۱۰ عکس دیدهنشده از غلامرضا تختی
کمیته ملی المپیک در پنجاه و پنجمین سالروز درگذشت جهانپهلوان غلامرضا تختی، ۱۰ عکس دیدهنشده از او را منتشر کرد.
ادامه مطلبکمیته ملی المپیک در پنجاه و پنجمین سالروز درگذشت جهانپهلوان غلامرضا تختی، ۱۰ عکس دیدهنشده از او را منتشر کرد.
ادامه مطلبتراژدی تختی، همدستی همه ماست با تقدیری که ابرمرد میسازد و بر زمین میاندازد
ادامه مطلبگفتوگوهای منتشرنشده با ادیب برومند، شاهحسینی و تکمیل همایون
ادامه مطلبگزارش «تاریخ ایرانی» از مراسم رونمایی کتاب «خاموشی یک پهلوان»
ادامه مطلبگزارش خبرنگاران «تهران مصور» از هتل محل مرگ، پزشکی قانونی و خانه تختی
ادامه مطلبپسر تختی معتقد بود پدرش را رفقایش با دور شدن از او کشتند...تختی وجهۀ سیاسی نداشت...اگر ورزشکار میماند قطعا امروز فراموش شده بود.
ادامه مطلباولین شعاری که من سر دادم و بعد با مردم هماهنگ شد این بود که «تختی مصدقی بود»...تشییع جنازه تختی یک میتینگ تمام عیار سیاسی شد...یکی از علل اوج گرفتن شایعه کشته شدنش این بود که هتل آتلانتیک جنب ساختمانی متعلق به ساواک بود...حسیبی که وصی او بود هیچ وقت نگفت که تختی را کشتند...خودمان دوست داشتیم این تصور بماند که شاه او را کشته است...بعدها از قرائن و حاشیههای ماجرای زندگی تختی به این نتیجه رسیدیم که خودکشی کرده است.
ادامه مطلبتختی بعد از یک فطرت بد ظهور کرد، اکبر خراسانی، پهلوانی بهنام ولی خسیس بود و دست دهنده نداشت و تختی در تقابل با او قرار گرفت، همین باعث شد که در میان مردم وجههای مردمی پیدا کند... اسطوره تختی زمانی به ثبت رسید که حقش را خوردند و مظلوم واقع شد...تختی مایل نبود عضو جبهه ملی شود، اما دکتر محمد مصدق و بازرگان و طالقانی را بسیار دوست داشت و به احترام آنها به آن سمت کشیده شد...از تختی خواستند شهردار شود نپذیرفت، از او خواستند پول بگیرد و برای تبلیغ تیغ ژیلت ریشش را بتراشد نپذیرفت.
ادامه مطلبتو همین بازار با قدیمیها حرف بزنی یادشونه ماجرای بوئینزهرا را که خود آقا تختی آمد بین بازاریها تا پول و وسایل برای مردم جمع کند. خانم نمیدونی چه پولی جمع شد. مردم به خاطر تختی بود که میآمدند و کمک میکردند...مردم برای پسر شاه بلند نشده بودند اما پیش پای آقا تختی بلند شده بودند و همین شاه رو ترسونده بود. از محبوبیت تختی میترسیدند. بخصوص که تختی مصدقی هم بود...پدرم میگوید تختی برای این ساکت شد که نخواست وارد شغل دولتی شود...آدمهایی مثل تختی دیگه تکرار نمیشن. اونا توی همون سالها ماندهاند.
ادامه مطلبتختی یک هفته قبل از مرگ، رفته بود شمال و گفته بود که من میخواهم خودم را بکشم...ما نمیتوانستیم تصور کنیم که تختی در اوج افتخار علیرغم مسائل مالی چنین تصمیمی بگیرد...سرهنگ خسروانی به برادر تختی گفت در مصاحبهای، علت خودکشی را مسائل خانوادگی عنوان کند...گفته شد وقتی فیلم تشییع جنازه تختی را به شاه نشان دادند، عصبانی شده بود...چند نفر به خاطر تختی خودکشی کردند. یک نفر در شمال آب باطری خورد. یک نفر زرنیخ خورد که کنار آرامگاه تختی دفن شده است.
ادامه مطلبتختی فدایی مصدق بود. بعد از فوت دکتر مصدق نیز امنیتیها مانع نزدیکی تختی به احمدآباد میشدند...من احتمال اینکه دستگاه با دارو یا هوا به زندگی تختی پایان داد را بیشتر میدانم. تختی صاحب وجههای شده بود که برای حاکمیت مزاحمت ایجاد میکرد. احتمال مرگ طبیعی بر اثر فشار زندگی را هم نمیدهم...او از نظر جسمی در شرایط مساعدی بود و با فشارهای روحی و روانی کارش به سکته و مرگ نمیکشید...در مرگ تختی نقش دستگاههای حکومتی را پررنگتر از هر احتمال دیگری میدانم.
ادامه مطلبآنهایی که حاضر نبودند دلیل رسمی مرگ او را بپذیرند عقیده داشتند که تختی بارها شجاعت و دلاوریاش را اثبات کرده بود و امکان نداشت با بزدلی از مشکلات زندگی فرار کند و دست به خودکشی بزند. شعرهای بسیاری در یادبود او سروده شد و نزد افکار عمومی نام او به عنوان یکی از قربانیان رژیم شاه ثبت شد...بسیاری از هواداران مصدق و جبههٔ ملی در مراسم خاکسپاری او در ابنبابویه شهر ری شرکت کردند. پس از قیام ماه ژوئن ۱۹۶۳ مخالفان حکومت امکان اعتراض آزادانه نداشتند و مراسم تدفین تختی به یک حرکت سیاسی بدل شد.
ادامه مطلب