سد دز را تخریب کنیم تا برق تهران قطع شود
۶- گفتوگوی صدام حسین و مقامات عالیرتبهٔ عراق دربارهٔ حمله به شهرهای ایران
تاریخ ایرانی: اندیشکدهٔ وودرو ویلسون، در ۲۵ اکتبر سال ۲۰۱۱ و به بهانۀ کنفرانسی پیرامون جنگ ایران و عراق که در این مرکز بینالمللی در واشنگتن برگزار شد، شماری از اسناد جنگ را منتشر کرد. این اسناد که جزئیات گفتوگوهای صدام حسین با ژنرالها و مقامات بلندپایه رژیم بعث عراق را فاش میسازند، نمونهٔ کوچکی از هزاران سند و مدرکی هستند که پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ بهدست آمدهاند و در دانشگاه دفاع ملی آمریکا نگهداری میشوند. اسنادی که از زمان معاونت ریاست جمهوری صدام حسین آغاز میشوند و پس از آن دیدگاههای رئیسجمهور عراق را دربارهٔ شرایط اقتصادی، نظامی و سیاسی ایران و منطقه نشان میدهند. در آینهٔ این اسناد میتوان با برآورد و پیشبینی صدام و حلقهٔ نزدیکانش از تقابل نیروهای سیاسی و اجتماعی در ایران، تغییر چهرهٔ سیاسی و موازنهٔ قدرت در منطقه، روند جنگ با ایران و تحولات مختلف منطقه و جهان در این دوره آشنا شد.
«تاریخ ایرانی» این اسناد را برای نخستین بار ترجمه و منتشر میکند. برخی اسناد طولانی خلاصه و بعضی بخشها که بیارتباط به ایران بودهاند حذف شدهاند. یادداشتهای مترجم، توضیحات و افزونهها در داخل کروشه آمدهاند.
***
[بخشهایی از این سند طولانی که اهمیت کمتری داشتهاند، یا تکرار گفتههای پیشین بودهاند، حذف شدهاند؛ بخشهای حذف شده با سه نقطه (...) بدون پرانتز و در ابتدای خط نشان داده شدهاند.]
تاریخ سند: ۱ اکتبر ۱۹۸۰ [۹ مهر ۱۳۵۹]
فوق محرمانه
نوار شمارهٔ ۳
حاضران:
۱. رئیسجمهور، فرماندهٔ کل نیروهای مسلح، سپهبد صدام حسین
۲. معاون فرماندهٔ کل، وزیر دفاع، رئیس ستاد نیروی هوایی ارتشبد عدنان خیرالله
۳. سپهدار عبدالجبار الاسدی، معاون عملیات رئیس ستاد ارتش
۴. سرلشکر هزاع فیزی الهزاع، مدیرکل وزارت دفاع
۵. تیمسار سرتیپ علاءالدین کاظم الجنابی، فرماندهٔ نیروی دریایی
۶. تیمسار سرتیپ شاکر وجر شیاع الاماره، رئیس طرحریزی عملیات
۷. سرهنگ میسر ابراهیم الجبوری، رئیس لجستیک نظامی
فوق محرمانه
... [بحث با موضوع حملهٔ نیروهای اسرائیل به پالایشگاهها و مخازن خالی عراق در منطقهٔ الشعیبه آغاز میشود و بعد با بحث فنی دربارهٔ ظرفیت تولید کیسههای شن و لزوم فعالیت کارخانههای تولید پارچه با حداکثر ظرفیت ادامه مییابد.]
رئیسجمهور: خبرنگار روزنامهٔ فرانسوی لوموند در تهران، در گزارشی نوشته که تناقضی میان تصویری که رسانههای ایران ارائه میکنند و واقعیتی که [ایرانیها] در خط مقدم جنگ با آن روبهرو هستند وجود دارد و گفته که هدف مقامات عراقی را میتوان اینطور تعریف کرد: خفه کردن تدریجی ایران. یکی از گامها [که عراقیها در این راستا برداشتهاند] تلاش برای محروم گذاشتن ایران از نفتی بوده که نیاز حیاتی به آن دارد و حملههای زمینی در خوزستان با هدف متوقف کردن عرضهٔ نفت در جنوب و جاهای دیگر کشور است. بنابراین، اولین هدف پالایشگاههای نفت خام بوده، و پالایشگاه آبادان را از کار انداختهاند و پالایشگاههای تبریز، کرمانشاه، شیراز و تهران هم همینطور.
مدیرکل وزارت دفاع: واقعا آنها هم از کار افتادهاند؟
رئیسجمهور: بله، آنها هم. و سومی بعد از پالایشگاه آبادان در درجهٔ آخر است، یعنی تهران و تبریز، و با بخشی از ظرفیت فعال است و تأثیر زیادی روی کاهش کل تولید داشته. با این حال، ایران نصف کل ظرفیت تولید نفتش را از دست داده، که کمبود شدید بنزین و قطعیهای مدام برق در ایران گواه این امر است. خبرنگار لوموند در ادامه گفته که روی دیگر استراتژی عراق جدا کردن ارتباط میان نفت خام جنوب با باقی مناطق ایران است، و نبردی که نزدیک دهلران و دزفول در جریان است اساسا با هدف کنترل مناطق استراتژیکی است که از آنها میتوان محورها و جادههای اصلی ارتباط میان خوزستان و تهران را زیر نظر داشت. وقتی این جاده دیگر از حالت عملیاتی درآید، واحدها و یگانهای ارتش ایران که در حال حاضر از مثلث نفتی آبادان – خرمشهر - اهواز دفاع میکنند از پشت جبهه جدا خواهند شد و در نهایت مجبور به تسلیم میشوند. خبرنگار لوموند در انتهای گزارش خود میگوید که عراقیهایی که کنترل جبههٔ جنگ را برعهده دارند سعی خواهند کرد از در آشتی وارد شوند و ساکنان عرب خوزستان را با وعدهٔ خودمختاری پس از عقبنشینی نیروهای عراقی بفریبند و جذب خود کنند.
...
رئیسجمهور: ببینید این یهودیزاده چه کرده؟ کاش ما هم چنین خبرنگارهایی داشتیم... عین یک افسر ستاد.
... [بحث دربارهٔ خبرنگارهای هندی و اینکه خبرنگاران باید در حوزههای مختلف متخصص باشند ادامه مییابد و بعد دوباره به موضوع ظرفیت تولید کیسههای شن برمیگردند و گفتوگو را با بحث بر سر مسایل فنی حفاظت از رآکتور هستهای در برابر حملههای اسرائیل ادامه میدهند.]
وزیر دفاع: اتفاق جدید در جبههٔ جنگ افتاده؟
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: اطلاعاتی که به دست ما رسیده میگویند یگانهای ما به رود کارون رسیدهاند و کنترل پایگاه دریایی [بندر المحمره] را در دست گرفتهاند، و سعی کردهاند که از رودخانه بگذرند و به ساحل روبهرو برسند. به نظر میرسد نتوانستهاند این کار را انجام دهند، چون بهشان حمله شده و مجبور شدهاند نقشهشان را تغییر دهند.
وزیر دفاع: یعنی با حملهٔ زمینی روبهرو شدهاند یا...؟
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: حملهٔ زمینی هم بوده.
وزیر دفاع: زرهی یا توپخانه؟
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: زرهی هم بوده.
وزیر دفاع: زرهی هم؟
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: قربان، به نظر میرسد دست از عملیات کشیدهاند تا روش حمله را تغییر دهند، و فکر میکنم کمی هم عقبنشینی کردهاند. انگار رفیق محمد یونس الاحمد و سعدون علوان المصلح آنجا بودند و از رئیس ستاد ارتش خواستهاند که برود و خودش وضعیت را بررسی کند. فرماندهٔ لشکر سوم هم صبح پیش آنها بود، راهکارهایی بهشان داده و برگشته به موضع خودش. رئیس ستاد ارتش، تیمسار سرتیپ عبدالجواد ذنون محمد و سرهنگ محمد صالح یونس [رئیس دیوان وزارت دفاع] را هم با خود برده است.
وزیر دفاع: خب، چرا پس...؟
رئیسجمهور: ما به رئیس ستاد ارتش دستور دادیم و بهش گفتیم که میخواهیم زمین را پس بگیریم و نه هیچ شهری. بنابراین شهر را در مسیر با خاک یکسان کنید تا تلفات ندهید.
...
رئیسجمهور: شرایطشان بد است.
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: شرایطشان خیلی بد است. بمباران آن طرف حتی نمیگذارد یک آمبولانس را جابهجا کنند.
وزیر دفاع: میشود توپخانه را آنجا مستقر کرد؟
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: آنقدر بمباران روی سرشان شدید است که این پیغام که ما شنودش کردهایم میگوید فریاد نارضایتیشان برخاسته که حتی نمیتوانند آمبولانسی را جابهجا کنند که زخمیها را ببرد.
رئیسجمهور: زخمیها را همان جا در خط مقدم رها کردند.
وزیر دفاع: واقعا؟
رئیسجمهور: بله، حتی نمیتوانند زخمیهایشان را از آنجا بیرون ببرند.
وزیر دفاع: باید کار پلسازی روی کارون را تکمیل کنیم.
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: باید روی دو مساله تأکید کنیم؛ پلسازی و مسدود کردن جاده.
وزیر دفاع: و البته ارسال نیرو برای مسدود کردن جاده.
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: چون اطلاعاتی به دست ما رسید که به آنها [طرف ایرانی] به تازگی نیروی پشتیبانی رسیده.
مدیرکل وزارت دفاع: قطعا.
رئیس لجستیک ارتش: این پیغامی بود که شنودش کردهایم.
رئیسجمهور: بسیار خب، نیروهایی که در جبههٔ شرق پیشروی کردهاند چه؟ آنها نمیتوانند جلوی رسیدن این نیروی پشتیبانی را از مسیر جاده بگیرند؟
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: قرار بود که اینطور باشد، اما آن طور که پیداست کنترل کافی بر مسیر ندارند.
...[تماس تلفنی فرماندهٔ نیروی هوایی و بعد ادامهٔ گفتوگو دربارهٔ لزوم پل زدن روی کارون.]
رئیس طرحریزی عملیات: البته، قربان، وقت پاک کردن هر شهر از نیروهای دشمن، قاعده بر این است که اول تمام ارتباط شهر با خارج را قطع کنیم. بعد راههای اصلی ورودی را میشکافیم و محاصرهاش میکنیم، تا مرکز شهر مدام زیر بمباران بماند.
وزیر دفاع: دشمن در ساحل مقابل تحت بمباران توپخانه، موشکها و تسلیحات سبک ماست.
رئیسجمهور: اما باید برویم سراغ آبادان، تا هیچ نیروی پشتیبانی از آبادان به المحمره [خرمشهر] اعزام نشود، چون طبق انتظارات ما نیروهایی در آبادان مستقر هستند.
رئیس لجستیک ارتش: [آبادان] مدام زیر بمباران است و لحظهای آرامش به شهر ندادهایم.
...
وزیر دفاع: «کاتیوشا»های ما پیوسته به سمت دشمن شلیک میکنند.
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: هر چه این وضعیت بیشتر طول بکشد، تلفات آنها بیشتر خواهد شد. همچنین، هر چه وضعیت بیشتر طول بکشد ما زمان بیشتری را از دست میدهیم.
رئیسجمهور: بله، دارد دیر میشود. هر چه این اوضاع بیشتر طول میکشد، روحیهٔ آنها ضعیفتر میشود. سقوط شهر المحمره را پذیرفتهاند و این اتفاق تأثیر مهمی بر روحیهٔ آنها میگذارد.
مدیرکل وزارت دفاع: قربان، این پرتابکنندهها [کاتیوشاها] روحیهشان را پاک بههمریخته.
...
رئیس لجستیک ارتش: آتشبارها هم همان روز رسیدند.
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: با آنها میتوان همهچیز را سوزاند.
...
رئیسجمهور: فردا آنها [نیروهای عراق] دشمن را به کل نابود خواهند کرد.
وزیر دفاع: بیشک.
...
رئیس ستاد ارتش: قربان، او [مشخص نیست چه کسی] یک ستون از نیروهایش را به سمت هویزه راهی کرده.
رئیس لجستیک ارتش: قرار بود بروند سمت هویزه.
رئیس دیوان: یک اردوگاه با هفت تانک و خودروی زرهی توی هویزه پیدا شده.
...
رئیس ستاد ارتش: گذشته از هر چیز، داشتم به تلفات زیادی که به هلیکوپترهایمان وارد شده فکر میکردم.
وزیر دفاع: بله، به این خاطر که دستورات را اجرا نمیکنند. ابو مثنی [رئیس ستاد ارتش]
رئیس ستاد ارتش: دستورات را اجرا نمیکنند چون تجربه ندارند!
... [بحث دربارهٔ مسایل فنی حملات ادامه مییابد، و پیداست که مقامات عراقی از نحوهٔ همکاری شوروی و تلفاتی که به دشمن میدهند به خشم آمدهاند. در انتهای متن امضای حاضرین در جلسه آمده است.]
...
رئیسجمهور: پُست برق؟
رئیس لجستیک ارتش: پُست برق بین دزفول و مسجد سلیمان.
وزیر دفاع: بله، ضروری است.
رئیسجمهور: بله، ضروری است.
وزیر دفاع: اگر نابودش کنند، تمام صنایع دشمن از کار میافتند.
...
رئیسجمهور: فقط میخواهم که تمرکز آتشمان بر آبادان باشد.
رئیس طرحریزی عملیات: چشم، قربان.
... [ادامهٔ بحث فنی دربارهٔ پایگاههای کاتیوشا، ارسال آنها به ساحل کارون، تعداد آنها و مهماتی که به کار میبرند.]
رئیس کل اطلاعات ارتش: هدف بعدی موشکهای 17-R قرار است شهر تبریز باشد. کرمانشاه را هم بعد از آن پیشنهاد میکنیم، و بعد اینجا.
رئیسجمهور: خوب است.
...
رئیس دیوان: عربی به نام [نام از سند حذف شده است] از واشنگتن آمریکا تماس گرفت. ملیت سعودی دارد و میخواست با جنابعالی حرف بزند. گفتیم سرتان شلوغ است.
رئیسجمهور: بسیار خب، خوب است.
رئیس دیوان: فقط خواست که سلامش را به جنابعالی برسانیم و برایتان آرزوی موفقیت کرد. این را هم گفت که جنابعالی حس افتخار و غرور را در اعراب آمریکا زنده کردهاید.
رئیسجمهور: اگر اینطور است، بگذارید به ما افتخار کنند.
رئیس دیوان: گفت «او با این کار ما را سربلند کرده و بهمان باوراند که اعراب واقعی هستیم. بگذارید سربازی در رکابش باشم.»
... [در ادامهٔ گفتوگو به موضوع محمولهٔ مهماتی که با کشتی از شوروی برای عراق ارسال شده میپردازند که انتقال آن به بندر عقبه به سبب ترس کشورهای دیگر از مداخله اسرائیل به مشکل برخورده است.]
رئیسجمهور: میخواهند محمولهٔ کشتی را خالی کنند، اما وضعیت حالا بدتر شده. ایران فکر میکند که موضع شوروی علیه آنها خصمانه است، چون نمیپذیرند که قرارداد ارسال این محموله متعلق به دورهٔ پیش از جنگ است. این از منظر سیاسی ماجرا است.
رئیس ستاد ارتش: چقدر لازم داریم؟ حالا که تلفات دادهایم؛ در هر حال، این محموله نیاز ما را تأمین خواهد کرد.
رئیس طرحریزی عملیات: ۱۶۲ تانک در آن است؟
رئیس ستاد ارتش: ۱۳۹ تانک.
...
رئیسجمهور: گفتی از لهستانیها تانک خواستهایم؟
وزیر دفاع: بله، رئیس ستاد؟
رئیس ستاد ارتش: بله، فهرست [آنچه میخواهیم] را با آقای طارق عزیز به آنجا فرستادیم که از آنها خواهد خواست وارد همکاری شوند. در سطح وزارت دفاع با آنها حرف زدهایم. با این حال، نمایندهٔ آنها در عراق از موضع دولت باخبر نبود.
...
رئیسجمهور: یونانیها توپ ۱۵۵ میلیمتری دارند؟
وزیر دفاع: آنها همهچیز دارند؛ هم یونانیها و هم ترکها از این مهمات دارند.
رئیسجمهور: محض احتیاط ازشان خواستم که مهمات ۱۵۵ میلیمتری و ۱۷۵ میلیمتری بهمان بدهند.
رئیس ستاد ارتش: بله، بله.
رئیسجمهور: چون گفته بودند «هر چه که خواستید، ما آمادهایم که تجهیزات را بهتان بدهیم، حتی از طریق یک کشور ثالث». من هم بهشان گفت «چه از شما و چه از کشوری دیگر، ما حالا مهمات توپهای ۱۵۵ و ۱۷۵ میلیمتری میخواهیم برای توپهایی که در جنگ به غنیمت گرفتهایم.»
رئیس ستاد ارتش: آنها چه گفتند؟
رئیسجمهور: آن موقع جواب ندادند.
...
رئیس لجستیک ارتش: قربان، با آنها تماس گرفتیم. شهر آبادان را با موشکهای لونا هدف گرفتهاند. آنطور که میگویند دو شبانهروز است که شب و روز شهر را بمباران کردهایم و به کل با خاک یکسانش کردهایم. و حالا، فرماندهٔ توپخانه بهمان اطلاع داده که دارند وارد شهر میشوند.
وزیر دفاع: بهشان بگویید با کاتیوشا بمبارانش کنند.
رئیس ستاد ارتش: شاید در خط مقدم لازمشان بشود.
رئیس لجستیک ارتش: میگویند آبادان مرکز تمرکز ارتش است. طبق ارزیابیهای آنها دو گروه نبرد [هر گروه نبرد متشکل از پنج گروهان است] آنجا هست.
رئیس دیوان: درست است، دو هنگ آنجا هست.
رئیس لجستیک ارتش: بله. بهشان اطلاع دادیم، قربان.
وزیر دفاع: با کاتیوشا حمله کنند. کاتیوشا تأثیر خیلی زیادی بر آنها دارد.
رئیس لجستیک ارتش: بهشان گفتیم، قربان و حالا دارند دستور را اجرا میکنند.
رئیسجمهور: آنجا توپخانهٔ سنگین داریم که وقتی هنوز توی خیابانها هستند روی سرشان بمب بریزند؟
وزیر دفاع: توپهای ۲۵ پوندی را داریم، اما برای بعد نگه داشتهایم.
رئیسجمهور: چرا توپها را برایشان نمیفرستید؟
رئیس لجستیک ارتش: قربان، بمبهای این توپها کوچک هستند.
رئیسجمهور: بمبهای با ترکش هوایی بفرستید. میتوانیم از آنها استفاده کنیم و سرشان بمب بریزیم و با هر اسلحهٔ دیگری که داریم.
رئیس ستاد ارتش: بله، این شدنی است.
رئیسجمهور: میخواهیم نابودشان کنیم. منظورم این است که میخواهیم تلفاتشان خیلی بالا باشد، مثلا با بمبهای ترکشدار که وقتی توی خیابانها هستند مجروحشان میکنند.
...
وزیر دفاع: باید سد [سد دز] را تخریب کنیم، میتوان با موشک 17-R تخریبش کرد.
رئیسجمهور: سد؟
وزیر دفاع: یا با موشک لونا یا 17-R میشود تخریبش کرد.
رئیسجمهور: سد دز را تخریب کنیم به نفع ما خواهد بود؟
وزیر دفاع: اگر تخریبش کنیم، غرق میشویم.
رئیسجمهور: خب، اگر آنها میدانند که این سد میتواند ما را غرق کند، چرا غرقمان نمیکنند؟ چه چیز مانعشان شده؟
وزیر دفاع: به خاطر برق، سد را خراب نمیکنند. اگر سد خراب شود، برق تهران قطع میشود.
رئیسجمهور: خب، ما چرا میخواهیم این کار را بکنیم؟
وزیر دفاع: برق تهران قطع میشود، قربان.
رئیسجمهور: ما میخواهیم برق تهران را قطع کنیم و برق فقط در جنوب بماند.
وزیر دفاع: میشود این کار را کرد. میتوانیم برق کشور و توربینهای تولید برق را تخریب کنیم تا جلوی جریان برق را بگیریم. پیغام از وزارت خارجه آمده؟
رئیس لجستیک ارتش: بله، قربان.
وزیر دفاع: پیغام میگوید که برق تهران تماما از سد دز تأمین میشود.
رئیس دیوان: ۴۰ کیلومتر آن طرفتر از دزفول است، قربان.
رئیسجمهور: نیروگاه اصلی برقی که برق ایستگاه تلویزیون را تأمین میکند در این بخش از ایران است. علاوه بر این، برق تهران هم از اینجا تأمین میشود و اگر این نیروگاه را بمباران کنیم و از بین ببریم تهران در تاریکی فرو میرود.
...
رئیس دیوان: قربان، تلویزیون ما این روزها فیلمهای خوبی دربارهٔ موفقیت سربازانمان نشان میدهد.
رئیسجمهور: بله، فیلمهای عالیای هستند؛ در هر حال، امیدواریم که حماسهٔ المحمره به خوبی نمایش داده شود.
وزیر دفاع: بله، انشاءالله.
رئیس طرحریزی عملیات: در این مورد، به نظر من باید همین حالا آن را توی چشمشان کنیم.
رئیسجمهور: بله.
رئیس دیوان: عکاسها باید حتما در مرکز فرماندهی لشکر سوم زرهی حضور داشته باشند.
رئیسجمهور: این کاتیوشاها خیلی تأثیرگذار هستند.
معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: اطلاعاتی که خلبانها بهمان دادهاند نشان میدهد که بعد از اینکه ما گیلان [احتمالا منظور گیلانغرب است] را ترک کردیم و عقب نشستیم، و تقاطع جاده را تحت کنترل گرفتیم، پرچم عراق هنوز آنجا برافراشته بود.
رئیس دیوان: پرچم عراق هنوز پابرجاست. دیروز یک خلبان عراقی روی کیلان پرواز کرد و دید که پرچم عراق هنوز آنجاست.
رئیسجمهور: بله، معلوم است. چه کسی میتواند آن را پایین بکشد؟ آن پرچم ارباب آنجا شده.
...
وزیر دفاع: [پای تلفن] یک مسالهٔ دیگر هم هست... بله، به رئیس امنیت ملی زنگ بزنید و سلام من را به او برسانید تا... مسالهٔ دیگر اینکه، هواپیماهای سوخوی ما پایگاه هوایی الوحده در منطقهٔ الشعیبه را ترک کردند تا به اهدافی که برایشان تعیین شده بود حمله کنند. بعد از آن، وقتی در الشعیبه به خاک کشور بازگشتند، دو هواپیمای ایرانی تعقیبشان میکردند. کنترلچی پایگاه بهشان گفت که دو هواپیمای دشمن پشت سرشان است، به همین خاطر مسیرشان را تغییر دادند تا در پایگاهی دیگر فرود بیایند. هواپیماهای ما دور زدند. همزمان که هواپیماهای ما وارد شدند، ما با وضعیت دستور نگه داشتن آتش برای دفاع از هواپیماهایمان و جلوگیری از سقوطشان مواجه بودیم. هواپیماهای دشمن از این فرصت استفاده کردند و همان موقع که هواپیماهای ما را تعقیب میکردند، این مناطق را بمباران کردند و به ایران بازگشتند. این اتفاقی است که افتاده.
رئیسجمهور: کجا را بمباران کردند؟
رئیس دیوان: پالایشگاه الشعیبه را بمباران کردند.
رئیسجمهور: و [دفاع هوایی عراق] حتی یکی از آن هواپیماها را هم ساقط نکرد؟
رئیس دیوان: آتششان را نگه داشته بودند، قربان.
رئیس ستاد ارتش: دستور نگه داشتن آتش داشتند.
رئیس لجستیک ارتش: در ساعت ۱۲:۳۵ هم، دو هواپیمای دیگر... بالای مخازن نفت که پیشتر بمباران شده بودند پرواز کردند و بمبارانشان کردند.
...
رئیس طرحریزی عملیات: باید تاکتیکهایمان را تغییر دهیم، قربان. دیگر... نیروی هوایی کارایی ندارند.
رئیسجمهور: ناکافی است.
رئیس طرحریزی عملیات: ناکافی است، قربان. دو مساله است. مسالهٔ شناسایی است... وقتی بمباران میکنند تعقیبشان میکنند و میاندازندشان. و تاکتیکهایی هست که میتوانیم اجرا کنیم، قربان. برای مثال، تازهترین تاکتیکهایی که اجرا شدهاند. آنها چه میکنند، قربان؟ به محض اینکه میفهمند هواپیماهای ما راه برگشت را در پیش گرفتهاند و دفاع هوایی ما آتشش را نگه داشته، هواپیمای دشمن بلافاصله وارد آسمان ما میشود.
رئیسجمهور: متوجه هستید؟ این یعنی که محتاط هستند و فکرشان فوقالعاده کار میکند، بله. نیروی هوایی ایران فوقالعاده است.
رئیس طرحریزی عملیات: بله، صادقانه بگویم با کمک خداوند، ارتش دشمن نابود شده... وزیر دفاع یادش هست که نیروی هوایی آن اوایل که بررسیاش میکردیم چطور بود، به ویژه وقتی نوع هواپیماهایشان را در نظر میگیریم، و تعداد و موقعیتشان. همهچیز ترسناک بود، قربان.
رئیسجمهور: نه، نیروی انسانیشان هم کارآمد است.
رئیس طرحریزی عملیات: قطعا، قربان.
رئیس طرحریزی عملیات: دشمن تاکتیک خودش را توسعه داده. حالا فقط دنبال هواپیماهای ما نیست، بلکه تاکتیکش را توسعه داده و هواپیماها را مستقیما به قصد اهداف مشخص میفرستد، درست وقتی هواپیماهای ما محل را ترک کردند. منظورم این است که آنها تاکتیکشان را در دو جهت توسعه دادهاند.
رئیسجمهور: خیلی خوب این کار را کردهاند، طرح و اندیشه فوقالعادهای دارند.
...
رئیس دیوان: بله، ایران تعداد زیادی خلبان دارد، بیش از ۶۰۰ خلبان.
...
رئیسجمهور: وقتی دورهٔ این خلبانهای ایرانی تمام شود، همگی همزمان پیرتر شدهاند و دیگر نمیتوانند پرواز کنند، حتی اگر تعدادشان زیاد باشد مسالهای نخواهد بود. همزمان خلبانهای جوانشان کم خواهد بود و ۵ سال زمان لازم است که به شرایط خلبانهای قبلی برسند، که در ردهبندی نظامی به درجهٔ سرهنگ دومی یا سرهنگی برسند. بعد از آن، دیگر نمیتوانند پرواز کنند.
...
محافظ ارشد رئیسجمهور: قربان، از مرکز فرماندهی اطلاعات تماس گرفتهاند و میگویند بر اساس اطلاعاتی که به دستشان رسیده، هواپیماهای ایران پرچم عراق روی خودشان دارند تا ارتش ما را به اشتباه بیاندازند. گواه این ادعا هم یک هواپیمای ایرانی است که در دزفول ساقط شده و پرچم عراق را روی خودش داشت.
وزیر دفاع: بهشان بگو... اولا، یک هواپیمای میگ هیچ شباهتی به هواپیمای فانتوم ندارند...
نظر شما :