راز جذابیت رهبر شیعیان لبنان

اسطورۀ امام موسی صدر-۱
۱۱ شهریور ۱۳۹۳ | ۱۹:۱۸ کد : ۷۸۲۵ تقدیر امام موسی صدر اسیر
موسی صدر شهروندی ایرانی بود که سال ۱۳۳۸ ازش خواستند برود به لبنان و رهبر جامعهٔ شیعیان شهر صور شود، چون بر سر هیچ لبنانی‌ای برای نشستن در این جایگاه توافق نبود...موسی صدر یکی از جذاب‌ترین شخصیت‌های سیاسی‌ است که در خاورمیانهٔ مدرن ظهور کرد...جذابیت او محدود به شیعیان نمی‌شود...ابعاد دندی‌گونه وجههٔ عمومی امام موسی صدر شیفتگی‌ برمی‌انگیخت...دغدغهٔ من نه شخص موسی صدر بلکه وجههٔ اوست؛ «افسانه» یا به بیان دقیق‌تر اسطورهٔ اوست که می‌کوشم تفسیرش کنم.
راز جذابیت رهبر شیعیان لبنان
ترجمه: بهرنگ رجبی

 

تاریخ ایرانی: هوشنگ شهابی، استاد روابط بین‌الملل و تاریخ دانشگاه بوستون آمریکا، در مقاله‌ای با عنوان «امام به مثابه یک دندی؛ نمونه موسی صدر» (The Imam as Dandy: The Case of Musa Sadr) که در شماره نوامبر ۱۹۹۶ نشریه مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد «Harvard Middle Eastern and Islamic Review» منتشر شد، به واکاوی وجهۀ امام موسی صدر، رهبر ربوده شده شیعیان لبنان پرداخته است. در این مقاله که ترجمه‌اش را در «تاریخ ایرانی» می‌خوانید، شهابی می‌کوشد اسطورۀ امام موسی صدر را تفسیر کند، بدون آنکه تصویری روان‌شناختی از او ارائه دهد.

 

***

 

آدم باید همیشه کمی عجیب و غریب باشد.

اسکار وایلد(۱)

 

فردریک بارون کوروو در رمان سال ۱۹۰۴ خود، «هادریان هفتم»، قصهٔ نخستین پاپ غیرایتالیایی را تعریف می‌کند که از پی قرون بسیار به این مقام رسید، مردی انگلیسی که برای صدارت اسقف‌نشین سن‌پیتر برگزیده می‌شود جون کاردینال‌های ایتالیایی نمی‌توانند سر نامزدی از بین خودشان توافق کنند. او که لقبش شده هادریان هفتم، دارایی واتیکان را صرف بهبود وضع زندگی فقرا می‌کند و سخت می‌کوشد جلوی وقوع جنگ در اروپا را بگیرد، موفق می‌شود، و بعد هم در یکی از خیابان‌های رُم کشته می‌شود.(۲) نیم قرن بعد‌تر، زندگی از هنر تقلید کرد وقتی عین همین اتفاق در واقعیت برای مردی روحانی در یکی دیگر از سواحل مدیترانه افتاد: موسی صدر شهروندی ایرانی بود که سال ۱۳۳۸ ازش خواستند برود به لبنان و رهبر جامعهٔ شیعیان شهر صور شود، چون بر سر هیچ لبنانی‌ای برای نشستن در این جایگاه توافق نبود. مدتی که گذشت، محبوبیتش چنان بالا رفت که رهبر شیعیان کل لبنان شد، و از این جایگاه استفادهٔ اجتماعی فعالانه‌ای کرد در جهت بهبود وضع زندگی تهی‌دستان لبنان و به خصوص شیعیانشان. نهایت تلاشش را کرد تا جلوی وقوع جنگ داخلی را در لبنان بگیرد، احتمالاً در شهریورماه ۱۳۵۷ حین سفری به لیبی کشته شد.(۳)

 

موسی صدر «یکی از جالب‌ترین و جذاب‌ترین شخصیت‌های سیاسی‌ که در خاورمیانهٔ مدرن ظهور کرده»،(۴) چهره‌ای رازآمیز بود که تأثیری ژرف بر همهٔ کسانی گذاشت که او را در زندگی دیده بودند. بسیاری از پیروانش در لبنان هنوز هم حاضر نیستند بپذیرند که او مرده، اما جذابیت او برای آدم‌ها محدود به شیعیان نمی‌شود: از همه جور آدمی روایت‌هایی داریم که روی ویژگی‌های مرموز او تأکید می‌گذارند. دغدغهٔ من در این مقاله جذبهٔ او برای شیعیان لبنان نیست؛ به عکس، می‌خواهم تفسیری از موسی صدر به دست بدهم نشانگر خصایص دَندی‌گونهٔ خاصی در شخصیتش که مهم و کلیدی بودند در تبدیل شدن او به اسطوره‌ای در چشم کسانی که پیروان مستقیمش نبودند. اما قبلش سه توضیح برای رفع سوءتفاهم‌های احتمالی بدهم.

 

یکم، من عبارت دَندی را در معنای عامش استفاده نمی‌کنم که دلالت بر آدمی تا حدی سبک‌ سر دارد که همیشه لباس‌های پُر زلم‌زیمبوی رنگی می‌پوشد. زیاده‌روی‌های خیاطانهٔ اسکار وایلدطور تحولی متأخر در دندی‌ایسم بوده و در ذات این پدیده نیست: «دندی‌ایسم برخلاف آنچه برخی آدم‌های بی‌فکر می‌اندیشند، گرایش نامتعادل به خودآرایی و ظرافت مادی نیست. برای دندی تمام‌وکمال، همهٔ این چیز‌ها هیچ هستند مگر نشانه‌های برتری اشراف‌مآبانهٔ ذهنی‌اش. علاوه بر این، به چشم او که بیش از هر چیز عاشق تشخص است، کمال آرایش در سادگی مطلق است.»(۵)

 

اینجا دندی به‌‌ همان معنایی استفاده شده که در نقد فرهنگی از آن مراد می‌کنیم، معرف تیپی اجتماعی که خصوصیاتش را نخستین بار در نیمهٔ قرن نوزدهم ژول ‌امده باربی دورویلی و بعد‌تر شارل بودلر به وضوح تعریف کردند.(۶) بارز‌ترین مشخصهٔ بنیانی دندی این است که او یاغی‌ای است محافظه‌کار، به این معنا که دندیسم، در عین احترام گذاشتن به آداب و رسوم و عرف‌ها، «با آن‌ها بازی می‌کند. با اینکه قدرتشان را می‌پذیرد، ازشان در رنج است و دق‌دلیشان را سرشان خالی می‌کند، بهانه و مستمسکشان می‌کند علیه خودشان.»(۷) پس دندی انسانی است مرزی، به معنایی که ویکتور ترنر به‌ کار برده: کلیتی که «نه اینجا است و نه آنجا»، آدمی «مابین و میان مواضع مقرر و مشخص ‌شدهٔ قانون، عرف، سنت و آداب و رسوم.»(۸) تحلیلی که در ادامه اقامه می‌کنیم، ابعاد گوناگونی از این مرزی بودن را نشان خواهد داد.(۹)

 

دوم، من مفهوم «دندی» را به‌ سان آن تیپ آرمانی ماکس وبر به کار می‌برم «پروردهٔ تأکید یکسویهٔ یک یا چند دیدگاه و ترکیب انبوهی خصلت‌های فردی مشخص، پراکنده و مجزا که کمابیش حاضر و هرازگاه غایب‌اند و مطابق آن دیدگاه‌های مؤکد یکسویه کنار هم ردیف‌ شده‌اند تا یک مفهوم تحلیلی یکپارچه را بربسازند»، مفهومی که «امکان ندارد در واقعیت بشود نمونه [به تمامی محقق]‌اش را پیدا کرد.»(۱۰) برای هدفی که دارم، این یعنی من نمی‌خواهم نشان بدهم موسی صدر یک دندی بوده: صرفاً قصد دارم توجهات را جلب ابعاد دندی‌گونه وجههٔ عمومی او کنم، ابعادی که مهم و کلیدی بوده‌اند در شیفتگی‌ای که او برمی‌انگیخت.(۱۱)

 

همین می‌رساندم به نکتهٔ سوم: دغدغهٔ من نه شخص موسی صدر بلکه وجههٔ اوست. دور‌ترین چیز ممکن به ذهنم این است که تصویری روان‌شناختی از موسی صدر به دست بدهم. چنان که ماجد هلاوی اشاره کرده، دشوار است مجزا کردن آدم از افسانه.(۱۲) من علاقه‌ای به این آدم ندارم؛ «افسانه» یا به بیان دقیق‌تر اسطورهٔ اوست که می‌کوشم تفسیرش کنم. اگرچه جنگ‌های شیعی صدر برای شیعیان طنینی از امامشان حسین داشت، و اگرچه گم شدنش را می‌توان تحقق دوبارهٔ یکی دیگر از باورهای مهم شیعیان، غیبت امام دوازدهم خواند، اما جذابیتی را که او برای آدم‌هایی بیرون اجتماع شیعیان داشت، نمی‌توان به این تجسم‌بخشی‌های دوباره نسبت داد، چون این اتفاقات برای غیرشیعیان معنا و مفهومی ندارند.

 

اما قبل از آنکه جلو‌تر برویم، باید کاربست‌پذیری الگوی دندی برای روحانیت شیعه را نشان داد. به این منظور، با برشمردن توازی‌ها و تشابهاتی در جهان اسلام، شرح خواهم داد که دندی‌ایسم پدیده‌ای جهانی است (یعنی پدیده‌ای منحصر به تاریخ اجتماعی اروپای غربی نیست) و اینکه هیچ با مسند روحانیت ناسازگار نیست، خاصه در شیعه.

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

1-“Phrases and Philosophies for the Use of the Young,” in The Artist as Critic: Critical Writings of Oscar Wild, ed., Richard Ellmann (Chicago: University of Chicago Press, 1982), p. 434.

 

2- Frederick Rolfe, Hadrian the Seventh: A Romance (harmondsworth: Penguin, 1982).

 

۳- دربارۀ زندگی و فعالیت‌های موسی صدر، نگاه کنید به:

Fouad Ajami, The Vanished Imam: Musa al Sadr and the Shia of Lebanon (Ithaca: N.Y.: Cornell University Press, 1986); Peter Theroux, The Strange Disappearance of Imam Moussa Sadr (London: Weidenfeld and Nicholson, 1987); Mustafa Juha, Sajin al-sahra: al-far’amili Musa al-Sadr (Beirut: n.p., 1988); Majed Halawi, A Lebanon Defied: Musa al-Sadr and the Shi’a Community (Boulder, Colo.: Westview, 1992).

 

4-Augustus Richard Norton, “Musa al-Sadr,” in Ali Rahnema, Pioneers of Islamic Revival (London: Zed Books, 1994), p. 195.

 

5- Charles Baudelaire, “The Painter of the Modern life,” in The Painter of the Modern life and Other Essays, trans. And ed. Jonathan Mayne (new York: Da Capo Press, 1986), p.27.

 

[به ‌نقل از این ترجمۀ فارسی: شارل بودلر، مقالات، ترجمه روبرت صافاریان (تهران، ۱۳۸۶)، با اندکی تغییر. مترجم.]

 

۶- نخستین مطالعهٔ نظری دربارهٔ دندیسم، مقالهٔ سال ۱۸۴۴ ژول ‌امده باربی دورویلی بود با عنوان «دندیسم ژرژ بومل»، منبع الهامش هم مشهور‌ترین دندی آن زمان، ژرژ بومل که سال‌های واپسین زندگی‌اش به شهر کن رفت که باربی در دانشگاه قدیمی آن درس حقوق می‌خواند. برای ترجمهٔ انگلیسی این اثر، نگاه کنید به:

Dandyism, translated by Douglas Ainslie, (New York, 1988).

متعاقب این اثر، نوشتهٔ سال ۱۸۶۳ شارل بودلر به نام «دندی» منتشر شد، پارهٔ نهم از مقالهٔ «نقاش زندگی مدرن»‌اش.

 

7- Barbey d'Aurevilly, Dandyism, 23.

 

8- Victor Turner, The Ritual Process: Structure and Anti-Structure (Ithaca, 1977), 95.

 

۹- نوشته‌ها دربارهٔ دندی‌ایسم زیادند. از جملهٔ آثار نظری این‌ها هستند:

Otto Mann, Der Dandy: Ein Kulturproblemd er Moderne (Heidelberg, 1962); Franqoise Coblence, Le dandysme, obligation d'incertitude (Paris, 1988); Marie-Christine Natta, La grandeur sans convictions: essai sur le dandysme (Paris, 1991).

بهترین مطالعۀ تاریخی این است:

Ellen Moers, The Dandy: Brummell to Beerbohm (Lincoln, Neb., 1978).

 

برای آگاهی از جنبه‌ها و جلوه‌های ادبی دندیسم، نگاه کنید به:

Michel Lemaire, Le dandysme de Baudelaire a Mallarme (Montreal, 1978); Hiltrud Gnug, Kult der Kalte: Der klassische Dandy im Spiegel der Weltliteratur (Stuttgart, 1988); Jessica R. Feldman, Gender on the Divide: the Dandy in Modernist Literature (Ithaca, 1993).

 

برای تلاشی در جهت تحلیل فرویدی پدیدۀ دندی، نگاه کنید به:

 Bernard Chervet, "Dandysme et confection de fetiche ou comment habiller un vide," Revue Franvaise de Psychanalyse 58 (April-June 1994).

 

10- Max Weber, “Objectivity in Social Science and Social Policy,” in The Methodology of the Social Sciences, trans. And ed. Edward A. Shils and Henry A. Finch (New York: Free Press, 1949), p. 90.

 

۱۱- من نخستین کسی نیستم که موسی صدر را به پدیدهٔ دندی ربط می‌دهم. سال ۱۳۵۷ که ناپدید شد، از لغت «پیمپرنل» برای توصیفش استفاده کردند که از زمان انتشار رمان پیمپرنل سرخ نوشتهٔ بارونس اموسکا اُرکزی مترادفی برای دندی بوده:

Cf. Raphael Calis, “The Shiite Pimpernel,” The Middle East (London), 49 (November 1978).

 

12- Halawi, A Lebanon Defied, p. 126.

کلید واژه ها: امام موسی صدر هوشنگ شهابی


نظر شما :