ایرانیان و نسل‌کشی ارمنیان؛ از فروغی تا حسینیان

۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۲۲:۳۹ کد : ۸۶۲۵ وقایع اتفاقیه برگزیده‌ها
جمال‌زاده: صدها زنان و مردان ارمنی را با کودکانشان بحال زاری بضرب شلاق و اسلحه پیاده و ناتوان به جلو می‌راندند.
ایرانیان و نسل‌کشی ارمنیان؛ از فروغی تا حسینیان

تاریخ ایرانی: جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ (۲۴ آوریل ۲۰۲۱) همزمان با یکصد و ششمین سالگرد بزرگداشت قربانیان قتل‌عام و تبعید ارامنه در امپراتوری عثمانی این واقعه را به عنوان «نسل‌کشی» به رسمیت شناخت. او اولین رئیس‌جمهور آمریکاست که کشتار ارامنه در زمان امپراتوری عثمانی را رسماً «نسل‌کشی» قلمداد کرده است.

به گزارش دویچه‌وله، مورخین تعداد قربانیان کشتار ارامنه را که از روز ۲۴ آوریل سال ۱۹۱۵ آغاز شد تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده‌اند. با پایان امپراتوری عثمانی، دولت جدید ترکیه این رقم را بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر دانست و ابراز تاسف کرد ولی در عین حال «نسل‌کشی» را به شدت رد کرد. ترکیه معتقد است در جنگ داخلی دو طرف صدها هزار نفر کشته داده‌اند.

سنای آمریکا در سال ۲۰۱۹ در اقدامی تاریخی و با تصویب یک قطعنامه غیرالزام‌آور قتل‌عام ارامنه را به عنوان نسل‌کشی به رسمیت شناخت که خشم دولت ترکیه را برانگیخت. فرانسه در سال ۲۰۰۱ و آلمان در سال ۲۰۱۶ نیز قتل‌عام ارامنه را به عنوان «نسل‌کشی» به رسمیت شناخته‌اند.

در ایران اما از همان اوان کشتار تا امروز، گرچه هرگز به طور رسمی و حکومتی این واقعه به عنوان «نسل‌کشی» شناخته نشده، اما در آرای اندیشمندان و بیانات سیاستمداران یک قرن اخیر و مطالب روزنامه‌ها از آن روز تا امروز، «نسل‌کشی ارامنه» مورد تائید و تاکید قرار گرفته است. این دو پژوهش بازتاب نسل‌کشی ارمنیان در نوشته‌های چهره‌ها و مطبوعات ایران را نشان می‌دهد.

ایران و نژادکشی ارمنیان

نویسنده: ایساک یونانسیان [۱]

آگاهی جامعۀ ایرانی از رویدادهای اوایل قرن بیستم در ارمنستان غربی که تحت سلطۀ امپراتوری عثمانی به وقوع پیوست و منجر به نژادکشی ارمنیان شد، مرهون نوشته‌ها و گزارش‌های روشنفکران، مورخان و شاهدان عینی ایرانی است که از این وقایع برجای مانده است. البته، دلیل دیگر آشنا بودن ایرانیان با غم بزرگ ارمنیان همجواری و همسایگی با کشور ترکیه است؛ زیرا ایران یکی از اولین کشورهایی بود که با آغوش باز پذیرای بازماندگان نژادکشی ارمنیان شد. در این مقاله سعی شده است تا ضمن پرداختن به این نوشته‌ها و گزارش‌ها و سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال نژادکشی ارمنیان، اظهارات برخی از سیاستمداران ایرانی نیز بازگو و ارزیابی شود.

مشاهدات و نوشته‌های شاهدان عینی ایرانی از نژادکشی ارمنیان

– سید محمدعلی جمال‌زاده

سید محمدعلی جمال‌زاده، نویسندۀ سرشناس ایرانی و پدر داستان‌نویسی نوین فارسی، درست در روزهایی که نژادکشی ارمنیان در امپراتوری عثمانی در جریان بود، از طریق ترکیه به بغداد سفر می‌کرد. وی مشاهدات خود را با عنوان «مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول» به رشتۀ تحریر در آورده است، قسمتی از مشاهدات جمال زاده را می‌خوانیم: «با گاری و ارابه از بغداد و حلب به جانب استانبول به راه افتادیم. از همان منزل اول با گروه‌های زیاد از ارمنیان مواجه شدیم که به صورت عجیبی که باورکردنی نیست، ژاندارم‌های مسلح و سوارۀ ترک آن‌ها را پیاده به جانب مرگ و هلاکت می‌راندند. ابتدا موجب نهایت تعجب ما گردید ولی کم‌کم عادت کردیم که حتی دیگر گاهی نگاه هم نمی‌کردیم و الحق که نگاه کردن هم نداشت. صدها زنان و مردان ارمنی را با کودکانشان بحال زاری بضرب شلاق و اسلحه پیاده و ناتوان به جلو می‌راندند.

در میان مردها جوان دیده نمی‌شد چون تمام جوانان را یا به میدان جنگ فرستاده یا محض احتیاط (ملحق شدن به قشون روس) به قتل رسانده بودند. دختران ارمنی موهای خود را از ته تراشیده بودند و کاملاً کچل بودند و علت آن بود که مبادا مردان ترک و عرب بجان آن‌ها بیفتند.

دو سه تن ژاندارم بر اسب سوار این گروه‌ها را درست مانند گله گوسفند به ضرب شلاق به جلو می‌راند. اگر کسی از آن اسیران از فرط خستگی و ناتوانی و یا برای قضای حاجت به عقب می‌ماند، برای ابد به عقب مانده بود و ناله و زاری کسانش بی‌ثمر بود و از این رو فاصله به فاصله کسانی از زن و مرد ارمنی را می‌دیدیم که در کنار جاده افتاده‌اند و مرده‌اند و یا در حال جان دادن و نزع بودند. بعدها شنیده شد که بعضی از ساکنان جوان آن صفحات در طریق اطفا آتش شهوات حرمت دخترانی از ارامنه را که در حال نزع بوده و یا مرده بودند نگاه نداشته بوده‌اند. خود ما که خط سیرمان در طول ساحل غربی فرات بود و گاهی به فرات نزدیک و گاهی دور می‌شدیم، روزی نمی‌گذشت که نعش‌هایی را در رودخانه نمی‌دیدیم که آب آن‌ها را با خود نمی‌برد.

شبی از شب‌ها در جایی منزل کردیم که نسبتاً آباد بود و توانستیم از ساکنان آن بره‌ای بخریم و سر ببریم و کباب کنیم دل و روده بره را همان نزدیکی خالی کرده بودیم. مایع سبز رنگی بود بشکل آش مایعی. ناگهان دیدیم که جمعی از ارامنه که ژاندارم‌ها آنها را در جوار ما منزل داده بودند با حرص و ولع هرچه تمام‌تر بروی آن مایع افتاده‌اند و مشغول خوردن آن هستند. منظره‌ای بود که هرگز فراموشم نشده است.

باز روزی دیگر در جایی اتراق کردیم که قافلۀ بزرگی از همین ارامنه در تحت مراقبت سوارهای پلیس عثمانی در آنجا اقامت داشتند. یک زن ارمنی با صورت و قیافۀ مردگان به من نزدیک شد و به زبان فرانسه گفت:
– تو را به خدا این دو نگین الماس را از من بخر و در عوض قدری خوراکی به ما بده که بچه‌هایم از گرسنگی دارند هلاک می‌شوند.

باور بفرمایید که الماس‌ها را نگرفتم و قدری خوراک به او دادم. خوراک خودمان هم کم‌کم ته کشیده بود و چون هنوز روزها مانده بود که به حلب برسیم دچار دست تنگی شده بودیم.

به حلب رسیدیم. در مهمانخانۀ بزرگی منزل کردیم که مهمانخانۀ پرنس نام داشت و صاحبش یک نفر ارمنی بود. هراسان نزد ما آمد که جمال پاشا وارد حلب شده و در همین مهمانخانه منزل دارد و می‌ترسم مرا بگیرند و به قتل برسانند و مهمانخانه را ضبط نمایند. با التماس و تضرع درخواست می‌نمود که ما به نزد جمال پاشا، که به قساوت معروف شده بود، رفته و وساطت کنیم. می‌گفت شما اشخاص محترمی هستید و ممکن است وساطت شما بی‌اثر نماند. ولی بی‌اثر ماند و چند ساعت پس از آن معلوم شد که آن مرد ارمنی را گرفته و به بیروت و آن حوالی فرستاده‌اند و معروف بود که در آنجا قتلگاه بزرگی تشکیل یافته است. خلاصه آنکه روزهای عجیبی را گذراندیم. حکم یک کابوس بسیار هولناکی را برای من پیدا کرده است که گاهی به مناسبتی بر وجودم تسلط پیدا می‌کند و ناراحتم می‌سازد و آزارم می‌دهد.

ژنو، ۲۵ خرداد ۱۳۵۰، سید محمدعلی جمال‌زاده». [۲]

– عبدالحسین شیبانی ملقب به وحیدالملک

عبدالحسین شیبانی، ملقب به وحیدالملک، از رجال سیاسی و فرهنگی ایران، در کاشان متولد شد. تحصیلات عالی او در انگلستان به پایان رسید. وی مدتی سمت دستیاری پرفسور ادوارد براون را در دانشگاه کمبریج برعهده داشت. شیبانی در دوران مهاجرت سیاسی، در ۱۲۹۴ ش مصادف با ۱۹۱۵ م، شاهد عینی نژادکشی ارمنیان بوده است. وی مشاهدات خود را در کتابی به نام خاطرات مهاجرت [۳] نگاشته است. در اینجا قسمت‌هایی از کتاب را، که دربارۀ سفر او به ترکیه و مشاهداتش از نژادکشی ارمنیان است، نقل می‌کنیم. [۴]

صفحۀ ۸۲ کتاب:
«ظلم سربازگیری در اینجا زیاد است. از منطقۀ حدیثه به آن طرف خانواده‌های ارمنی در بیابان‌ها متفرق و از گرسنگی جان می‌سپارند. یک دختر پنج شش سالۀ ارمنی را خود می‌خواستم به دو لیره بخرم اما عربی نیم لیره بالا کرده او را خرید. مادرها بدین طریق دخترهای نازنینشان را مفت به مسافران می‌بخشند که از گرسنگی و فشار ترک‌ها خلاص شوند».

صفحۀ ۸۶ کتاب:
«چیزی که امروز جلب توجه می‌کند وجود عده‌‌ای از ارمنیان می‌باشد. اینها مقدمۀ گروه ارامنه‌‌اند که از اطراف بغاز داردانل به کنار فرات رانده شده‌اند. بچه‌های زیادی دارند. بیشتر آنها از طبقۀ کشاورز می‌باشند. چند نفر از آنها تمام روز پیش ما بودند. بدیهی است اهالی محل و به خصوص مامورین دولت خوش نداشتند که ما با آنها صحبت کنیم. بیم آن هم بود که پس از رفتن ما آنها را اذیت کنند. یکی از آنها می‌گفت در اول دولت نفری یک قران هر روز به آنها اعاشه می‌داد ولی سه ماه گذشته بود که آن اعاشه هم قطع گردید. این بیچاره‌ها در زیر درختان خرما منزل دارند».

صفحۀ ۸۷ و ۸۸ کتاب:
«بعدازظهر مدتی از سیاست صحبت می‌کردیم مخصوصاً راجع به ارمنیان صبحت در میان بود. دولت عثمانی می‌گفت تقصیر از خود ارمنیان است. بعضی دیگر از دولت عثمانی تنقید می‌کردند».

چهارشنبه ۲۱ ژوئن:
«در اول منزل دیشب راه صاف بود ولی بعد به پست و بلندی افتاده مورث زحمت گردید. سه چهار پل‌های شکسته روی گودال‌های عمیق زده‌‌اند که باعث خطر زیاد می‌باشد، در اینجا ارمنیان را به پل‌سازی بازداشته بودند».

صفحۀ ۹۰ و ۹۱ کتاب:
«در نزدیکی ابوکمال سایبان‌ها و چادرهای زیاد از ارمنیان دیده می‌شد. حالت اینها فی‌الحقیقه تأثرآور است. عده زیادتری از آنها زن و بچه هستند معدودی مردهای کهن‌سال میان آنها دیده می‌شوند. همین که ما نزدیک شدیم عدۀ زیادی دور ما را گرفته با صدای بلند پول و خوردنی طلب می‌کردند. ما هر قدر پول خرد داشتیم به آنها دادیم ولی متأسفانه این جزئی پول نمی‌توانست صدها مردم عریان و گرسنه را از چنگال بدبختی نجات دهد. پیرزنی میان آنها با گریه به زبان ترکی می‌گفت خانه‌های ما را خراب کردند و آنچه هم مانده بود به اسرای انگلیسی و فرانسوی داده و ما را به صحراها بدین حالت انداخته‌‌اند، چرا ماها را یک دفعه نکشتند تا بدین ترتیب زجرکش نشویم. زنی را دیدم بچۀ کوچکی در بغل داشت، هر دو گریه‌کنان فریاد از گرسنگی می‌زدند».

صفحۀ ۱۲۳ کتاب:
«ملاقات با طلعت‌بیک به کلی دوستانه بود. وقت برخاستن هم تا دم درب به مشایعت ما آمد. سپس، به مرکز حزب اتحاد و ترقی رفته با آقایان مدحت شوکت و دکتر ناظم بیک، که از اعضای مهم حزب اتحاد و ترقی هستند، ملاقات و مدتی با آنها صبحت کردیم. از ارمنیان صحبت به میان آمد. دکتر ناظم بیک از آنها خیلی تکذیب می‌کرد. می‌گفت باید موضوع ارامنه در این جنگ حل شود و برای بعد از جنگ نماند. ملاقات با حضرات یک ساعت طول کشید».

– حسین کاظم‌زاده، معروف به ایرانشهر

حسین کاظم‌زاده، فرزند حاج میرزا کاظم طبیب تبریزی، در ۲۰ دی ۱۲۶۲ ش، در تبریز چشم به جهان گشود. وی از نویسندگان مشهور ایرانی است که از ۱۳۱۵ ش، در ایالت سن گالن‎ ‎سوئیس، شروع به تألیف و نگارش کتاب‌های گوناگون کرد‎. ‎ شهرت او به‎ ‎ایرانشهر، به دلیل انتشار مجله‌‌ای به همین نام بود که در برلین، با همکاری ابراهیم پورداوود و چند تن دیگر، منتشر می‌کرد.

کاظم‌زاده در یکی از مقالات خود، که در واقع دیباچۀ رسالۀ وی به نام «معارف در عثمانی» است و آن را در بخش اجتماعی نشریۀ ایرانشهر، در ۱۳۰۲ش/۱۹۲۴ م، به چاپ رسانده، با طبع ادبی خاص خود، به تحلیل عثمانی ۱۹۱۷ م و جمهوری نوپای ترکیه و مقایسۀ آن با عثمانی ۱۹۱۰ م، پرداخته است.

وی در بخشی از رسالۀ خود به صورت همه‌جانبه راهکارها و روش‌های اجرایی سیاست ملی‌گرای حکومت حزب اتحاد و ترقی در عثمانی را مورد بررسی قرار می‌دهد و می‌گوید: «پیش از همه یک تصفیۀ سیاسی و اقتصادی از مدتی است شروع شده و به خصوص در این موقع جنگ، که بهترین وسیله به دست حکومت‌ها در اجرای مقاصد خود داده شده، این کار تصفیه به تندی به عمل می‌آید. دست عناصر مختلف مملکت و تبعۀ خارجه را، که نفوذ و تسلط زیاد در امور تجارتی و اقتصادی مملکت داشته باشند، کوتاه می‌کنند. عناصر غیر ترک مملکت را، با اینکه اتباع دولت عثمانی هستند، مضر سیاست و استقلال خود شناخته از پا در می‌آورند و از میان برمی‌دارند تا میدان را برای ترک نژادان خالی کنند و تجارت را از دست اتباع خارجه، به خصوص آنهایی که مانند، ارمنیان، ایرانیان و یونانیان محروم از حمایت دولت خود هستند، با وسایل گوناگون بربایند.

خلاصه گفتم اگر این کار تصفیه بدین قرار پیش برود، پس از اختتام جنگ در خاک عثمانی جز نژاد ترک عنصر دیگری نخواهد ماند و تمام کارهای ثروتی و تجاری و اقتصادی به دست آنها خواهد افتاد و از کشمکش و مقاصد خفی و فعالیت عناصر استقلال‌خواه و افراق‌جوی دیگر مانند ارمنیان و یونانیان و اعراب و غیره آسوده خواهند شد». [۵]

– محمدعلی فروغی

محمدعلی فروغی، از نخست‌وزیران اسبق ایران، برهه‌‌ای از زندگی‌‌اش را در سمت سفیر ایران در ترکیه به سر برده است. وی مطالبی را از مقاله‌های روزنامۀ گلوب، [۶] چاپ لندن ترجمه کرده و در رسالۀ خود (نسخۀ خطی) به تفصیل از علل اغتشاش ارمنیان در دولت عثمانی و سبب قتل‌عام آنها به دست ترک‌ها سخن گفته است. فروغی در سال‌های اقامتش در ترکیه با کمال آتاتورک، رئیس‌جمهور و عصمت اینونو، نخست‌وزیر و سایر مقامات ترک روابط بسیار خوب و نزدیکی ایجاد کرده بود. رسالۀ مورد نظر علاوه بر تاریخ ارمنی، مطالب مفصلی دربارۀ جغرافیای مناطق ارمنی‌نشین نیز دارد.

محمدعلی فروغی در این رساله، که در حال حاضر به صورت نسخۀ خطی است و احتیاج به بازخوانی و تحقیق مفصل دارد، سعی کرده است برای این سؤال که آیا طغیان ارمنیان به خودی خود واقع شده؟ پاسخ قانع‌کننده‌‌ای پیدا کند. وی پس از مطالعه و بررسی مطالب شماره‌های مختلف روزنامۀ گلوب به این نتیجه می‌رسد که طرح طغیان ارمنیان در برخی از کانون‌ها و انجمن‌های سیاسی لندن ریخته و بعد از آن با دستور ویژه به محل و مقصد معین خود فرستاده می‌شد.

این نتیجه‌گیری باعث شد تا محمدعلی فروغی، به قول خودش، از سرگردانی بزرگ بیرون آید. البته، این رجل سیاسی در تدوین رسالۀ خود تا آخر هم در سرگردانی به سر برد و نتوانست برای سؤالاتی که مطرح کرده بود پاسخ‌هایی مبتنی بر مستندات به دست آورد.

محمدعلی فروغی در نامه‌‌ای به تاریخ ۲ آذر ۱۳۰۶ ش، که در مجلۀ یغما (ش ۳، خرداد ۱۳۳۰، ص ۴) انتشار یافته، می‌گوید: «ترک‌ها عدم تجانس ملت، یعنی وجود عناصر یونانی و ارمنی و صرب و بلغار و عرب را علت بدبختی‌های خود در ازمنۀ گذشته دانسته و سعی در احتراز از تجدید این ابتلا در زندگی جدید دارند… صرب و بلغار و عرب که از دستشان رفته و ارمنی را در ترکیه تمام کرده‌‌اند، یونانی‌ها را هم می‌کوچانند و بیرون می‌کنند و می‌خواهند از شر اکراد خلاص شوند که به واسطۀ وجود کُرد آن همه زحمات که برای تشکیل یک ترکیه جدید خالی از اغیار کشیدند هدر نرود». [۷]

– رضاعلی دیوان‌بیگی

رضاعلی دیوان‌بیگی، ملقب به میرزا حسین‌خان، از سیاستمداران عصر قاجار بود که در سفر گروهی از آزادی‌خواهان به بغداد و عثمانی و تشکیل دولت موقت شرکت داشت. وی با تیزبینی خاصی به تحلیل وقایع عثمانی پرداخته و ریشه‌های تفکر پان‌ترکیسم دولتمردان عثمانی و بهانه‌هایی را که آنان برای اعمال وحشیانه و خشونت‌بار خویش می‌آورند مورد بررسی قرار داده است. او در یادداشت‌های دوران زندگی سیاسی خود دربارۀ ترک‌های جوان می‌نویسد: «آن موقع امور ترکیه در دست فرقۀ ترک اجاقی یا به عبارت دیگر ترک‌های جوان می‌بود. رهبری این فرقه تندرو را طلعت پاشا و انور پاشا به عهده داشتند. یکی به اصطلاح روز وزیر اعظم بود، یعنی نخست‌وزیر و دیگری وزیر جنگ و هر دو فرمانروای مطلق. اینها شش سال قبل از شروع جنگ جهانی اول به اتفاق جمال پاشا، انقلاب راه انداختند. سلطان عبدالحمید مستبد را وادار به صدور فرمان مشروطیت نمودند. بعد او را کنار گذاشتند، سلطان محمد درویش و گوشه‌گیر را خلیفه کردند و خود حکومت را در دست گرفته برای انجام اصلاحات داخلی اتصالاً از دولت امپراتوری آلمان کمک مالی و فنی دریافت نمودند. آن قدر که بر اثر نفوذ مستشاران آلمانی عاقبت دولت عثمانی مجبور شد به طرفداری از دولت آلمان با روس و انگلیس بجنگد.

مرام فرقه ترک اجاقی از این قرار بود:
اول: حفظ مملکت پهناور عثمانی در مقابل تحریکات دول استعمارطلب اروپایی
دوم: اجرای پان‌ترکیسم یعنی احیاء و اشاعۀ فرهنگ ترکی در مناطق ترک زبان و سرانجام انضمام آن مناطق به امپراتوری عثمانی
سوم: گسترش نفوذ خلیفۀ عثمانی در ممالک اسلامی که به این ترتیب عثمانی به اوج قدرت برسد». [۸]

دیوان‌بیگی، که خود شاهد تبعید ارمنیان و وضع غم‌انگیز آنان بوده است، گوشه‌ای از ماجرای تبعید را نیز شرح می‌دهد و می‌گوید: «اکنون می‌دانیم که این تبعیدها پایان و مقصدی ندارد بلکه هدف این بود که قربانیان در جریان این آوارگی‌ها زیر پوشش تبعید نابود شوند. در آن سفر چیزی که مایۀ تأسف و تحیر گردید جریان کوچ چند صد هزار خانواده نگون‌بخت ارمنی که پس از وقوع قتل و غارت ارامنه در ولایت وان جدا شده بودند و اکثراً پیرزن و زن و بچه پابرهنه و گرسنه بودند که سربازان ترک آنها را در زیر آفتاب سوزان پای پیاده در بیابان‌ها می‌گرداندند» [‎. ‎[۹

یادداشت‌های دیوان‌بیگی هنگام ورود به بادکوبه، در عین حال که بیانگر خشونت‌های عثمانی در قبال ارمنیان است، نشان می‌دهد که کارپردازان حکومت چگونه از این دستاویز، یعنی ادعای خیانت ارمنیان به امپراتوری عثمانی، به بهترین وجه بهره‌برداری می‌کردند. «در اواخر تابستان قشون ترک موفق گردید بادکوبه را بگیرد. من، بیست و چهار ساعت بعد، شبانه با یک قطار سرباز بر عازم آن شهر شدم … صبح آن شب آفتاب تازه طلوع کرده بود که از ایستگاه راه آهن بادکوبه با کمک دژبانان ترک، یک درشکه مرا به قنسولخانه ایران رساند. شهر خالی از جمعیت به نظر می‌آمد. در بعضی نقاط تعفن اجساد ارمنیان کفن و دفن نشده هوا را مسموم نموده بود». [۱۰]

دیوان‌بیگی، که خود از شقاوت عثمانی‌ها نسبت به ارمنیان متأثر شده بود، در ملاقات با رئیس ستاد لشکریان عثمانی به این جنایات اعتراض می‌کند. شرح این ماجرا در جلد اول یادداشت‌های دوران زندگی وی چنین آمده است: «هنوز در گوشه و کنار شرح کشتن ارمنی‌ها با شقاوت و قساوت ادامه دارد تروریست‌های محلۀ کارگران نفت (چونی گورود)، که آنها را قورشچی می‌نامند، اطفال بی‌گناه ارمنی را کت‌بسته ردیف به زانو می‌نشاندند و شرط می‌بستند که هرکس بتواند با یک ضربه قمه سر از تن آن فلک زده‌ها جدا کند هزار منات، یعنی یک تومان، جایزه می‌گیرد». [‎[۱۱

– حسن اسفندیاری، ملقب به‎ ‎محتشم‌السلطنه

حسن اسفندیاری، سیاستمدار‎ ‎ایرانی رئیس‎ ‎مجلس شورای ملی، وزیر‎ ‎و‎ ‎سفیر کبیر‎ ‎ایران بوده است. وی در تلگرافی به وزارت خارجۀ ایران به یک صد هزار ارمنی مقتول در‎ ‎استان ایگدیر‎ ‎و دیگر نواحی آناتولی، که به دست عثمانی‌ها قلع و قمع شدند، اشاره کرده است. وی همچنین، به ارمنیانی اشاره کرده است که متوحش از تعقیب قشون عثمانی به ‎شهرستان‌های نقده و سلدوز‎ ‎در ایران پناهنده شده بودند. [۱۲]

– اسماعیل رائین

اسماعیل رائین، محقق و مورخ بوشهری و نویسندۀ کتاب قتل‌عام ارمنیان، می‌نویسد: «دولت عثمانی سعی می‌کرد به این فجایع و تجاوزات، عنوان‎ ‎مهاجرت‎ ‎بدهد. آنان بسیاری از آبادی‌ها را یکجا وادار به تخلیه می‌کردند و حتی مسئولان و مقامات محلی برای آنان آرزوی موفقیت و سفری خوش می‌کردند. بسیاری از این ساده‌دلان هم که نمی‌دانستند چه بر سر دیگران آمده و چه بر سر خودشان خواهد آمد به امید آنکه اگر زادگاه و سرزمین مادری خود را به اجبار ترک می‌کنند، جای دیگری را اگرچه سالیان دراز طول بکشد، آباد خواهند کرد‎.

علیرغم ادعای مقامات ترک عثمانی، که ارمنیان را به جنگ مسلحانه علیه عثمانی متهم می‌کردند، ارمنیان برای دفاع از خود فقط در دو مورد امکان مقاومت مسلحانه یافتند. یکی مورد موفقیت‌آمیز‎ ‎انطاکیه‎ ‎که در آن کشاورزان ارمنی به تپه‌ها رفتند و مدت هفت هفته پشت به دریا جنگیدند تا آنکه تقریباً به طرزی معجزه‌آسا توسط ناوگان‎ ‎فرانسه‎ ‎نجات یافتند و مورد دیگر عملیات قهرمانانه و در عین حال نومیدانه‎ ‎شابین قره‌حصار، شهری واقع در اراضی پشت ساحل‎ ‎ترابیزون‎ بود که در آنجا چهار هزار ارمنی با شنیدن خبر تبعید خود اسلحه به دست گرفتند و از اواسط ماه مه تا آغاز ژوئیه با سربازان عثمانی به زد و خورد پرداختند. در برابر این مقاومت، عثمانی‌ها به اعزام افراد و مهمات پرداختند و شهر را با آتش توپخانه تصرف کردند». ‎ [۱۳]‎

– یحیی دولت‌آبادی

یحیی دولت‌آبادی، نمایندۀ مجلس شورای ملی ایران، در هنگام جنگ جهانی اول از راه‎ ‎آذربایجان‎ ‎و‎ ‎حلب‎ ‎به‎ ‎قسطنطنیه‎ ‎رفته و از این رهگذر اوضاع فلاکت‌بار ساکنان ارمنی مستقر در سرزمین‌های عثمانی را به چشم دیده است. او در کتاب خود با نام «حیات یحیی» دربارۀ وضعیت آن‌ها می‌نویسد: «این جمعیت در صحراهای اطراف شط فرات از حلب تا آنات متفرق شدند. بعضی تلف شده و بعضی با حالت بسیار بد در خارج از آبادی‌ها در خرابه‌ها یا در زیر درختان و در سایۀ چادرهای مندرس، زندگانی می‌نمایند. دختران آنها به بهای بخس داد و ستد می‌شوند. اطفال آنها اغلب به گدایی برای یک لقمه نان به عابرین زحمت می‌دهند. اگرچه مسیحیان متمول اکنون بی‌نوایند جزای اعمال ناهنجار خویش است که می‌بینند و امکانات دهری است که به آنها می‌رسد لکن دیدار اوضاع و احوال آنها دلخراش است و تنها دلخوشی این بدبختان این است که جنگ تمام شود به خانه‌های خود بازگشت نمایند‎.

ارمنی‌های آواره شده شاید زیاده از دویست هزار نفر بوده باشند. هرجا قافلۀ ما ایست می‌کرد، مخصوصاً در نزدیک آبادی‌ها، اطفال کوچک دختر و پسر این قوم اطراف ما جمع می‌شدند برای گرفتن لقمه نان و دیده می‌شد که بعضی از آنها در همان حال هجوم آوردن برای گرفتن نان غش کرده بر زمین می‌افتادند و بعضی از آنها می‌مردند». [‎[۱۴

دانشنامۀ ایران‎ ‎و نژادکشی ارمنیان

در دانشنامۀ ایران دربارۀ نژادکشی ارمنیان چنین آمده است: «بزرگترین رویداد مصیبت‌بار در تاریخ ارمنیان با آغاز‎ ‎جنگ جهانی اول‎ ‎روی داد. در ۱۹۱۵ م دولت‎ ‎ترک‌های جوان‎ ‎تصمیم گرفت همۀ جمعیت ارمنی ۱،۷۵۰،۰۰۰ نفری کشور را به‎ ‎سوریه‎ ‎و‎ ‎میان‌رودان‎ ‎انتقال دهد. آنان‎ ‎ارمنی‌های ساکن در امپراتوری عثمانی را، به رغم وفاداری بسیاری از آنان به کشور، عناصر خطرناک خارجی و شریک در توطئۀ دشمن مسیحی‌گرای تزاری، برای برهم زدن فعالیت‌های عثمانی در شرق، می‌دانستند. در آنچه بعدها نخستین نژادکشی سدۀ بیستم میلادی خوانده شد، صدها هزار ارمنی که از خانه‌های خود رانده شده بودند، یا قتل‌عام شدند یا در خلال جابه‌جایی قومی، آن قدر پیاده راه پیمودند تا جان باختند. شمار کشته‌شدگان ارمنی در ترکیه طی سال‌های ۱۹۲۳-۱۹۱۵ م، بین ۶۰۰،۰۰۰ (در منابع رسمی ترکیه) تا یک و نیم میلیون تن برآورد شده است. علاوه بر این، طی این مدت ده‌ها هزار تن از آنان به روسیه، ‎لبنان، سوریه، ‎فرانسه‎ ‎و‎ ‎ایالات متحده امریکا‎ ‎مهاجرت کردند». [۱۵]

جمهوری اسلامی ایران و نژادکشی ارمنیان

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دربارۀ مواردی از قبیل نژادکشی به طور عام و موضع و دیدگاه ایران نسبت به مسئلۀ ارمنیان به طور خاص، برگرفته از اهداف و آرمان‌های انقلاب و فرامین و احکام دین مبین اسلام است که به بهترین شکل ممکن در قانون اساسی ایران انعکاس یافته است. [۱۶]

براساس قانون اساسی ایران، اصول و مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به استناد بند شانزدهم از اصل سوم و اصل ۱۵۲ و با نگاهی به مقدمۀ این قانون به شرح زیر است: بر طبق بند شانزده اصل سه تنظیمات سیاست خارجی کشور باید بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همۀ مسلمانان، حمایت بی‌دریغ از مستضعفان جهان صورت گیرد. اصل ۱۵۲ هم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را مبتنی بر نفی هرگونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، حفظ استقلال همه‌جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همۀ مسلمانان، عدم تعهد در برابر قدرت‌های سلطه‌گر، روابط صلح‌آمیز متقابل با دول غیرمحارب اعلام می‌کند.

از این رو، با استناد به اصول مطروحه قانون اساسی و خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نظام اسلامی خود را مکلف به حمایت از مستضعفین و مظلومان جهان و نفی هرگونه ظلم و ستم می‌داند. لذا ایران نه تنها در قضیۀ ارمنیان بلکه در مورد تمامی انسان‌هایی که در سراسر جهان گرفتار ظلم و اجحاف شده چنین دیدگاهی دارد. اما به اقتضای امنیت و منافع ملی و در چارچوب سه اصل عزت، حکمت و مصلحت کوشیده است تا ضمن پرهیز از ایجاد بی‌اعتمادی و تشنج در خصوص مسئلۀ نژادکشی ارمنیان راه میانه و معقولی در پیش بگیرد و از سیاسی کردن تاریخ خودداری کند.

با همۀ این تفاسیر، موضع‌گیری دولت‌های ایران در قبال مساله نژادکشی ارمنیان از همان ابتدای بروز آن واقعه نمود یافته است، چراکه ایران پذیرای جمع زیادی از ارمنی‌هایی بود که از این کشتار جان سالم به در برده و آواره شده بودند.

- امام خمینی

اولین شخصی که در جمهوری اسلامی ایران از نژادکشی ارمنیان سخن به میان آورده امام راحل، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، است.

«ایران مملکتی نیست که قتل عام تازه‌‌ای برای ارامنه تدارک ببیند و ایرانیان نیز چنین ملتی نیستند». [۱۷] این سخنان را امام خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در بهمن ۱۳۵۷ ش، در آستانۀ سقوط نظام شاهنشاهی و بازگشت از پاریس به تهران ایراد کرده است.

نیکلای هوهانیسیان، از چهره‌های سرشناس تاریخ، خاورشناسی و روابط بین‌الملل ارمنستان، از دیداری که در سال ۱۳۵۷ ش با شهید مصطفی چمران داشته است چنین می‌نویسد: «این سخنان آیت الله خمینی را، که اهمیتی تاریخی دارد، مصطفی چمران – یکی از نزدیکترین همرزمان ایشان – به من بازگو کرد. چمران در دولت تازۀ ایران وزیر دفاع و سپس عضو شورای عالی انقلاب شد. دیدار ما با چمران در بیروت، در منزل حسین حسینی، رهبر شیعیان لبنان و رهبر سیاسی امل و رئیس آتی مجلس لبنان، انجام شد. ما با وی روابطی دوستانه داشتیم و در زمینه‌های گوناگون همکاری می‌کردیم. این پاسخ آیت‌الله خمینی بود به ابراز نگرانی برخی محافل ایرانی – ارمنی که ما توسط مصطفی چمران به آیت‌الله خمینی اطلاع داده بودیم. چمران پس از بازگویی سخنان آیت‌الله خمینی به من، گفت که آیت‌الله خمینی، ملت ایران و رهبرانش با تاریخ ملت ارمنی و فاجعۀ سال ۱۹۱۵ م، که او آن را قتل‌عام نامید، به خوبی آشنا هستند.

از چمران پرسیدم آیا می‌توانم دیدگاه آیت‌الله خمینی را به آگاهی ارمنیان، مردم و رهبران ارمنستان برسانم یا خیر؟ او پاسخ داد که نه تنها می‌توانم بلکه این خواست خود آیت‌الله خمینی است تا ارمنیان و رهبرانشان آگاهی روشنی از سیاست رهبران جدید ایران نسبت به ارمنیان از جمله مسئلۀ قتل‌عام داشته باشند». [۱۸]

در دورۀ اصلاحات می‌توان اندکی تمایل به سمت تصدیق مسئله نژادکشی ارمنیان نزد دولتمردان ایران مشاهده کرد. برای نمونه در گردهمایی اعتراض‌آمیز تهران، در ۲۴ فروردین ۱۳۸۱ ش، علیه تجاوزات اسرائیل بر ضد فلسطینیان سید علی‌اکبر محتشمی‌پور و سید هادی خامنه‌‌ای، دو تن از نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی، در سخنرانی خود به موضوع قتل‌عام ارمنیان اشاره کردند. محتشمی‌پور در بخشی از سخنان خود گفت: «در آغاز قرن بیستم شاهد قتل‌عام ارمنیان مظلوم در ترکیه بودیم که روح و روان بشریت را در طول هشتاد سال گذشته همواره آزرده بود و بشریت آن قتل‌عام را محکوم کرده و ما نیز آن را محکوم می‌کنیم».

سید هادی خامنه‌‌ای نیز در بخشی از سخنان خود گفت: «سلسله جنایاتی که در گذشته تا به امروز صورت گرفته در مقطعی شامل حال ارمنیان تحت امر کشور عثمانی بوده که ما با آنها همدردی کرده و می‌کنیم. همه ساله صدای عزیزان ما به عنوان اعتراض به این کشتار وحشیانه عثمانی شنیده می‌شود».

همچنین، برای اولین بار در ۱۳۸۱ ش، سی تن از‎ ‎نمایندگان مجلس ششم‎ ‎با امضای طوماری نژادکشی ارمنیان را در ۱۹۱۵ م، در ترکیۀ عثمانی محکوم کردند.

بعدها نیز سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت، در شهریور ۱۳۸۳ ش، در سفر به ارمنستان در محل بنای یادبود نژادکشی ارمنیان حاضر شد و با نثار گل به قربانیان این فاجعه ادای احترام کرد. [۱۹]

در دولت محمود احمدی‌نژاد، با توجه به مقتضیات جدید منطقه‌‌ای، تلاش شد سیاست ایران در قبال ارمنیان کمتر تحت تأثیر جو روانی نژادکشی قرار گیرد. بر این اساس، محمود احمدی‌نژاد، در ۳۰ مهر ۱۳۸۶ ش هنگام سفر به ارمنستان از بنای یادبود نژادکشی ارمنیان دیدن نکرد و تنها پس از سخنرانی در دانشگاه دولتی ایروان در نشست پرسش و پاسخ با زبانی دیپلماتیک گفت: «باید برای زندگی بهتر در آینده از تاریخ درس عبرت گرفت. ما ظلم‌ها را توسط هر کس، در هر کجا و در هر مکان محکوم می کنیم».

رئیس‌جمهور ایران، در ادامه، با اشاره به اینکه هر ساله به همین مناسبت مراسم یادبود و تظاهرات گسترده‌‌ای در ایران برگزار می‌شود، افزود: «ما در کنار ملت ارمنستان به آینده‌‌ای روشن پر از دوستی و برادری بین ملت‌ها می‌اندیشیم. موضع تهران در مقابل حوادث تاریخی بسیار روشن است و ما همۀ ظلم‌ها در طول تاریخ بشری را محکوم می‌کنیم». [۲۰]

بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و شواهد ذکر شده و همچنین صدور مجوزهای راهپیمایی و برگزاری مراسم یادبود نژادکشی نشان‌دهندۀ این است که جمهوری اسلامی ایران واقعیت نژادکشی ارمنیان را پذیرفته است.

اظهارات برخی دولتمردان جمهوری اسلامی ایران

– حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی

حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، در اردیبهشت ۱۳۹۲ ش، در سخنرانی خود به مناسبت نود و هشتمین سالگرد نژادکشی، در جمع ارمنیان و نمایندگان مجلس گفته است: «کسانی که دیروز دستشان به خون ارامنه آلوده شده، امروز دستشان به خون برادران و خواهرانمان در سوریه آلوده می‌باشد، کسانی که در فلسطین جنایت کردند و باعث کشتار مردم و آواره شدن میلیون‌ها نفر شدند، هم‌اکنون مورد دفاع قدرتمندان هستند، متأسفانه قدرت در دست کسانی است که بر سلاح تکیه دارند و با انسانیت و عدالت جز در لفظ و کلام ارتباطی ندارند.‎ متأسفانه قدرت سیاسی – نظامی و ثروت اگر با ارزش‌های متعالی انسانی و الهی همراه نشود جنایات هولناکی مانند نسل‌کشی ارمنیان را به همراه خواهد داشت». [۲۱]

– علی یونسی، دستیار ویژۀ رئیس‌جمهور در امور اقلیت‌های مذهبی

«در تاریخ پرافتخار ایران هیچ اثری از قوم‌کشی وجود ندارد و این در حالی است که شما ببینید که در پاکستان و عراق و ترکیه چه می‌گذرد، ترک‌های عثمانی متهم هستند که میلیون‌ها نفر ارمنی را قتل‌عام کردند. اما در ایران چنین خبرهایی وجود ندارد؛ چرا که اقوام ایرانی، که زیاد هم هستند، همه در حفظ اصالت ایرانی کاملاً هماهنگ و متحد عمل کرده‌اند.». [۲۲]

– حمید بقایی، معاون محمود احمدی‌نژاد

حمید بقایی، در کنفرانس ایران پل پیروزی، در جملاتی ضمن اشاره به مناقشۀ طولانی مدت ترک‌ها و ارمنیان گفته بود: «امپراتوری عثمانی صد سال قبل علیه گروهی از ارمنی‌ها نژادکشی کرد». البته، این اظهارنظر با واکنش دولت ترکیه مواجه شد. منوچهر متکی، وزیر وقت خارجه، در گفت‌وگویی تلفنی با احمد داوود اغلو، وزیر وقت خارجۀ ترکیه، با اشاره به اینکه موضوع همایش مزبور اساساً دربارۀ جنگ جهانی دوم بوده و ارتباطی با جنگ جهانی اول نداشته است به همتای ترک خود اطمینان می‌دهد که موضع ایران دربارۀ مسئله ارمنیان همان موضع سابق بوده و ایران در پی وارد ساختن خلل به روابط دوستانه دو کشور نیست. [۲۳]

– روح‌الله حسینیان، نمایندۀ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی

روح‌الله حسینیان، نمایندۀ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، در بخشی از پیام خود به مناسبت صدو یکمین سالگرد نژادکشی ارمنیان چنین گفته: «سالگرد فاجعۀ انسانی قتل‌عام ارامنه توسط دولت عثمانی را خدمت همۀ مسیحیان جهان به ویژه ارامنۀ هم‌وطنم تسلیت عرض می‌نمایم. کسانی که با فرهنگ قرآن آشنا باشند تعجب می‌کنند چطور ممکن است که عده‌‌ای به نام مسلمان دست به کشتار بی‌رحمانۀ مردمی مهربان با پیوند عاطفی با مسلمانان زنند. البته، مسیحیان ارامنه در حکومت عثمانی تنها قربانیان تنگ‌نظری‌های جنایتکاران تاریخ نبوده‌اند. ده‌ها هزار شیعه به جرم محبت اهل بیت پیامبر (ص) در حکومت عثمانی قتل‌عام شده‌‌اند». [۲۴]

– دکتر عماد افروغ، نمایندۀ سابق مردم تهران و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس

دکتر عماد افروغ، که در مراسم نودویکمین سالگرد نژادکشی ارمنیان حضور داشت، در سخنانی گفت: «یک پندار نیست. یک خیال نیست. اتفاقی افتاده. محاکمه‌‌ای هم صورت گرفته. متهمان درجه یک و ردیف دومی هم داشته، متهمان هم محکوم شدند اما به سزای اعمالشان نرسیدند تا اینکه خود ارامنه اقدام می‌کنند و در جاهای مختلف آن‌ها را به قتل می‌رسانند. تا آنجایی که بنده اطلاع پیدا کردم طلعت و شاکر در برلین به قتل رسیدند و جمال بیگ هم در تفلیس و انور هم در امیرنشین بخارا، دکتر کاظم هم به جرم دست داشتن در توطئه علیه آتاترک به دار آویخته می‌شود.

ما حق داریم بشناسیم. حق داریم در تاریخ کنکاش کنیم و چه اشکالی دارد دولتمردان هم به استقبال این حق بروند. هر جامعه‌‌ای که زودتر به حق آگاهی و حق شناخت برسد به نظر من می‌تواند به جامعۀ خود پویایی و پایایی بیشتری بدهد و گذشتۀ خود را اصلاح کند. بگذارید تحقیق شود. بگذارید اسنادی که هست در اختیار محققان قرار گیرد و این قدر رشید باشید که اگر واقعاً در این خصوص یک جنایت عمدی و ارادی و اثبات شده‌‌ای صورت گرفته اعتراف کنید که ما اشتباه کردیم و اصلاح کنیم گذشته را. این نهایت رشد است.‎ امیدوارم مظلومیت تاریخی ارامنه در اثر تلاش محققانه به ثمر برسد و ترکیه هم باید با روی باز بیاید و اجازۀ تحقیقات لازم را بدهد». ‎ [۲۵]

پی‌نوشت‌ها:

۱- پژوهشگر مسائل قفقاز و ترکیه.
۲- ر. ک: مهرداد مهرین، کاروان مرده‌های متحرک: سرگذشت و کار جمال‌زاده (تهران: کانون معرفت، ۱۳۴۲).
۳- عبدالحسین شیبانی (وحیدالملک)، خاطرات مهاجرت: از دولت موقت کرمانشاه تا کمیتۀ ملیون برلن، به کوشش ایرج افشار و کاوه بیات (تهران: نشر و پژوهش شیرازه، ۱۳۷۸).
۴- http://www.hoosk.net/fa/armenian-genocide/articles/item/.html
۵- حسین کاظم‌زاده، «معارف در عثمانی»، ایرانشهر، ش ۳ (بهمن ۱۳۰۲/ ژانویۀ ۱۹۲۴ م): ۱۳۲؛ نیز ر. ک: کارن خانلری، «نژادکشی ارمنیان و سیاست‌های پان‌ترکیستی از دیدگاه حسین کاظم‌زاده (ایرانشهر)»، پیمان، س ۱۶، ش ۵۹ (بهار ۱۳۹۱): ۱۸۴ – ۱۷۹.
۶- Globe
۷- http://iranchehr.com/?p=5399‎
۸- رضا علی دیوان‌بیگی، سفر مهاجرت در نخستین جنگ جهانی (تهران: بی‌نا، ۱۳۵۱)، ص ۱۲۸و ۱۲۹.
۹- همان، ۱۳۶.
۱۰- همان، ۱۳۱.
۱۱- همان، ص ۱۲۹ و ۱۳۰.
۱۲- سازمان اسناد ملی ایران، سند شمارۀ ۴-۲۹۳۰۰۳۶۹۲.
۱۳- اسماعیل رائین، قتل‌عام ارمنیان (تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۷)، ص ۶۲ و ۶۳.
۱۴- یحیی دولت‌آبادی، تاریخ معاصر یا حیات یحیی (تهران: عطار؛ فردوسی، ۱۳۶۲)، ج ۴، ص ۶۲ و ۶۳.
۱۵- ‎دانشنامۀ ایران، «ارمنستان‎»، ج ۲. تهران: بنیاد دایرۀالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۶.
۱۶- عباس توکلی، «چالش‌های سیاست خارجی ایران»، همشهری (۲۶ خرداد ۱۳۸۸) (http://hamshahrionline.ir)
۱۷- نیکلای هوُهانیسیان، نسل‌کشی ارمنیان در پژوهش‌های تاریخ‌شناسان عرب، ترجمۀ گارون سارکسیان (تهران: کتاب سیامک، ۱۳۸۷)، ص ۲۳.
۱۸- هوهانیسیان، همان، ص ۲۳ و ۲۴.
۱۹- محمدرضا دبیری، «کشتار و کوچ اجباری ارامنه: نسل‌کشی یا ضرورت جنگی»، دیپلماسی ایرانی (۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹) (http://www.irdiplomacy.ir).
۲۰- همان.
۲۱- http://www.yjc.ir/fa/news/4349117
۲۲- http://www.alikonline.ir/fa/fa/news/armenians/item
۲۳- http://www.asriran.com/fa/news
۲۴- http://www.alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/941
۲۵- کارینه داویدیان، «مراسم یادبود آوریل ۱۹۱۵ م، نود و یکمین ساگرد نژادکشی ارمنیان»، پیمان، س ۱۰، ش ۳۵ (بهار ۱۳۸۵): ۱۱۰ – ۱۰۹.

منابع:
توکلی، عباس. «چالش‌های سیاست خارجی ایران». همشهری. ۲۶ خرداد ۱۳۸۸.
خانلری، کارن. «نژادکشی ارمنیان و سیاست‌های پان ترکیستی از دیدگاه حسین کاظم‌زاده (ایرانشهر)». پیمان. س ۱۵. ش ۵۹. بهار ۱۳۹۱.
دانشنامۀ ایران‎.‎ «ارمنستان». ‎ج. ۲. تهران: بنیاد دایرۀالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۶.
داویدیان، کارینه. «مراسم یادبود آوریل ۱۹۱۵ م، نود و یکمین ساگردنژادکشی ارمنیان». پیمان. س ۱۰. ش ۳۵. بهار ۱۳۸۵. دبیری، محمدرضا. «کشتار و کوچ اجباری ارامنه: نسل‌کشی یا ضرورت جنگی». دیپلماسی ایرانی. ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹.
دولت‌آبادی، یحیی. تاریخ معاصر یا حیات یحیی. تهران: عطار؛ فردوسی، ۱۳۶۲.
دیوان‌بیگی، رضاعلی. سفر مهاجرت در نخستین جنگ جهانی. تهران: بی‌نا، ۱۳۵۱.
رائین، اسماعیل. قتل‌عام ارمنیان. تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۷.
سازمان اسناد ملی ایران، سند شمارۀ ۴-۲۹۳۰۰۳۶۹۲.
شیبانی، عبدالحسین (وحیدالملک). خاطرات مهاجرت: از دولت موقت کرمانشاه تا کمیتۀ ملیون برلن. به کوشش ایرج افشار و کاوه بیات. تهران: نشر و پژوهش شیرازه، ۱۳۷۸.
کاظم‌زاده، حسین. «معارف در عثمانی». ایرانشهر. ش ۳. بهمن ۱۳۰۲/ ژانویۀ ۱۹۲۴ م.
مهرین، مهرداد. کاروان مرده‌های متحرک: سرگذشت و کار جمال‌زاده. تهران: کانون معرفت، ۱۳۴۲.
هُوهانسیان، نیکلای. نسل‌کشی ارمنیان در پژوهش‌های تاریخ شناسان عرب. ترجمۀ گارون سارکسیان. تهران: کتاب سیامک، ۱۳۸۷.
www.hoosk.net/fa/armenian-genocide/articles/item/.html
iranchehr.com/?p=5399‎
www.yjc.ir/fa/news/4349117
www.alikonline.ir/fa/fa/news/armenians/item ‎
www.asriran.com/fa/news
www.alikonline.ir/fa/fa/news/social/item/941
hamshahrionline.ir
www.irdiplomacy.ir

فصلنامه فرهنگی پیمان/ شماره ۷۵/ سال بیستم | بهار ۱۳۹۵

بازتاب قتل‌عام ارمنیان در مطبوعات ایران

نویسنده: اما بگیجانیان / ترجمه: ادوارد هاروتونیان

اشاره

قتل‌عام ارمنیان به دستور حاکمان وقت عثمانی اقدامی برنامه‌ریزی شده و سازمان‌یافته با هدف پایان دادن به حیات یک ملت بود. این جنایت هولناک از سال ۱۸۹۴ م در دوران حکومت سلطان عبدالحمید، که به سلطان سرخ شهرت یافته است، آغاز شد و نقطهٔ اوج آن سال ۱۹۱۵ بود. ابعاد این جنایت چنان گسترده بود که نمی‌توانست در مطبوعات اقصی نقاط جهان بازتاب نیابد.

مقاله‌‌ای که ترجمهٔ آن را می‌خوانید به مناسبت نودمین سالگرد قتل‌عام ارمنیان در روزنامهٔ ارمنی‌زبان ‹‹جمهوری ارمنستان›› در ایروان انتشار یافته و منبع آن جزوهٔ کوچکی است که به همت زنده‌یاد آلینا خاچاطوریان، با عنوان ‹‹قتل‌عام ارامنه و مطبوعات وقت ایران›› در ۲۸ صفحه در سال ۱۳۷۷، گردآوری شده است و مطالب و گزارش‌های خبری مندرج در آن از جراید وقت ایران به نام‌های رعد، عصر جدید، ایران، تبریز، ندای وطن، حبل‌المتین، شمس و شفق سرخ، در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۲۲–۱۹۰۴م /۱۳۰۱–۱۲۸۳ ش، برگرفته شده‌‌اند و عمدهٔ مطالب مربوط به سه روزنامهٔ نخست است ۱. همین مختصر نیز گویای آن است که فجایع یاد شده، در مطبوعات ایران بازتابی مهم و شایان توجه داشته‌اند. به امید روزی که بتوان، با بررسی بیشتر و کامل‌تر در مطبوعات وقت ایران، مجموعهٔ جامعی از این بازتاب را به منزلهٔ سندی تاریخی فراهم آورد.

عملیات قتل‌عام ارمنیان از سوی حکومت عثمانی تقریباً در تمامی روزنامه‌های عمده و دیگر نشریات وقت ایران بازتاب یافت.

در شمارهٔ ۲۰ روزنامهٔ رعد، مورخ ۷ ذیحجهٔ ۱۳۳۳ ق / ۱۷ اکتبر ۱۹۱۵ م در گزارشی با عنوان «مسئلهٔ قتل ارامنه» آمده است: «…موضوع حیرت‌انگیزی که در تلگراف روتر [رویتر] جلب توجه می‌نماید راپورتی (گزارشی) است که وزیر مختار اتازونی (ایالات متحده) به دولت متبوعهٔ خویش راجع به قتل‌عام ارامنه و لطماتی که به خانواده‌های در به در وارد می‌شود داده است. چند روز قبل روتر شرحی توسط دولت اتازونی در خصوص ارامنه اشعار داشت و [ما] وقعی بدان ننهادیم و اینک قضیه را به شکل مدهشی تکرار نموده است…»

در مطالب مطبوعات ایران، سهم آلمان در مسئلهٔ قتل‌عام ارمنیان بسیار بارز و برجسته است. همچنین این مسئله دارای اهمیت است که در مقطع زمانی مورد نظر مطبوعات ایران تأکید بر آن دارند که بین ملی‌گرایان ترک و جمعیت ترکان جوان روابط نزدیک برقرار بوده است. مضافاً آنکه جمعیت ترکان جوان همچنان سیاست حزب اتحاد و ترقی را نسبت به ارمنیان ادامه دادند. شاهد برجستهٔ این موضوع گزارش‌های مورخ ۱۶ و ۱۸ جمادی الثانی ۱۳۳۸ / ۸ و ۱۰ مارس ۱۹۲۰ روزنامهٔ ایران است (ص ۶۹ و ۷۰ همین مقاله).

در شمارهٔ ۳۱۷ نشریهٔ تربیت، مورخ ۲۶ ژوئیهٔ ۱۹۰۴ آمده است: «…اما در این اوقات در روزنامه‌های فرنگ دیده می‌شود که فتنه و اغتشاش و خونریزی در ارمنستان تجدید شده و دول انگلیس و فرانسه و روس قنسول به ارزروم فرستاده که تحقیق و جلوگیری کنند. امیدواریم این مسائل حقیقت نداشته باشد و اگر حقیقت دارد دنباله پیدا نکند.»

در شمارهٔ ۳۲۵ همان نشریه آمده است: «می‌گویند اعلی‌حضرت سلطان عثمانی چند نفر را که محرک قتل ارامنه بوده تبعید نموده و بعضی احکام برای آسایش این ملت صادر فرموده که همان‌ها ممکن است فتنه را بخوابانند…»

در شمارهٔ ۱۵۴ و ۱۵۵ نشریهٔ ندای وطن، مورخ ذیحجهٔ ۱۳۲۵/ ۱۵ ژانویهٔ ۱۹۰۸ در بخش سیاسی، با عنوان «آیا صلاح دولت عثمانی هست با دولت ایران جنگ کند یا نه؟» نوشته شده است: «دستهٔ دیگر از تبعهٔ عثمانی ارامنه هستند. ظلم‌هایی که عثمانی به این طایفه نموده در تواریخ ثبت است و این طایفه همیشه با عثمانی در ضدیت بوده‌‌اند و در موقع فرار پناه به ایران آورده و در کمال استراحت در تحت حمایت دولت علیّه گذران کرده‌‌اند و هر وقت عثمانی آغاز جنگ رسمی با ایران بنماید تمام ارامنهٔ تبعهٔ عثمانی به حمایت دولت ایران برمی‌خیزند و بالأخره عقل و تجربه حکم می‌کند که عثمانی از این جنگ غیر از رسوایی و ننگ طرفی دیگر نخواهد بست.»

در شمارهٔ ۴۳ هفته‌نامهٔ شمس، به تاریخ ۱۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ / اول ژوئیهٔ ۱۹۰۹ گزارش شده است: «یِقیشه طوریان افندی که به پاطریقی (بطریق، پاتریارک) جدید ارامنه نصب و تعیین شد [شده] مخطره تنظیم نموده که به باب عالی (دیوانخانه و دفتر رئیس‌الوزرای دولت عثمانی) تقدیم نماید. لذا مخطرهٔ مزبور در مجلس ملی خودشان قرائت و از طرف هیئت تصدیق شد. مواد مخطره به قرار ذیل است:
اولاً، محافظهٔ جان و مال و عَرَض ارامنه که در اناطولی می‌باشند.
ثانیاً، زنان و دختران ارامنه که قبول دین اسلام کرده‌‌اند، اعادهٔ ایشان به کلیسای ارامنه.
ثالثاً، تضمین ضرر و زیان فلاکت‌زدگان آطنه (آدانا) …»

در همان شمارهٔ هفته‌نامهٔ شمس در گزارشی آمده است: «برای تحقیقات مشترکه در حق متجاسرین و قاعلین قتال آطنه از طرف حکومت و بطریق خانهٔ ارمنی هئیت جدید مخصوصی تشکیل و حرکت به آطنه نمودند.»

در شمارهٔ ۴۴ هفته‌نامهٔ شمس، به تاریخ ۲۰ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ / ۸ ژوئیهٔ ۱۹۰۹ آمده است: «از قراری که در روزنامهٔ ما دیده شد به باب عالی اشعار نموده‌‌اند که کلی از ارامنهٔ ملاطیه و عینتاب به ممالک اجنبیه هجرت می‌نمایند. اگر این‌طور دوام شود در اندک مدتی در آنجا یک نفر ارمنی نخواهد ماند. حکومت برای جلوگیری از هجرت ارامنه قرار داده است که پس از این تذکرهٔ مرور ندهد.»

در شمارهٔ ۱۲ روزنامهٔ عصر جدید، مورخ ۲ ذیحجه ۱۳۳۳ / ۱۱ اکتبر ۱۹۱۵ در گزارشی با عنوان «کشتار از ارامنه» نوشته شده است: «…همه کس از رفتار ترک‌ها بر ضد ارامنه متفق است. از قراری که تصور می‌کنند زمامداران امور را قصد این است که ریشهٔ ارامنه را کنده از ۸۰۰،۰۰۰ الی ۱،۰۰،۰۰۰۰ آنها را به قتل رسانند. عیسوی‌ها به قبول آیین اسلام از قتل نجات می‌یابند ولی فی‌الفور تمام اعضا اثاثیهٔ خانوادهٔ وی را از زن و خواهر و دختر که به حد رشد رسیده باشند به حباله ازدواج ترک‌ها در می‌آورند که نتوانند کیش اسلام را ترک گویند. از قراری که می‌گویند وزیر مختار امریکا، مقیم اسلامبول، به تازگی پروتست (اعتراض) سختی بر ضد قتل ارامنه کرده و گفته است که این مسئله امنیت کشیش‌های امریکا را تهدید می‌نماید. تنها جوابی که به این مسئله دادند این بود که روز بعد بیست نفر ارمنی را در خیابان‌های اسلامبول به دار آویختند.»

در شمارهٔ ۱۰ روزنامهٔ رعد، به تاریخ ۲۵ ذیقعدهٔ ۱۳۳۳ / ۴ اکتبر ۱۹۱۵ در گزارشی با عنوان «وساطت اتازونی برای ارامنهٔ عثمانی» آمده است: «وزارت خارجهٔ اتازونی از کنت برنسدورف درخواست کرده است که نفوذ خود را به کار برد و آلمان را ترغیب نماید که برای ارامنهٔ عثمانی وساطت کند.»

در شمارهٔ ۱۸ روزنامهٔ عصر جدید، مورخ ۱۸ ذیحجه ۱۳۳۳ / ۲۷ اکتبر ۱۹۱۵ در مقاله‌‌ای با عنوان «اضمحلال ارامنه»، بر مبنای مقالهٔ اصلی یکی از شماره‌های ماه اکتبر روزنامهٔ تیمس (تایمز) لندن، نوشته شده است: «مخبر ما از قاره اخبار مفصلی راجع به قتل ارامنه در آسیای صغیر نوشته و برای ما فرستاده است. دایرهٔ تعرض نسبت به ارامنه به قدری وسعت یافته و چندان قساوت و ظلم همراه آن بوده است که می‌توان گفت در تاریخ خونین شرق نزدیک فقط یک واقعه نظیر آن یافت می‌شود. آن واقعه، که با قتل عام ارامنه‌‌اش می‌توان مقایسه کرد، در تاریخ بلغار یافت می‌گردد. هنگامی که قشون فاتح عثمانی پای خود را برای نخستین دفعه در بالکان گذاردند، چنان در انهدام نژاد بلغار پافشاری کردند که اسم بلغار از یاد اروپایی‌ها محو گردید. ترک‌ها کوشش می‌نمایند که ارامنه را گرفتار همان سرنوشت قساوت‌کارانه نمایند که در روزگار پیشین بلغار را کردند. علی‌الظاهر، ژان ترک‌ها (ژون تورک = جمعیت ترک‌های جوان) قصد دارند که ریشهٔ ارامنه را به کلی کَنده بدین ترتیب از این ناحیه خاطر خود را آسوده سازند.

قتل‌عام‌های ۱۸۹۴، [۱۸۹۶ و ۱۹۰۹]، نسبت به آنچه حالا می‌کنند، خیلی بی‌اهمیت است. در سال ۱۹۰۹، رؤسای کمیتهٔ اتحاد و ترقی به دول اروپای غربی چنین وانمود می‌کردند که آنها به قتل ارامنه در آدانا و در تارسوس و سایر نقاط میلی ندارند و آنها مسئول این وقاحت نیستند لیکن حالا معلوم می‌شود که اظهارات ارامنه مقرون به صحت و صواب بوده و اعضای کمیتهٔ مزبور، که دعوی تجدد و اصلاح می‌کردند، باعث قتل‌عام ۱۹۰۹ ارامنه بوده‌اند. دو نفر از اشخاصی که در این عصر مستقیماً مسئول این سوءاعمال‌‌اند انور پاشا و طلعت بیک می‌باشند. از جمله مطالبی که قدری خیال شخص را راحت می‌سازد این است که هیچیک از این دو نفر اصلاً ترکی نژاد نیستند و هر دو را مسلمان مصلحتی می‌دانند. انور بیک یک نفر نیمه لهستانی است و طلعت در حقیقت از نژاد کولی‌ها می‌باشد و دارای وطن و مملکتی نیست. علت عداوت انورپاشا با ارامنه این است که آنها در جنگ‌های قفقاز به قشون روس کمک کردند. لیکن چه جای شبهه که مبداء جمیع این جرایم و مسئول خون یک میلیون و نیم ارامنه ٔعثمانی آلمان‌ها هستند زیرا که انور و طلعت هیچیک حکمران اسلامبول نیستند. آنها فقط مقهور ارادهٔ آلمان می‌باشند. یک کلمه از دربار برلن این قتل و غارت را که نواحی وسیعهٔ آسیای صغیر را شئومت آن بایر و خراب شده [کرده] است خاتمه می‌داد. قیصر می‌توانست به یک اشاره از قتل ارامنه جلوگیری نماید. آیا حالا او مداخله خواهد کرد؟ تصور نمی‌کنیم. وقایع‌نگار ما اسم چند نفر از قونسول‌های آلمان را نوشته است که به همراهی ترک‌ها مشغول دفع ارامنه هستند. ما تصور می‌کردیم که دامان پادشاه آلمان و ملت وی [را] هیچ گناهی بدتر از آنچه در بلژیک کردند ملوث نخواهد ساخت لیکن اشتباه کرده بودیم. رؤسای کمیتهٔ اتحاد و ترقی، اگر به حال خود واگذاشته شوند، شاید وقتی از این اعمال سیاه خسته گردند لیکن اگر همه وقت با آلمان‌ها همراه باشند دیگر امیدی برای ارامنه نیست. کاری که از دست متفقین بر می‌آید این است که طلعت و همدستان شریر وی را متنبه سازند که الآن جنگ تغییرات بزرگ در خود می‌بیند و وقتی خواهد رسید که آنها گرفتار شده و دول انتقام کشنده با آنها همان معامله را خواهند کرد که با قاتل می‌نمایند.»

در شمارهٔ ۴۲ روزنامهٔ رعد، به تاریخ ۱۴ محرم ۱۳۳۴ / ۲۲ نوامبر ۱۹۱۵ آمده است: «در مجلس مبعوثان انگلستان در جواب استیضاح راجع به قتل و غارت ارامنه، معاون وزارت خارجه دولت انگلیس در پارلمان اظهار داشته است که از اقدامات دول بی‌طرف که در این باب اتخاذ کرده‌‌اند مسبوق نیست ولی درباره دربار [واتیکان] یعنی مقام پاپی روم مشغول مذاکره با دولت عثمانی شده و بعد دول آلمان و اطریش را وادار کرده است که در نزد دولت عثمانی داخل عملیات برای جلوگیری از این قتل و غارت شوند.»

در شمارهٔ ۴۳ روزنامهٔ رعد، مورخ ۱۵ محرم ۱۳۳۴ / ۲۳ نوامبر ۱۹۱۵ به نقل از مطبوعات آلمان در مطلبی با عنوان «کنت رونتلو و مسئلهٔ ارامنه» آمده است: «کنت رونتلو در طی مقالهٔ جریدهٔ دویش زیتونگ [۱] می‌گوید: دیر زمانی است دولت عثمانی مداخلهٔ دولی را که می‌خواستند دست غارت و چپاول در عثمانی دراز کنند خاتمه داده است. دیگر دولتی در امورات عثمانی مداخله نخواهد کرد. در حقیقت، عثمانی خود می‌داند که باید با ارامنهٔ خونریز شورش‌طلب چه کند و لازم نیست که ما در کار وی مداخله نماییم» و در طی مقالهٔ دیگر به فرانکفورتر زیتونگ می‌گوید: «به حال ما آلمان‌ها و به حال امپراتوری آلمان چه فرق می‌کند که در مجلس اعیان انگلیس یک نفر لرد بگوید عدهٔ ارامنه که مورد حمله واقع شده‌اند ۸۰۰،۰۰۰ بوده یا یک لرد دیگر بگوید که این عده مبنی بر مبالغه و اغراق است و همچنین تفاوتی نمی‌کند که انگلیس‌ها و فرانسوی‌ها و امریکایی‌ها بگویند ما مصدر شرارت‌ها بوده‌‌ایم یا پای ما در میان نبوده است.»

در شمارهٔ ۱۱۸ روزنامهٔ رعد، به تاریخ ۲۰ ربیع‌الثانی ۱۳۳۴ / ۲۵ فوریه ۱۹۱۶ در گزارشی با عنوان «پروتست اتازونی» آمده است: «دولت اتازونی بر ضد کشتار ارامنه تلگرافاً به عثمانی پروتست کرده و اظهار امیدواری می‌کند که مرتکبین تنبیه و سیاست شوند. هر گاه کشتار تجدید شد [شود] اتازونی اقدام سخت‌تر خواهد نمود.»

در شمارهٔ ۱۲۵ روزنامهٔ رعد، مورخ ۲۹ ربیع‌الثانی ۱۳۳۴/ ۵ مارس ۱۹۱۶ بار دیگر دربارهٔ مسئلهٔ قتل‌عام ارمنیان نوشته شده است: «…ترک‌ها از ابتدای جنگ حاضر تاکنون بنا به تعلیمات و تحریکات آقایان خود، یعنی آلمانی‌ها، متجاوز از ۸۰۰،۰۰۰ ارامنهٔ بی‌گناه را تلف کرده‌اند… از سرگذشت‌های بلژیک و صربستان و لهستان تاکنون بس چیزها نوشته شده است. نمی‌دانیم پس چرا از فاجعهٔ خونین ارمنستان و قتل ارامنه که مثل گلهٔ گوسفندان دچار کارد قصاب بی‌رحم شده‌‌اند اسمی برده نمی‌شود.»

در شمارهٔ ۱۶۹ همان روزنامه، اول رجب به تاریخ ۱۳۳۴ / ۴ مه ۱۹۱۶ در خبری با عنوان «اعدام ارامنه در عثمانی» آمده است: «بوکارست (بخارست) ۲۱ آوریل – روزنامهٔ ابوک اشعار می‌دارد که از منابع موثقه خبر می‌دهند که ترک‌ها از ابتدای جنگ تاکنون متجاوز از ۱،۰۰۰،۰۰۰ ارمنی را قتل‌عام نموده‌اند. در ضمن ۱۰۰،۰۰۰ نفر هم ارامنهٔ کاتولیک مذهب معدوم شده‌اند. جد و جهد حکومت امریکا برای جلوگیری از اعمال شنیعهٔ ترک‌ها تاکنون نتیجه حاصل نکرده است.»

در شمارهٔ ۲۴ نشریهٔ تبریز، مورخ ۲۰ شعبان ۱۳۳۷/ ۲۱ مه ۱۹۱۹ در مطلبی با عنوان «قحطی در جنوب روسیه و ارمنستان» نوشته شده است: «اتلاف حاصل و خورد و خوراک که عساکر عثمانی در جنوب روسیه و ارمنستان وارد کرده و برده‌‌اند مملکت را دچار قحط و غلا کرده، چنانچه اهالی با علف و یونجه زندگانی می‌کنند.»

در شمارهٔ ۳۶ همان نشریه، به تاریخ ۲۷ رمضان ۱۳۳۷/ ۲۶ ژوئن ۱۹۱۹ در خبری با عنوان «محبوسین عثمانی» آمده است: «۶۶ نفر از توقیف‌شدگان عثمانی که مسئول و مسبب قتل‌عام ارامنه می‌باشند به لوندون (لندن) وارد شده‌اند.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۱۰ شوال ۱۳۳۷/ ۹ ژوئیه ۱۹۱۹ در گزارشی نوشته است: «دفتر اطلاعات ارامنه اطلاع می‌دهد که پس از آنکه محکمهٔ عالی انور پاشا، طلعت و جمال و دکتر ناظم را برای محاکمه طلبیده و آنها فرار نمودند ۱۰ روز فرجه داده شد که فرصتی پیدا کرده خود را به اسلامبول برسانند لیکن چون در قبول این مسئله استنکاف ورزیده و در محکمه حضور به هم نرساندند قرار بر این شد که حقوق آنها را قطع و اموال و املاک آنها را ضبط دولت نمایند. کمیسیونی برای مساعدت به تبعیدشدگان ارامنه و یونانی تشکیل یافته، مستر رواندالد، قنسول امریکا، نیز ریاست افتخاری آن را قبول کرده است.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۱۹ شوال ۱۳۳۷/ ۱۸ ژوئیه ۱۹۱۹ در گزارش «گذشته و آیندهٔ عثمانی» نوشته است: «در زمان جنگ، فشار و تعدیات رؤسای اتحاد و ترقی به ملت عرب و ارمنی شدت کرد… در وسط جنگ، تبعید فامیل‌ها از سوریه و ارمنستان شروع شده [شد]، هزاران هزار فامیل‌ها را در بیابان عربستان ریخته، قوت و غذا را از آنها قطع کردند… اکراد هم، که دشمنی دیرینه با ارامنه داشتند، به جان یکدیگر [آنها افتاده] افتادند. در قسمت ارمنستانِ روسیه، ارمنی‌ها مسلمین را تارومار کرده [کردند] و در عثمانی بالعکس، هزاران هزار ارمنی را با وحشی‌ترین اسلوبی معدوم نمودند و بدترین افکاری را در اروپا و امریکا برای خود تهیه دیدند.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۲۱ شوال ۱۳۳۷/ ۲۰ ژوئیه ۱۹۱۹ نوشته است: «مأمورین انتظامی انگلیس در حلب ۶ نفر از رؤسای سلسله‌جنبانان قتل‌عام اخیر ارامنه را به دار آویختند. مأمورین مزبور دعوت شده بودند که خسارات وارده از اثر غارت‌ها را معین نمایند.»

در شمارهٔ ۱۱۷ روزنامهٔ رعد، به تاریخ ۳۰ ذیقعدهٔ ۱۳۳۷/ ۲۷ اوت ۱۹۱۹ در خبری با عنوان «از اوضاع ارمنستانِ عثمانی و ارامنه» آمده است: «در نخجوان و شرور صاحب‌منصبان عثمانی در رأس قوای مسلمانان قرار و ادارهٔ امور نظامی آنها را به عهده گرفته، با کمال بی‌پروایی مشغول ایفای خدمات خود هستند و ابداً، مایل نیستند که ملت [ملیت] خود را مخفی بدارند و یا اینکه لباس نظامی عثمانی را مبدل به لباس دیگری نمایند.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ اول ذیحجهٔ ۱۳۳۷/ ۲۸ اوت ۱۹۱۹ نوشته است: «در حدود جنوبی ارمنستانِ روسیه، مابین ارامنه و اکراد و تاتار [ها] چندی قبل اغتشاش ظهور کرده بود. اخیراً، اکراد مابین قارص و ساریقَمیش از یک طرف حمله آورده و تاتارها از طرف دیگر بش تورش را که در پنجاه میلی ایروان واقع است متصرف می‌شوند و ارامنه از دو جانب مورد حمله واقع گردیده به طرف کومورلی عقب می‌نشینند. این غائله [با] ترغیب و تحریص محرکین عثمانی به عمل آمده و فرماندهٔ قوای تاتار کلنل خلیل بیک است که تقریباً سی نفر از صاحب‌منصبان سابق قشون عثمانی در معیت او هستند.»

در شمارهٔ ۱۲۰ روزنامهٔ رعد، مورخ ۴ ذیحجهٔ ۱۳۳۷/ ۳۱ اوت ۱۹۱۹ در خبری با عنوان «قتل‌عام ارامنه» نوشته شده است: «ویلسون، رئیس‌جمهوری امریکا چون از قتل‌عام ارامنه در عثمانی متاثر گشته از رئیس‌الوزرای عثمانی سخت بازخواست نموده است. بنا بر مندرجات روزنامهٔ اِکلِر مطبعهٔ پاریس مقداری از عساکر فرانسوی برای حفظ انتظام از آسیای صغیر به ارمنستان فرستاده شده‌‌اند تا در این کار با نظامیان انگلیسی شرکت جویند.»

در شمارهٔ ۶۴ نشریهٔ تبریز، به تاریخ ۶ ذیحجهٔ ۱۳۳۷/ ۲ سپتامبر ۱۹۱۹ گزارش خبرگزاری رویتر از پاریس چاپ شده و در آن تحت عنوان «تقاضای رئیس‌جمهوری ارمنستان» آمده است: «رئیس‌جمهوری ارمنستان از شورای عالی تقاضای مساعدت و یاری نموده و اظهار داشته است یک نهضت عظیمی از طرف حزب اتحاد و ترقی، اکراد و تاتارها تحت فرماندهی انورپاشا و سایر عثمانیان شروع گردیده و قشون عثمانی در تمام نقاط مختلف شرایط متارکه جنگ عمل نموده و سعی دارند با بلشویک‌های روسیه راه و رابطه پیدا کنند. در چند نقطه، جنگ فیمابین عثمانی‌ها و ارامنه شروع گشته و اینک، از متفقین تقاضا دارم به فوریت یا جمعاً قشون فرستاده و یا هر کدام منفرداً عده‌‌ای به آنجا اعزام نمایند زیرا وضعیت بغایت وخیم می‌باشد.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۴ صفر ۱۳۳۸/ ۲۹ اکتبر ۱۹۱۹ در گزارشی با عنوان «وخامت اوضاع و احتمال خلع سلطان» نوشته است: «کابینهٔ جدید در تحت مراقبت و اختیار کمیتهٔ اتحاد و ترقی بوده به نظر می‌آید مصمم شده‌‌اند که حتی‌الامکان در مقابل تصمیمات کنفرانس صلح مقاومت نموده و مجاهدات خود را در قتل و غارت مسیحیان تعقیب نمایند.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۱۰ ربیع‌الثانی ۱۳۳۸/ ۲ ژانویه ۱۹۲۰ در گزارشی با عنوان «پرواز طلعت پاشا و جمال پاشا» نوشته است: نمایندهٔ مخصوص روزنامهٔ تایمس از لندن تلگرافاً خبر می‌دهد – موافق اطلاعاتی که از اسلامبول به جریدهٔ تایمس واصل شده شایعات چنین جریان دارد که دو نفر مسافر ترک به معیت سه نفر آلمانی در ساحل کوبنو توقیف شده بودند. تصور می‌رود که طلعت پاشا و جمال پاشا باشند. می‌گویند این دو نفر از ترس اینکه دولت آلمان آنها را به میل متفقین توقیف نمایند [نماید] قصد کرده‌‌اند در ترکستان یا در ماورای قققاز به انورپاشا ملحق شوند، یعنی با طیاره از روی روسیهٔ بلشویزم پریده و به رفیق خود در ماورای بحر خزر یا ترکستان متصل گردند، ولی طیارهٔ آنها در بندر کوبنو به زمین خورده و آنها در آنجا توقیف شده اند.»

در شمارهٔ ۲۵۹ روزنامهٔ رعد، مورخ ۵ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸ / ۲۵ فوریهٔ ۱۹۲۰ در گزارشی تحت عنوان «مسئلهٔ عثمانی و قتل‌عام جدید ارامنه» آمده است: «لندن ۱۷ – جریدهٔ تایمس اطلاع حاصل نموده که عساکر عثمانی و کُرد هفتاد هزار نفر ارمنی را در سیلیسی قتل‌عام نموده‌‌اند و هنوز هم در اطراف ماراش مجادله و نزاع باقی است. ارامنه قویاً مشغول مقاومت هستند ولی صدمات زیاد به آنها در این جنگ وارد آمده [است]. عثمانی‌ها در باخچه پیشرفت نموده‌‌اند و در همه جا تخم بیم و هراس می‌افشانند.»

در شمارهٔ ۲۷۱ روزنامهٔ رعد، به تاریخ ۲۰ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸/ ۱۱ مارس ۱۹۲۰ در گزارشی تحت عنوان «راجع به مسئلهٔ قتل‌عام ارامنه» آمده است: «جریدهٔ پال مال گازت می‌نویسد: دولت عثمانی مسئولیت قتل‌عام ارامنه را بر عهده نگرفته است. هرگاه نمایندگان متفقین اخبار راجع به کشتار را تصدیق نمایند یک سلسله وقایعی رخ خواهد نمود. برای مواجه شدن با پاره [ای] اتفاقات مقرر شده است عدهٔ کثیری قشون اعزام گردد. قسمت اعظم این قشون فرانسوی خواهد بود لکن نفرات قوای انگلیسی قابل اهمیت خواهد بود.»

در شمارهٔ ۲۶۷ روزنامهٔ رعد، مورخ ۱۶ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸/ ۷ مارس ۱۹۲۰ در گزارشی با عنوان «عثمانی – قتل‌عام ارامنه» نوشته شده است: «لندن ۲۸ – اسقف کل ارامنه، مقیم اسلامبول، تلگرافاً اطلاع داده است: قوای فرانسه روز نهم فوریه ماراش واقعه [واقع] در سیلیسی را تخلیه نمودند. روز بعد از آن سه هزار ارمنی قتل‌عام شدند. یک هزار و پانصد نفر فرار و خود را به اصلاحیه رسانده لکن عدهٔ کثیری از آنها به واسطهٔ سردی هوا تلف شدند. از بیست هزار نفر ارمنی، که در ماراش باقی مانده بودند، شانزده هزار نفر قتل عام شدند.» مخبر جریدهٔ تایمز، مقیم اسلامبول، بیانیهٔ فوق را ضمیمه کرده و می‌نویسد: «ملیّون نقشهٔ طرد و تبعید را مجدداً به موقع اجرا گذاشته و چندین دسته از تبعیدشدگان را با فجایع معموله به قتل رسانده‌‌اند.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۱۰ ربیع‌الثانی ۱۳۳۸/ ۲ ژانویه ۱۹۲۰ در مطلبی با عنوان «اضطراب ارامنه» نوشته است: «نهضت ملیّون عثمانی فوق‌العاده اسباب اضطراب ارامنه شده است. چیزی که این وحشت و اضطراب را شدت داده این است که سربازان متفقین، که در ولایات مجاور هستند، به هیچ وجه مداخله در امور ننموده و گاهی هم که مخاطراتی از حرکات ملیّون در آنجا محسوس شود اراضی مجاور را تخلیه می‌نمایند. آدم‌کش‌های فردی، عدم امکان برای خروج ارامنه از دهات و قرائ [و رفتن] به شهرها، تهور فوق‌العادهٔ رؤسای ملیّون تا درجه [ای] که آذوقه و علامت و اتومبیل‌های کمیسیون خیریهٔ امریکا را ضبط و توقیف نمایند بیشتر اسباب یأس ارامنه شده است زیرا ارامنهٔ مزبور پس از فتح متفقین تصور می‌کردند که به آنها مزاحمتی نخواهد شد و با کمال تعجیل شروع کردند به مراجعت به اوطان خود. همان ارامنهٔ مهاجر حالا سعی دارند که دوباره از این اراضی هجرت کرده به طرف سامسون و سایر شهرهای سیلیزی [سیلیسی] و شامات فرار کنند. فلاکت و بدبختی آنها زیاده از حد است و به محض ورود زمستان قحطی و فلاکت حتمی‌الوقوع خواهد بود. عقیدهٔ عمومی، که در آن نقاط جریان دارد، این است که حزب اتحاد و ترقی به وسیلهٔ یک قوهٔ خارجی معلوم و نامعلومی تحریک و تشویق می‌شوند و نیز گفتگو هست که از خارج اسلحه و مهمات برای تشکیلات قوای ملی عثمانی وارد می‌شود ولی چنین به نظر می‌رسد که نمایندگان متفقین از حالات روحیهٔ رؤسا و محرکین این نهضت بی‌خبر و بی‌اطلاع‌‌اند و ملتفت نیستند که بین این نهضت و تأسیسات اتحاد و ترقی روابط محکمی برقرار است، در صورتی که این جنبش مطلقاً از نقطه نظر اتحادیون است و تصورات ما از قرار معلوم مبنی و مدرک صحیح دارد.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۱۶ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸/ ۷ مارس ۱۹۲۰ چنین گزارش کرده است: «لندن ۲۷ – تلگراف رئیس مذهبی ارامنه از اسلامبول می‌گوید: روز نهم فوریه، قشون فرانسوی ماراش واقعه [واقع] در سیلیسی را تخلیه نمود. یک روز بعد از آن تاریخ، ملیّون عثمانی سه هزار نفر ارامنه را مقتول نمودند. فقط، ۱۵۰۰ نفر ارمنی فراراً به اصلاحیه رسیدند. در حالی که عدهٔ کثیری در عرض راه به واسطهٔ سرما مقتول گردیده‌‌اند». مخبر جریدهٔ تایمس از اسلامبول بیانیهٔ مزبور را نقل نموده و به علاوه می‌گوید: «ملیّون عثمانی سیاست اخراج و نفی بلد نمودن ارامنه را تجدید نموده و عده [ای] از دسته‌جات تبعید شده را با همان مظالم و قساوت معمول مقتول ساخته‌‌اند.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۱۸ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸/ ۹ مارس ۱۹۲۰ در گزارش دیگری نوشته است: «…عقیده عمومی مطلعین اوضاع چنین می‌باشد که در خود قسطنطنیه بیم وقوع هیچ واقعهٔ غیرمنتظره نمی‌رود ولیکن در آن قسمت‌هایی از آسیای صغیر که در تصرف قوای متفقین نمی‌باشد وضعیات فوق‌العاده وخیم است. مطابق اطلاعات واصله بسیاری از دهات ارامنه در ناحیهٔ ولایت پروسه به وسیلهٔ قوای ملیّون خراب شده است و در همه جای آن نواحی که تحت سلطهٔ ملیّون عثمانی است طرد و قتل ارامنه دوام دارد.»

در شمارهٔ ۷۲ نشریهٔ تبریز، مورخ ۲ محرم ۱۳۳۸/ ۲۷ سپتامبر ۱۹۲۰ در گزارشی با عنوان «تقاضای ارامنه» آمده است: «۲۰ سبطابر [سپتامبر] لندن، پارلامنت (پارلمان) ارامنه از تمام پارلامنت‌های دول متفقین تلگرافاً درخواست می‌نمایند [می‌نماید] که آن‌ها جلوگیری و کمک نمایند و نگذارند ملت ارامنه نابود شوند و دسته‌جات ترک و کُرد به سرکردگی صاحب‌منصبان عثمانی به آنها هجوم می‌آورند چون که غفلت دولت‌ها را می‌بینند. این است که داخل خاک ارامنه شده و ماها را می‌کشند. تمام مردهای ملت ارامنه تجهیز شده‌‌اند ولی قوهٔ ما مقابلی نمی‌کند و در ارمنستان اسلحه و آذوقه به قدر کفایت نیست و باید نابود شویم.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۲۰ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸/ ۱۱ مارس ۱۹۲۰ به شرح زیر گزارش کرده است: «جریدهٔ پل مل گازت می‌گوید: دولت عثمانی ظاهراً از مسئولیت ارامنه استنکاف ورزیده است. چنانچه راپرت قتل ارامنه از طرف مأمورین متفقین تصدیق و تأیید شود اقدامات مؤثره و مهمی به وقوع خواهد پیوست و به طوری که پیش‌بینی می‌شود از نقطه نظر بعضی حوادث ممکن‌الوقوع اعزام قشون متنابه به سیلیسی در نظر گرفته شده است.»

علاوه بر گزارش بالا، در همان شمارهٔ روزنامهٔ ایران آمده است: «در جواب سؤال سیمورتی در مجلس مبعوثان، للوید [لوید] جورج اظهار داشت: متأسفانه جهات و دلایلی که اخیراً به دست آمده صحت راپُرت قتل ارامنه را در آسیای صغیر تأیید می‌نماید.»

روزنامهٔ ایران به تاریخ ۲۵ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸/ ۱۶ مارس ۱۹۲۰ در گزارشی نوشته است: «لندن – دیروز ابلاغیه [ای] که از طرف شورای عالی صادرگردیده اشعار می‌داشت: شورای عالی قضیه تعیین وسایلی را که برای تأمین مال و جان ارامنه و سایر ملل متنوعهٔ مقیمین عثمانی ضرورت دارد تحت مطالعه و مداقه در آورده است. این نکته جالب توجه است که چرچیل، لا نت، نیتی، ژنرال توتیز و نزلویس در آن جلسهٔ شورای عالی که این ابلاغیه را صادر نمود حضور داشتند… ضمناً نیز به دولت امریکا تأکید شده است در اقداماتی که برای صیانت ارامنه به عمل می‌آید شرکت جوید.»

روزنامهٔ ایران در همان شماره در گزارشی با عنوان «مجلس مبعوثان: جلوگیری از حمله به ارامنه» گزارش کرده است: «للوید جورج در جواب لرد راپرت سیسیل راجع به محافظت ارامنه اظهار داشت: دولت فرانسه اقدامات فوری به عمل آورده است که عدهٔ کثیری بر قوای تحت فرماندهی کوراند بیفزاید، تا اینکه موقعیت به حالت اصل و عادی عودت نموده و از تکرار حملات بر ارامنه سیلیسیه ممانعت به عمل آید.»

در شمارهٔ ۳ روزنامهٔ رعد، مورخ ۱۱ رجب ۱۳۳۸/ ۳۱ مارس ۱۹۲۰ در گزارشی با عنوان «محاصرهٔ قراء ارمنی‌نشین» آمده است: «روتر [رویتر] اطلاع حاصل کرده است [که] ده روز […] عثمانیان قرا [ء] زیتون، هاکبین و چند قریهٔ دیگر را که ارمنی‌نشین می‌باشد و مسلح هستند محاصره کرده‌‌اند ولی ارامنه تاکنون استقامت نموده‌اند.»

در شمارهٔ ۲۳ روزنامهٔ رعد، به تاریخ ۹ شعبان ۱۳۳۸/ ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ در خبری با عنوان «راجع به ارامنه» گزارش شده است: «مخبر پارلمانی دیلی‌نیوز می‌نویسد: احزاب مساعد و مخالف مجلس مبعوثان امیدوارند که امروز دولت اخطار کند چه اقداماتی برای محافظت جان و مال ارامنهٔ ساکن سیلیس [سیلیسی] به عمل آمده است. سِر دانلا مک لین اعلام کرده است که خیال دارد از رئیس‌الوزرا استفسار کند که دولتین فرانسه و انگلستان برای جلوگیری از تجدید کشتار ارامنه متشبث به چه اقداماتی شده‌‌اند» (دیلی‌نیوز، ۴ مارس ۱۹۲۰).

در شماره ۳۲ روزنامهٔ رعد، مورخ ۲۱ شعبان ۱۳۳۸/ ۱۰ مه ۱۹۲۰ به نقل از گزارش ۲۰ مارس ۱۹۲۰ روزنامهٔ تیمس لندن مطلب زیر با عنوان «قتل‌عام ارامنه» به چاپ رسیده است: «آقای مدیر محترم تایمز، در طی مکتوبی که در شمارهٔ امروز شما اشاعت یافته مستر امیرعلی شکایت می‌نماید که من هفته قبل اظهار داشته‌‌ام که مسلمانان هندوستان تاکنون تنفر خود را از قتل‌عام ارامنه در سیلیس [سیلیسی] اظهار نداشته‌اند. مقصود من از قتل‌عام مدحش ارامنه در سنهٔ ۱۹۱۵ می‌باشد که تقریباً یک میلیون مرد و زن و طفل هلاک گردیدند نه قتل‌عام اخیر که شاید هنوز در هندوستان اطلاعات مبسوطه از آن نمی‌باشد. مسموعات راجع به قتل ارامنه سه سال قبل در کتاب آبی درج و توزیع گردید و پس از آن مسموعات دیگر نیز از منابع موثقی به دست آمد که شواهد گذشته را تقویت می‌نمود. آیا امیرعلی کتاب آبی را ملاحظه نموده است؟ من یقین دارم که هزاران مسلمانان قصهٔ قتل‌عام ارامنه را تقبیح می‌نمایند اما آیا هیچ قسم علناً تنفر خود را اظهار داشته‌اند؟ تاکنون اطلاعی ندارد که آن را مذمت کرده باشند.

مستر امیرعلی می‌گوید که باید به طرز بی‌طرفانه در آن مسئله تحقیقات به عمل آورده [آورد]. عثمانی‌ها نتوانسته‌‌اند منکر این حقایق که در تمام شرق نزدیک منتشر است گردد [گردند] ولی در همان حال این سوء [عمل] خود را به واسطهٔ تحریک خود مسیحیان می‌دانند که پس از قدری مطالعه و مداقه در آن کتاب آقای امیرعلی استنباط خواهد نمود که به کلی اظهارات بی‌اساس و جعلی است. اگر مستر امیرعلی نگارشات وزیر مختار امریکا مقیم دربار اسلامبول را [مطالعه کند] خواهد فهمید که به چه قسم مشارالیه سعی نموده که دولت ترک را از این اقدام فوق‌العاده باز دارد. طلعت و انور نیز علناً اظهار می‌دارند که ترک‌ها معتقد بر این بودند که ریشهٔ ارامنه را برکنند و سفیر آلمان نیز در این مسئله همراه بوده است. اگر ما به طور دقت، سیرت و سیاست حالیهٔ دولت عثمانی را تحت مطالعه قرار دهیم به طور وضوح استنباط خواهیم نمود که حالات وی از زمانی که حکم قتل‌عام و تانبان [؟] را در سنهٔ ۱۸۲۲ و بلغاریان را در سنهٔ ۱۸۷۶ و حکم قتل ارامنه را در سنهٔ ۶ – ۱۸۹۴ و مدهش‌ترین همه حکم قتل‌عام ارامنه را در سنهٔ ۱۹۱۵ صادر نمود تغییر نکرده و هیچ بهبودی نیافته است.»

در شمارهٔ ۷۷ همان روزنامه، مورخ ۲۷ شوال ۱۳۳۸/ ۱۴ ژوئیه ۱۹۲۰ در گزارشی با عنوان «تصدیق قتل‌عام ارامنه» آمده است: «لوید جورج در جواب سِرتیز اظهار داشت: بدبختانه ادلّه و براهین موجوده تمام حاکی هستند که خبر کشتار ارامنه در آسیای صغیر مقرون به صحت می‌باشد.»

در پایان، به خبری در شمارهٔ ۸۰ نشریهٔ شفق سرخ، به تاریخ ۲۷ صفر ۱۳۴۱/ ۱۹ اکتبر ۱۹۲۲ با عنوان «عثمانی» اشاره می‌کنیم: «فرید بیک بیانات ذیل را به نمایندهٔ جریدهٔ تایمس اعلام نمود: چطور ممکن است همچنان که بعضی از سیاسیون خارجه تصور می‌کنند ترک‌ها یک میلیون و نیم از ارامنه را به قتل رسانده باشند در صورتی که عدهٔ ارامنه در عثمانی تا این عدد نمی‌رسد. البته، به واسطهٔ وقایع و مرور ایام قتل پانصد هزار… از طرف ترک‌ها نیز تکذیب خواهد شد.»

می‌بینیم که آنچه در شفق سرخ آمده است با واقعیات امروز کاملاً مطابقت دارد و دولت ترکیه هنوز از زیر بار تعهد و مسئولیت خود در قبال قتل‌عام ارمنیان شانه خالی می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:

۱- به منظور سهولت خواندن، مطالب و گزارش‌های خبری را با تغییراتی در رسم الخط واژه‌ها و نشانه‌گذاری نقل کرده‌ایم.
۲- Deutsche Zeitung

فصلنامه فرهنگی پیمان/ شماره ۳۵/ سال دهم | بهار ۱۳۸۵

 

 

نسل‌کشی ارامنه

سنای آمریکا نسل‌کشی ارامنه را به رسمیت شناخت

۲۲ آذر ۱۳۹۸

مجلس نمایندگان آمریکا نسل‌کشی ارامنه را به رسمیت شناخت

۰۸ آبان ۱۳۹۸

نسل‌کشی ارامنه: روایت یک شاهد عینی

۲۲ خرداد ۱۳۹۵

ترک‌های جوان چگونه دست به پاکسازی قومی زدند؟

نسل‌کشی ارامنه؛ انگیزه‌های وقوع و دلایل انکار

۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۵

ترک‌های جوان چگونه حکم به پاکسازی قومی ارمنیان دادند؟

همدردی اردوغان با بازماندگان کشتار ارامنه

۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۵

سمفونی جنون؛ آهنگسازی که شاهد کشتار ارامنه بود

۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۴

درباره کشتار ارامنه؛ جنایات بزرگ را یادآوری کنیم - صادق زیباکلام

۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۴

گزارش کنسول آلمان در تبریز از نسل‌کشی ارامنه

۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۴

۱۰۰ سال پس از نسل‌کشی ارامنه

۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴

اقدام تاریخی ترکیه؛ اردوغان کشتار ارامنه را تسلیت گفت

۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۳

خاطرات آخرین بازماندگان جنگ جهانی اول

۰۸ بهمن ۱۳۹۲

قهرمان‌کشی تاریخی برای فراموشی نسل‌کشی ارامنه

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

مجازات منکران نسل‌کشی ارامنه؛ درسی که فرانسه به ترکیه داد

۰۶ بهمن ۱۳۹۰

نزاع فرانسه و ترکیه بر سر نسل‌کشی ارامنه

۲۰ دی ۱۳۹۰

کلید واژه ها: نسل کشی ارامنه جو بایدن جنگ جهانی اول جمال زاده محمدعلی فروغی روح الله حسینیان


نظر شما :