با تصویر آیت‌الله عرضه می‌کنند. حتی روشنفکران تهران هم که هیچ نسبتی با افکار خشک و متعصبانه و دگماتیسم ندارند، (به گفته یک استاد دانشگاه)، آیت‌الله خمینی را «مردی از جنس امروز» می‌دانند.

 

البته برای آن دسته از فقرایی که با کت و پولیور در آپارتمان‌های سرد خود در حال یخ زدن هستند، وضعیت ناامیدکننده است. همه مغازه‌های تهران تعطیل و بنزین فقط به صورت سهمیه‌بندی و در ظرف‌های کوچک به فروش می‌رسد. راننده‌های وسایل نقلیه موتوری برای دریافت سوخت در مقابل پمپ‌بنزین‌ها صف‌های چند کیلومتری تشکیل می‌دهند و البته سربازان مسلح بر نحوه تحویل بنزین نظارت دارند.

 

قیمت یک لیتر بنزین در بازار سیاه تقریبا ۵۰۰ ریال (معادل ۵۰.۱۳ مارک) است. شرکت هواپیمایی لوفت‌هانزا برای خودروهای خود روزانه ۸۰ لیتر بنزین دریافت می‌کند و البته هواپیما‌ها با خود سوخت هم می‌آورند. خط لوله انتقال نفت جنوب کار نمی‌کند. کارگران اعتصابی از حرکت قطارهای حامل نفت و سوخت جلوگیری کرده و پایتخت ایران به دلیل کمبود سوخت هر روز ساعت‌های زیادی را در بی‌برقی و خاموشی فرو می‌رود.

 

به دلیل فروپاشی اقتصادی خسارات زیادی به کشور وارد می‌شود، خساراتی که برآورد ابعاد آن در حال حاضر امکان‌پذیر نیست. به عنوان مثال بزرگترین کارخانه سیمان دنیا در اصفهان در عمل تعطیل است. قرار بر این بود که این کارخانه هر روز ۱۱۰ تن سیمان تولید کند اما اکنون کوره کارخانه خاموش است و به گفته یکی از متخصصان آلمانی: «باید به خاطر این وضعیت گریه کرد.»

 

حوزه‌های نفتی جنوب در معرض تهدید دیگری قرار دارد. هنوز هم روزانه ۲۵۰ هزار بشکه نفت که تولید حداقلی به حساب می‌آید، استخراج می‌شود. ادامه این اعتصاب مرگبار می‌تواند منجر به این شود که پس از تقریبا ۱۶ روز، از سوراخ مته‌های حفاری نفت به بیرون نشت کرده و به هدر برود. اگر چنین وضعی پیش بیاید باید مته‌های جدید به چاه فرستاده شده و پمپ‌های جدید نصب شود.

 

در حال حاضر شاه برای کناره‌گیری از سلطنت آماده می‌شود. دو فروند بوئینگ ۷۴۷ در بخش نظامی فرودگاه مهرآباد تهران هر روزه به صورت آماده پارک شده که یکی از آن‌ها متعلق به شاه است. این هواپیما‌ها نوعی از جامبو به شمار می‌آیند که می‌توانند بدون توقف از تهران تا نیویورک پرواز کنند.

 

 

منبع: مجله اشپیگل، شماره ۳ سال ۱۹۷۹ (۲۵ دی‌ ۱۳۵۷)

کلید واژه ها: محمدرضا شاه انقلاب اسلامی اشپیگل


نظر شما :