بمب‌هایتان را روی شهر‌ها خالی کنید بعد برگردید

۷- رونوشت جلسات صدام حسین با مقامات ارشد عراقی دربارهٔ تاکتیک‌های جنگی
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ | ۱۸:۲۰ کد : ۷۶۵۸ اسناد جلسات محرمانه صدام حسین و سران رژیم بعث
اعلام کنید که سد کرج را هدف بگیرند. تهران زیر آب برود یا نه چیزی را از دست نمی‌دهیم. آسیبمان به نیروگاه وارد خواهد شد...با دوازده موشک دیگر هم مرکز دزفول را هدف می‌گیریم...شکم‌های هندی و مصری گرسنهٔ کمتری خواهیم داشت که بخواهیم سیر کنیم، باقی خارجی‌ها هم خواهند رفت. همین است که منابعمان بیشتر خواهد شد. قبلاً آن‌ها را هم جزو جیرهٔ غذایی حساب می‌کردیم...لباس خوب تن اسرای ایرانی می‌کنیم و چند نفری را از بینشان انتخاب می‌کنیم که با روزنامه‌های ما دربارهٔ نحوهٔ رفتار با آن‌ها حرف بزنند.
بمب‌هایتان را روی شهر‌ها خالی کنید بعد برگردید
ترجمه: بابک واحدی

 

تاریخ ایرانی: اندیشکدهٔ وودرو ویلسون، در ۲۵ اکتبر سال ۲۰۱۱ و به‌ بهانۀ کنفرانسی پیرامون جنگ ایران و عراق که در این مرکز بین‌المللی در واشنگتن برگزار شد، شماری از اسناد جنگ را منتشر کرد. این اسناد که جزئیات گفت‌وگوهای صدام حسین با ژنرال‌ها و مقامات بلندپایه رژیم بعث عراق را فاش می‌سازند، نمونهٔ کوچکی از هزاران سند و مدرکی هستند که پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ به‌دست آمده‌اند و در دانشگاه دفاع ملی آمریکا نگهداری می‌شوند. اسنادی که از زمان معاونت ریاست جمهوری صدام حسین آغاز می‌شوند و پس از آن دیدگاه‌های رئیس‌جمهور عراق را دربارهٔ شرایط اقتصادی، نظامی و سیاسی ایران و منطقه نشان می‌دهند. در آینهٔ این اسناد می‌توان با برآورد و پیش‌بینی صدام و حلقهٔ نزدیکانش از تقابل نیروهای سیاسی و اجتماعی در ایران، تغییر چهرهٔ سیاسی و موازنهٔ قدرت در منطقه، روند جنگ با ایران و تحولات مختلف منطقه و جهان در این دوره آشنا شد.

 

«تاریخ ایرانی» این اسناد را برای نخستین بار ترجمه و منتشر می‌کند. برخی اسناد طولانی خلاصه و بعضی بخش‌ها که بی‌ارتباط به ایران بوده‌اند حذف شده‌اند. یادداشت‌های مترجم، توضیحات و افزونه‌ها در داخل کروشه آمده‌اند.

 

***

 

[بخش‌هایی از این سند طولانی که اهمیت کمتری داشته‌اند، یا تکرار گفته‌های پیشین بوده‌اند، حذف شده‌اند؛ بخش‌های حذف ‌شده با سه نقطه (...) بدون پرانتز و در ابتدای خط نشان داده شده‌اند.]

 

تاریخ سند: ۶ اکتبر ۱۹۸۰ [۱۴ مهر ۱۳۵۹]

فوق محرمانه

 

...

 

رئیس دیوان: قربان، بعضی لشگر‌ها تانک‌های سالمشان را نابود کرده‌اند چون نمی‌توانستند به‌سرعت جابه‌جایشان کنند.

 

رئیس‌جمهور: نه!

 

...

 

رئیس‌جمهور: چه حیف، هرکدام از آن تانک‌ها ۸۰۰ هزار دینار قیمت دارند.

 

رئیس دیوان: بله، قربان.

 

رئیس‌جمهور: نمی‌شود بعضی قطعات این تانک‌ها را جدا کرد تا دشمن نتواند دوباره به کارشان بیاندازد، تا وقتی که بتوانند احیایشان کنند؟

 

رئیس لجستیک ارتش: می‌شود عملیات احیا را با استفاده از خدمات غیرنظامی انجام داد. می‌شود.

 

وزیر دفاع: خدمات غیرنظامی چیست؟

 

رئیس طرح‌ریزی عملیات: می‌توان این کار را کرد و اجازه‌اش صادر شده.

 

رئیس لجستیک ارتش: می‌توان غیرنظامی‌ها را بسیج کرد که غنایم را جمع کنند.

 

... [بحث دربارهٔ اینکه باید به اطلاع فرمانداران مناطق مختلف‌، از جمله بصره و میسان رساند که کمپین غیرنظامیان را برای جمع‌آوری غنایم و عدم تخریب تجهیزات به جای مانده از دشمن راه بیاندازند، ادامه می‌یابد.]

 

...

 

رئیس‌جمهور: [آیت‌الله] خامنه‌ای گفته که عراقی‌ها ۲۴ ساعت در سوسنگرد ماندند و بعد از آنجا بیرونشان کردند... در نماز جمعه این را گفته.

 

وزیر دفاع: اگر اینطور است، بگذار بیاید اینجا دعایش را بخواند.

 

رئیس‌جمهور: جبههٔ آهنین [بمب‌افکن‌ها] راه افتاده؟

 

وزیر دفاع: فرماندهٔ نیروی هوایی زنگ زد و گفت که یکی از آن‌ها [نامفهوم]... همین ده پانزده دقیقه پیش از اینکه جنابعالی برسید. مطمئنم که حالا دیگر راه افتاده‌اند.

 

رئیس‌جمهور: خوب است.

 

...

 

وزیر دفاع: ایرانی‌ها دارند دربارهٔ اهواز، محمره و آبادان حرف‌هایی می‌زنند، می‌گویند «محلی‌ها می‌گویند بخش‌هایی از پالایشگاه سالم مانده». باید با توپخانه کار تخریب پالایشگاه را تمام کنیم.

 

رئیس‌جمهور: پس چرا گفتند تخریبش کرده‌اند؟ با آر‌پی‌جی نمی‌شود به پالایشگاه حمله کرد، چون تعدادشان زیاد است.

 

...

 

[بحث دربارهٔ تأثیر حملات اخیر عراق بر توان نظامی ایران و لزوم حمله به خطوط راه‌آهن برای قطع ارتباط حیاتی میان شمال و جنوب، در مناطقی چون خرم‌آباد، ادامه می‌یابد. پس از آن به شمار هواپیماهای ایرانی (۷ هواپیما) که در آن روز‌ها ساقط شده‌اند و تعداد نفوذهای هوایی دشمن (۲۴ بار) اشاره می‌شود.]

 

وزیر دفاع: در نیروگاه برق سد کرج، در ۴۵ کیلومتری غرب تهران پُلی هست که...

 

رئیس کل اطلاعات ارتش: شمال‌غرب تهران.

 

رئیس طرح‌ریزی عملیات: شمال‌غرب تهران، قربان.

 

رئیس‌جمهور: این هدف است. اعلام کنید که آن را هدف بگیرند؛ سد را هم. مهم نیست که بتوانند سد را بزنند یا نه.

 

...

 

رئیس‌ طرح‌ریزی عملیات: گویا دو سد آنجا هست که اطلاعات ارتش هم تأیید کرده. یک سد روی رود دز،‌‌ همان سدی که خیلی درباره‌اش حرف زدیم، اگر خاطرتان باشد قربان. سد دیگر هم به همان اندازه مهم است، روی انشعابی از رود کارون که به سمت مسجد سلیمان می‌رود...

 

رئیس‌جمهور: این سد هم نیروگاه دارد؟

 

رئیس طراحی عملیات: بله... [پس از بحث فنی و نشان دادن محل سد روی نقشه] اداره کل اطلاعات ارتش گزارش کاملی از کل منطقه‌ای که زیر آب می‌رود تهیه کرده... و این گزارش به دست ما رسیده، قربان. در هر حال، با این فرض که این سد جدید هم روی رود کارون است، اگر تخریبش کنیم یا سطح آب بالا بیاید، آب قطعاً به‌‌ همان منطقه نفوذ می‌کند، قربان، و در این باره هم گزارشی تهیه خواهیم کرد. دو سدی که جنابعالی بهشان اشاره کردید در شمال‌غرب و شمال‌شرق تهران قرار گرفته‌اند، یکی از آن‌ها نزدیک کرج است و به گمان من آب شهر تهران و نیز بخشی از آب مورد نیاز استان تهران، از آن تأمین می‌شود.

 

رئیس‌جمهور: و این سد تهران را غرق می‌کند.

 

رئیس طرح‌ریزی عملیات: قربان، با توجه به اطلاعاتی که داریم و اطلاعات وزارت آبیاری، به آن بزرگی که شما می‌گویید نخواهد بود.

 

رئیس‌جمهور: یعنی غرقش نمی‌کند؟

 

رئیس طرح‌ریزی عملیات: نه، قربان.

 

رئیس‌جمهور: نیروگاه برق دارد؟

 

رئیس‌طرح‌ریزی عملیات:‌ بله، یک نیروگاه روی سد هست، قربان.

 

رئیس‌جمهور: پس بهش حمله کنید. تهران زیر آب برود یا نه چیزی را از دست نمی‌دهیم. آسیبمان به نیروگاه وارد خواهد شد.

 

...

 

رئیس‌جمهور: [امام] خمینی در سخنرانی‌اش گفته، «چه پیروز شویم چه شکست بخوریم باید با آن‌ها بجنگیم. باید در کنار هم بجنگیم، همه باید بجنگیم و به درگاه خداوند دعا می‌کنم که شرایط از این بد‌تر نشود، تا این افراد بدانند که با چه کسی طرف هستند و دست از رفتار و بازی‌های بچه‌گانه‌شان بردارند. علیکم السلام.» [...]

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: اخبار به گوشش رسیده.

 

رئیس‌جمهور: این یعنی که اخبار به گوشش رسیده.

 

...

 

[بحث دربارهٔ حملاتی که در داخل انجام می‌شود و لزوم تقویت امنیت داخلی ادامه می‌یابد. صدام پس از ستایش شجاعت مردمش می‌گوید که به مردم اختیار داده است به‌ محض دستگیری خرابکاران آن‌ها را اعدام کنند. پس از آن بحث بر سر توپخانه ایران که مدام لشگر دهم زرهی عراق را بمباران می‌کند، و لزوم مقابله با آن، با ارائهٔ جزئیات فنی نظامی پی گرفته می‌شود.]

 

وزیر دفاع: توپخانهٔ ما می‌تواند به دزفول برسد؟

 

رئیس ستاد ارتش: بله، قربان.

 

وزیر دفاع: بسیار خب، چرا پُل را با توپخانه هدف نمی‌گیرید تا جلوی رسیدن نیروی پشتیبانی به دشمن گرفته شود؟

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: قربان، پُل تحت کنترل دشمن است.

 

رئیس ستاد ارتش: پُل دزفول را می‌گویید؟

 

وزیر دفاع: چرا با آتش توپخانه خرابش نمی‌کنید که نیروی پشتیبانی نتواند بین گیلانغرب و دزفول حرکت کند؟

 

...

 

رئیس طرح‌ریزی عملیات: خارج از تیررس ماست، قربان.

 

...

 

رئیس ستاد ارتش: حتی اگر توپخانه را در خط مقدم بگذاریم، آتش آن نمی‌تواند پل را تخریب کند.

 

... [بیشتر این سند طولانی که بالغ بر ۹۵ صفحهٔ پی‌دی‌اف است به بحث‌های فنی و تکنیکی نظامی میان سران لشگری عراق اختصاص دارد که در اینجا آن‌ها را حذف کرده‌ایم.]

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: شبکهٔ لوله‌های سیستم توزیع نفت ایران هدف خوبی برای نیروی هوایی است.

 

فرمانده‌ نیروی هوایی: کجا؟

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: در دزفول.

 

فرمانده نیروی هوایی: قبلاً بهش حمله کرده‌ایم، یکی از تأسیسات دشمن که هدف قرار دادیم، وقتی داشتند منطقه را تخلیه می‌کردند.

 

معاون نخست‌وزیر: پیغام آتش‌بسی فرستادیم و دیروز، نامه‌ای از اعلیحضرت ملک حسین به دستمان رسید که بسیار دلگرم‌کننده بود.

 

رئیس‌جمهور: هر نامه‌ای که در این مدت بهمان می‌رسد را باید منتشر کنیم.

 

وزیر دفاع: قربان، در سطح بین‌المللی در مسیر درست قرار گرفته‌ایم.

 

رئیس‌جمهور: بله.

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: نفت می‌رود به مسجد سلیمان و از آنجا توزیع می‌شود... بخشی از خط لوله‌ها به سمت آبادان می‌روند و بخشی دیگر...

 

وزیر دفاع: امروز داشتم اخبار سوم و چهارم اکتبر را می‌خواندم و دیدم، همان‌طور که پیش‌تر گفتم، بعضی‌ها فکر می‌کنند [یا می‌خواهند این‌طور فکر کنند] که ما موضع ضعیفی داریم. وقتی حمله‌هایمان به دشمن را دیدند، خواهند فهمید که ما فقط حرف نمی‌زنیم.

 

معاون نخست‌وزیر: دیروز و امروز موضع و جایگاهمان را خوب نشان دادیم. یعنی به‌ویژه بعد از حمله‌های هوایی، چون جنگی زمینی در جریان است.

 

رئیس‌جمهور: می‌توانیم دشمن را در جنگ زمینی کور کنیم. اما توی شهر‌ها، به‌ویژه در تهران، نمی‌توانیم این کار را بکنیم. نه، مأموریت‌های فردا را به فرمانده نیروی هوایی بگویید تا بتواند عملیاتش را ادامه دهد.

 

رئیس ستاد ارتش: نیروگاه برق‌آبی.

 

فرمانده نیروی هوایی: فردا به دو سد نزدیک دزفول هم حمله می‌کنیم.

 

رئیس ستاد ارتش: کجا‌ها؟

 

فرمانده نیروی هوایی: سد دز و سد رضاشاه.

 

رئیس‌جمهور: امیدمان به شماست.

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: نیروگاه هسته‌ای چطور؟

 

فرمانده نیروی هوایی: کجاست؟

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: شرق مسجد سلیمان.

 

فرمانده نیروی هوایی: [هواپیما‌ها] رفتند آنجا اما مختصات درست نبود، و گزارش دادند که «پیدا نشد.»

 

وزیر دفاع: می‌توانیم برویم آنجا [منظور هواپیماهاست]؟

 

رئیس‌جمهور: اگر هواپیماهای‌ ما بروند سمت ایستگاه سامرا و سد حمرین، چیزی دستگیرشان می‌شود. [نیروگاه] درست کنار سد است.

 

فرمانده نیروی هوایی: اطلاعات کامل را بهشان داده‌ایم.

 

رئیس‌جمهور: حتماً روی آب ساخته شده.

 

فرمانده‌ نیروی هوایی: بله، قربان.

 

رئیس‌جمهور: زیر یا رویش کلی آب هست... آب از اینجا می‌آید و این هم سد است.

 

فرمانده نیروی هوایی: قربان، مختصات سد وجود رودخانه یا آب را نشان نمی‌دهد. وقتی گفتند که این‌ها مختصات منطقه هستند تعجب کردم. هواپیما‌ها درست به همین ناحیه رفتند و هدف را نیافتند. منطقه را به شعاع ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر جست‌وجو کردند اما چیزی نیافتند و زیاد نمی‌توانستند در آسمان آنجا بمانند، چون اهداف کوچکتری، از قبیل مجتمع‌های نفتی و انبار‌ها داشتند که بمباران کردند و برگشتند.

 

...

 

فرمانده لشگر دوم: اگر واقعاً آنجا بوده باشند بعضیشان حتماً دیوانه شده‌اند چون شش موشک لونا به تنگهٔ بی‌تق زدیم و شعاع یک کیلومتری آن. بنابراین، یا کشته شده‌اند یا مجنون.

 

رئیس‌جمهور: یعنی می‌شود تا حالا دیوانه نشده باشند؟

 

فرمانده لشگر دوم: در دو مرحله شش موشک بهشان زدیم، یک بار چهار موشک و بار دیگر دو موشک.

 

وزیر دفاع: کاش می‌شد همین‌طور موشک‌بارانشان کنیم.

 

فرمانده لشگر دوم: من دیگر موشکی ندارم.

 

وزیر دفاع: موشک‌های بیشتری بهتان می‌دهیم.

 

رئیس کل اطلاعات ارتش: قربان، پیش‌تر گمان می‌کردیم که هر تجدید قوای بعدی از مرکز...

 

وزیر دفاع: موشک‌هایR-17  حالا کجا هستند؟

 

رئیس لجستیک ارتش: قربان، از بغداد راه می‌افتند به سمت ناصریه.

 

رئیس‌جمهور: کرج را هم هدف خواهند گرفت؟

 

وزیر دفاع: قربان، پیشنهاد من این بود که... اگر به حرف من گوش کنند، گمان می‌کنم بهتر است حملهٔ اولمان بمباران منطقهٔ بین نادری و دزفول باشد، و حملهٔ دوم را هم به شهر دزفول انجام دهیم و بعد حمله به کرج را ادامه دهیم.

 

...

 

رئیس‌جمهور: موشک‌های لونا روی آن‌ها کارساز خواهند بود. این موشک‌ها در مرحلهٔ آماده‌سازی ضد حمله خیلی موثر هستند. بعدش دیگر روحیهٔ دشمن ضعیف خواهد بود و در زمان ضد حمله به لحاظ روانی و جسمی فرسوده خواهند بود.

 

وزیر دفاع: دیگر نخواهند توانست ضد حمله‌ای ترتیب ببینند چون توی منطقهٔ اصابت موشک خواهند مُرد.

 

رئیس‌جمهور: پس با موشک‌های لونا بزنیدشان.

 

فرمانده لشگر دوم: قربان، اگر چهار موشک لونا پرتاب کنیم، که یک کیلومتر شعاع کشتارشان است، هر کسی که در یک کیلومتری باشد قطعاً خواهد مُرد، مثل انداختن نارنجک توی آب است.

 

رئیس‌جمهور: درست مثل انداختن نارنجک توی آب پر از ماهی.

 

فرمانده لشگر دوم: این تأثیری است که موشک‌های لونا دارند.

 

وزیر دفاع: فکر می‌کنم باید با دوازده موشک لونا مواضع دفاعیشان را بزنیم.

 

رئیس طرح‌ریزی عملیات: قربان، در لشگر دوم هشت موشک داریم.

 

فرمانده لشگر دوم: چهار سکوی پرتاب داریم.

 

وزیر دفاع: دشمن به ضد حمله امید بسته، همان چیزی که رهبرشان ابوالحسن بنی‌صدر مدام درباره‌اش حرف می‌زند... ما نابودشان خواهیم کرد و موشک‌هایمان را سمت شهر دزفول خواهیم فرستاد، قربان با دوازده موشک دیگر هم مرکز دزفول را هدف می‌گیریم.

 

رئیس‌جمهور: بله، علاوه بر آن... [دوازده موشک اول]

 

وزیر دفاع: بیست و چهار موشک سمتشان خواهیم فرستاد، که به‌کل و به‌سرعت نابودشان می‌کند.

 

...[بحث دربارهٔ نحوهٔ چینش قوا در مواضع اصلی ادامه می‌یابد.]

 

رئیس‌جمهور: ابو زیاد [طارق عزیز] به فارسی بهشان [به ایرانی‌ها] گفته: «اگر نیمی از ارتش عراق را نابود کرده‌اید، این را به آنچه در گزارش قبلی‌تان گفتید اضافه کنید، گزارشی که مردم ایران شنیده‌اند. بنابراین طبق گزارش‌های شما، ارتش عراق در هر میدان نبرد شکست خورده یا اینکه سه چهارم از قوایش را از دست داده. حالا جا دارد مردم ایران ازتان بخواهند که بروید و پیروزی‌ای را که وعده‌اش را می‌دهید برایشان به ارمغان بیاورید، پیروزی بر سرزمینی بدون ارتش.»

 

...

 

[گفت‌وگو به بحث میان وزیر دفاع، رئیس لجستیک ارتش و رئیس‌جمهور بر سر ضعیف‌ شدن حملات هوایی ایران می‌رسد و اشاره می‌شود که حملات هوایی ایران به بغداد دیگر قدرت سابق را ندارد و با یک یا حداکثر دو هواپیما انجام می‌شود.]

 

رئیس ستاد ارتش: سوخت ندارند؟

 

رئیس‌جمهور: دیگر بمب و سوخت برایشان نمانده. حتی با اینکه آمریکایی‌ها به ایرانی‌ها گفته بودند که نیازشان را تأمین خواهند کرد، ایرانی‌ها باید از حمل‌ونقل هوایی استفاده کنند. فکر نمی‌کنید این بهشان فرصت می‌دهد که مهمات و سوخت تهیه کنند؟

 

رئیس لجستیک ارتش: عملیات شناسایی در کرمانشاه، در جادهٔ شاه‌آباد و مناطق اطراف شاه‌آباد نشانی از سربازان ارتش در طول مسیر جادهٔ اصلی کرمانشاه به شاه‌آباد نیافته است. عملیات شناسایی مناطق اطراف شاه‌آباد هم هیچ اثری از ارتش نشان نمی‌دهد. فقط پنج خودروی غیرنظامی در جادهٔ اصلی با سرعت به سمت کرمانشاه می‌رفتند.

 

وزیر دفاع: با این روند به یاری خداوند در عرض دو هفته شکستشان می‌دهیم.

 

...

 

وزیر دفاع: قربان، به گمان من دارند خسته می‌شوند و نیروی هوایی‌شان متوقف شده، جز حمله‌هایی که علیه هدف‌های حیاتی تدارک می‌بینند، بمب‌هایشان را می‌اندازند و برمی‌گردند.

 

رئیس‌جمهور: هواپیمایشان را به مناطق نزدیک می‌فرستند... دهکده‌ای متروکه یا هر هدف دیگری را رصد می‌کنند. اما با وجود این، کشاورزی از بین درخت‌ها بیرون می‌آید و به سمتشان شلیک می‌کند. می‌بینید... این حزب دلیل ستایش من از ارتش خلق از سال ۱۹۶۹ تا به حال است. تا آن سال هیچ رضایتی از این ارتش نداشتم. فکر می‌کنم اولین پایه‌های ارتش در سال ۱۹۷۳ گذاشته شدند.

 

رئیس طرح‌ریزی عملیات: از ۱۹۷۰ شروع شد.

 

رئیس‌جمهور: از ۱۹۷۱ شروع کردند.

 

وزیر دفاع: نیروی سازمان‌یافته و منسجمی است، قربان.

 

رئیس‌جمهور: باید قدرت مردم را وقتی بسیج می‌شوند درک کرد. ارتش ما کارش را خواهد کرد، حتی گارد ریاست‌جمهوری. وقتی بهش نیاز داشته باشیم، آماده خواهد بود.

 

وزیر دفاع: آماده‌شان کرده‌ایم، قربان.

 

رئیس‌جمهور: به این ترتیب ارتش ما می‌تواند کاملاً خیالش راحت باشد و هرگز نگران پشت سرش نباشد. اگر این افراد زیر هر درختی با مسلسلی در دست کمین بگیرند، دیگر این‌طور نیست که ارتش زمینی با مردمان غیرمسلح را اشغال کند. حالا دیگر مطمئنم که اگر دشمن بخواهد چترباز‌هایش را با هلیکوپتر در هر جای عراق پیاده کند، نیرو‌هایش را ساکنان‌‌ همان منطقه از هر سو محاصره خواهند کرد و آن‌ها دیگر نخواهند توانست به هدفشان برسند یا طرح و نقشه‌ای را عملی و پیشروی کنند.

 

...

 

رئیس لجستیک ارتش: کشتی‌ها هنوز در شط‌العرب حرکت می‌کنند.

 

رئیس ستاد ارتش: چرا؟

 

رئیس لجستیک ارتش: می‌گوید [اشاره به فرمانده لشگر سوم زرهی که پیش‌تر پای تلفن بود] یک کشتی ایرانی به سمت بندر محمره راه افتاده بود که ارتش ما با توپخانهٔ ۱۰۶ میلی‌متری هدفش گرفت و به آتش کشیدش. نیم‌ ساعت مانده به ساعت ۱۳:۰۰ این اتفاق افتاد.

 

رئیس‌جمهور: چه مرگشان است، بندر ندارند؟ چرا به اینجا می‌آیند؟ احتمالاً بندرهای دیگرشان به اندازهٔ این‌ یکی مهم نیستند.

 

... [بحث برای یافتن انگیزه حرکت کشتی‌ها به سمت بندر محمره ادامه می‌یابد و به یک کشتی چینی هم اشاره می‌شود که در همین مسیر حرکت می‌کرده و هدف گلوله ایران قرار گرفته. در ادامه به انتقال سه بمب‌افکن عراقی که در پایگاه هوایی ولید نگهداری می‌شوند به خاک عراق اشاره می‌شود و صدام می‌خواهد که برای حفاظت از بمب‌افکن‌ها در برابر حمله سوری‌ها یا اسرائیل، سه فروند آن‌ها به عراق آورده شوند و باقی در یمن، یا عربستان که یک فرودگاهش را در اختیار عراق گذاشته، نگه داشته شوند.]

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: قربان، داریم با عربستان سعودی بر سر افزایش تولید نفتشان به توافق می‌رسیم.

 

رئیس‌جمهور: تولید نفت ما؟

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: نفت آن‌ها. اطلاعاتی که به دست ما رسیده نشان می‌دهد که آن‌ها تولید نفتشان را بیش از یک میلیون بشکه در روز افزایش داده‌اند.

 

وزیر دفاع: شما خواستید تولیدشان را افزایش دهند؟

 

رئیس ستاد ارتش: نه، آن‌ها می‌گویند ۷۵۰ هزار بشکه. ما ازشان می‌خواهیم سطح تولید کنونی را حفظ کنند یا کاهش دهند. بسیار خب. درهرحال...

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: به این ترتیب جهان اثر توقف تولید نفت در عراق و ایران را حس نمی‌کند.

 

رئیس ستاد ارتش: آن‌ها و ونزوئلایی‌ها...

 

رئیس‌جمهور: درست است.

 

رئیس ستاد ارتش [پای تلفن با فرمانده پایگاه هوایی تموز حرف می‌زند]: [خطاب به وزیر دفاع] قربان، می‌خواهید با او حرف بزنید؟

 

وزیر دفاع: بله.

 

...

 

رئیس‌جمهور: ازش بپرسید بمب‌افکن‌هایش کی آماده می‌شوند.

 

وزیر دفاع [پای تلفن]: وضعیت پایگاهتان چطور است؟ امیدواریم روحیهٔ سربازانتان بالا باشد، این‌طور است؟ بمب‌افکن‌هایتان کی آماده می‌شوند؟ بسیار عالی... بله، آماده که شدند به من خبر بدهید.

 

رئیس‌جمهور: می‌شود برای این هواپیما‌ها آشیانه ساخت؟

 

وزیر دفاع [همچنان پای تلفن]: بله، می‌شود. بهشان زنگ بزنید و بگویید. برعکس... بله، برادر، هرچه را سر راهتان دیدید بمباران کنید... متشکرم.

 

رئیس‌جمهور: هدف خاصی بهش داده‌اید؟ ازش بپرسید چه هدفی برایش تعیین شده.

 

وزیر دفاع: می‌گوید «بعضی اوقات وقتی در راه برگشت هدفی می‌بینیم آن را هم نابود می‌کنیم.»

 

رئیس‌جمهور: هه... درست چیزی که بهش فکر می‌کردم.

 

وزیر دفاع: فردا به همهٔ نیروی هوایی خواهیم گفت.

 

رئیس‌جمهور: باید به تمام نیروی هوایی بگویید که بعضی اوقات هواپیمایی با بمب‌هایش برمی‌گردد، برمی‌گردد اما هنوز مهمات با خود دارد. اما باید بهشان بگوییم که هرکس که هدفش را پیدا نکرد بمب‌هایش را روی شهر‌ها خالی کند و برگردد.

 

...

 

وزیر دفاع: قربان، به اثر اقتصادی جنگ بر عراق اشاره کردم.

 

رئیس‌جمهور: اقتصاد ما نیرومند است.

 

وزیر دفاع: اقتصاد ما نیرومند است و تا حالا دیگر روشن شده که این‌طور است، مردم همدیگر را سر نان در مضیقه نمی‌گذارند و کمبودی در نان و دیگر مایحتاج نداریم.

 

رئیس‌جمهور: مردم در آسایش هستند، خوب غذا می‌خورند.

 

وزیر دفاع: مردم در آسایش هستند.

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: درست برعکس شده، قربان. شنیده‌ام که پیش از جنگ کمبود داشتیم. اما حالا همه‌چیز به وفور وجود دارد.

 

رئیس‌جمهور: حالا مایحتاج بیشتری خواهیم داشت، می‌دانی چرا ابوعلی. چون تعداد زیادی از این آدم‌ها خواهند رفت، و شکم‌های هندی و مصری گرسنهٔ کمتری خواهیم داشت که بخواهیم سیر کنیم، باقی خارجی‌ها هم خواهند رفت. همین است که منابعمان بیشتر خواهد شد. قبلاً آن‌ها را هم جزو جیرهٔ غذایی حساب می‌کردیم. اما حالا دیگر از حساب خارج شده‌اند. بله.

 

...

 

رئیس دایرهٔ طرح‌ریزی سیاسی: قربان، در مورد اسرای ایرانی، لازم است جلسه‌ای با رسانه‌های خارجی و عرب برایشان ترتیب بدهیم؟

 

رئیس‌جمهور: بله، می‌شود این کار را کرد. با این حال با اطلاعات مشورت کنید چون بعضی از...

 

رئیس دایرهٔ طرح‌ریزی سیاسی: بله ترتیب کار‌ها را می‌دهیم، یعنی که لباس خوب تنشان می‌کنیم و چند نفری را از بینشان انتخاب می‌کنیم که با روزنامه‌هایمان دربارهٔ نحوهٔ رفتار ما با آن‌ها حرف بزنند.

 

...

 

وزیر دفاع: قربان، نمی‌خواهم هواپیما‌ها همین‌طور انبار شوند.

 

رئیس‌جمهور: بله، پخششان خواهیم کرد. سوری‌ها و ایرانی‌ها چند روز پیش تیمی را به همین منظور فرستاده‌اند.

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: یک پیامشان را شنود کرده‌ایم.

 

رئیس‌جمهور: باید مقاومت کنیم [می‌خندند].

 

وزیر دفاع: دیروز نامه‌ای منتشر کردند که بین تمام ایرانی‌ها دست به دست شد. فکر می‌کنم نامه‌ای سرگشاده بود.

 

رئیس‌جمهور: خب.

 

معاون عملیات رئیس ستاد ارتش: که می‌گفت افسران سوری و لیبیایی این مناطق را جست‌وجو و بررسی کرده‌اند و از این حرف‌ها.

 

رئیس لجستیک ارتش: و برگشته‌اند به تهران.

 

...

 

رئیس‌جمهور: بله، اگر این موضوع را پیش کشیدند ما چه می‌کنیم؟ قبلاً گفته‌ام، بار‌ها و بار‌ها، این دفاع از حقوقمان در میهن و دفاع از عزتمان است. بنابراین، ما از ارتش شوروی نمی‌ترسیم، از ارتش آمریکا، اسرائیل یا هر ارتش دیگری نمی‌ترسیم... چه کاری از دستشان برمی‌آید که برای نجات ایران بکنند؟ ارتش سوریه چطور می‌تواند به ایران کمک کند وقتی نمی‌تواند روی پای خودش بایستد؟

 

... [صدام جلسه را ترک می‌کند و بحث فنی نظامی با حضور مقامات نظامی ادامه می‌یابد.]

کلید واژه ها: صدام جنگ ایران و عراق


نظر شما :