از امتناع موسوی تا پیروزی خاتمی/ مروری بر انتخابات دوم خرداد ۷۶
سمیه متقی
تنوری که همچنان سرد بود
نیمه اول اسفند، حمایت گروهها و احزاب از کاندیداهای خود تا حدودی مشخص شده بود و اکثر گروههای راستگرا حمایت خود را از علیاکبر ناطق نوری اعلام کرده بودند و برخی اجماع خود را بر روی دومین کاندیدای این جناح یعنی محمد محمدی نیک (ری شهری) قرار داده بودند؛ در این سوی صحنه و در میان گروههای چپگرا، تنها مجمع روحانیون مبارز و برخی تشکلهای دانشجویی به صورت رسمی به حمایت از سیدمحمد خاتمی پرداخته بودند و این مساله به وضوح نشاندهنده پایگاه محکم علیاکبر ناطق نوری در میان گروهها و احزاب در آن برهه زمانی بود. گروههایی که انتظار حمایت آنها از سیدمحمد خاتمی قویتر بود، همچنان در حال رایزنی با گزینههای دیگر موجود در طیف خود بودند. با حضور کاندیداها با افکار و عقاید گوناگون و فضای ایجاد شده در اسفند سال ۱۳۷۵، موجی به وجود آمد که بار دیگر تمام مردم ایران از گروهها و طیفهای سیاسی مختلف، قدم به عرصه انتخاب سرنوشت خود گذاشتند؛ حتی نهضت آزادی که سالهای متمادی در وقایع سیاسی نقش چندانی ایفا نمیکرد به یکباره در جستوجوی فرد مناسبی برای کاندیداتوری به تکاپو افتاده بود. چنانچه مرحوم یدالله سحابی پیر و بزرگ نهضت آزادی در نامهای خطاب به سه تن از چهرههای ملی- مذهبی (عزتالله سحابی، ابراهیم یزدی و علیاکبر معینفر) بیان کرد: «بیتفاوتی و مقاومت منفی، اعراض از حقوق اساسی ملت است.»
علاوه بر تردید و دودلی گروههای چپگرا در حمایت از خاتمی، این حمایت در میان مردم، تصوری همراه با ترس از عواقب در صورت عدم پیروزی نیز به وجود آورده بود. اما این تردیدها با سخنرانی مقام رهبری در روز هفتم اسفند که به شفافسازی فضای انتخاباتی پرداخت و اعلام کرد: «کسی که اکثریت آرای مردمی را به دست آورد، رهبری مشروعیت آن را تنفیذ میکند» و تأکید بر بیطرفی اجرایی در انتخابات که دو روز پس از آن در نهم اسفند از سوی سران سه قوه، به طور همزمان، اعلام شد، کمی از میان رفت. در روزهای میانی اسفند اعلام کاندیداتوری سیدرضا زوارهای با حمایت برخی از اعضای حزب مؤتلفه نیز موجب شد به مرور زمان اجماع اکثریت جناح راست بر گزینه علی اکبر ناطق نوری از میان برود.
سرمای زمستان و گرمی تنور انتخابات
نیمه دوم اسفند فرا رسید و با افزایش کاندیداها، جناح راست تمرکز بر گزینههایش را از دست میداد و از آن سو بر حامیان خاتمی افزوده میشد، در همین ایام برخی اعضای حزب کارگزاران سازندگی نیز به جمع حامیان خاتمی پیوستند و این ائتلاف از سوی جناح رقیب غیرممکن و سوال برانگیز محسوب میشد؛ گرچه این سوال در ۲۷ اسفند ماه از سوی عطاءالله مهاجرانی و بسیاری از یاران خاتمی پاسخ داده شد، اما همچنان جناح مقابل بر آن به دید تعجب و نقادانه مینگریست و این حادثه را حتی در صورت پیروزی خاتمی نیز شکستی برای هر دو طیف تصور میکرد، چنانچه اسدالله بادامچیان، عضو ارشد حزب موتلفه در مصاحبهاش با روزنامه اخبار (۷۶/۱/۱۹) گفته بود: «در صورت پیروزی آقای خاتمی در انتخابات یکی از مشکلاتی که من فکر میکنم میان این دوستان پدید خواهد آمد، همین است که در مجموعه حامیان آقای خاتمی اختلاف پیدا میشود. آنها در مورد کاندیدا اشتراک نظر دارند ولی پس از پیروزی هر کدام به منافع خود میاندیشد.» اما اواخر اسفند همچنان به کام سید محمد خاتمی پیش میرفت، دو روز مانده به تحویل سال بیانیهای در حمایت از خاتمی از سوی ۲۲ سینماگر منتشر شد و از آن پس زمزمه حمایت بسیاری از هنرمندان به گوش رسید و روز به روز بر تعداد آن افزوده میشد و این عمل سینماگران موجب گردید، بسیاری از هنرمندان که از یک سو، علاقمند به تبلیغ خاتمی بودند و از سوی دیگر ترس از سیاست پدر و مادرناشناس داشتند، به صف حامیان بپیوندند.
تخریب، شیوه دیگر تبلیغات
با ورود به سال ۱۳۷۶، فضای انتخاباتی روی دیگر خود را هم نشان داد، چه بیمهریهایی که در تبلیغات انتخاباتی صورت نمیگرفت. با وجود اینکه روزنامههایی که از بودجه دولتی تأمین میشدند حق تبلیغ و حمایت از کاندیدای خاصی را نداشتند اما به وضوح شاهد آن بودیم که روزنامه کیهان و قدس از علیاکبر ناطق نوری حمایت میکردند. شروع سال جدید با شایعه انصراف خاتمی همراه بود و روزنامههای مخالف خاتمی برای پررنگتر نشان دادن این شایعه به درج مطالبی در زمینه پرونده کاری او پرداختند، از جمله در ویژهنامه اردیبهشت ماه رسالت، سید مرتضی نبوی یادداشتی با نام «دو استعفا و یک قهر» نوشت و در این مطلب امکان انصراف در روزهای پایانی انتخابات و یا نیمه کاره رها کردن مسوولیت از سوی خاتمی را مورد چالش قرار داده و هر دوی این واکنشها را از سوی خاتمی بسیار ممکن بیان کرده بود. اما بحث انصراف خاتمی زمانی جدیتر شد که مقام رهبری در سخنرانی خود از مردم خواست: «درباره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به حجت شرعی برسید و اگر خود به چنین حجتی دست نیافتید از علما و روحانیون نظر بخواهید.» این سخنان موجب ملاقات محرمانهای میان مقام رهبری و آقایان ریشهری و خاتمی شد و خاتمی درخواست کرد «در صورتی که مقام رهبری نظرشان بر حمایت از کاندیدای خاصی است اجازه انصراف بدهد» که مقام رهبری عدم حمایت خود از شخص خاصی در میان نامزدهای انتخابات را بیان میکند.
با این وجود حملات به آقای خاتمی همچنان ادامه داشت و او برای رفع ابهامات از حداقل امکانات رسانه ملی به بهترین نحو استفاده برد. در برنامه تلویزیونی که با حضور هر چهار کاندیدای تأیید صلاحیت شده انتخابات (علیاکبر ناطق نوری، محمد محمدی ریشهری، سیدرضا زوارهای و سید محمد خاتمی) صورت گرفت نه تنها بسیاری از ابهامات را برطرف ساخت بلکه با پاسخگویی منطقی خود گوی سبقت را از دیگر کاندیداها ربود. از جمله پاسخهای او درباره امکان استعفایش بود که «برای جلوگیری از این حادثه، مشکلات را با مردم در میان میگذارم» و آنجا تفاوت او با کاندیداهای دیگر بیشتر به چشم میآید که در پاسخ به امکان رابطه ایران و آمریکا برخلاف دیگر کاندیداها که آن را غیرممکن میدانستند و به هر نحو مبارزه با آمریکا را رأس فعالیت بینالمللی خود مطرح میکردند، او در این زمینه برقراری رابطه با آمریکا را منوط به سه شرط «عزت، مصلحت و حکمت» بیان میکند که همین امر، هم نوعی افسوس در نحوه پاسخگویی به این سوال را در چهره دیگر کاندیداها به وجود میآورد و هم قشر دیگری از روشنفکران جامعه را به حمایت از او جلب میکند. در این برهه اکثر گروههای چپگرا به حمایت از خاتمی میپردازند و حزب کارگزاران با بیانیهای در تاریخ ۷۶/۱/۲۴ حمایت رسمی خود را از خاتمی اعلام میکند.
تلخ و شیرین
تبلیغات انتخابات با سفرهای استانی کاندیداها همراه بود که به طبع حوادث تلخ و شیرینی برای هر یک از آنها به وجود آورده است؛ این حوادث برای سید محمد خاتمی که پشتوانه دولتی چندانی نداشت مطمئناً با فراز و نشیبهای بیشتری همراه بود؛ سفرهایی که در آنها از یک سو مورد محبت مردم قرار میگرفت و از سوی دیگر مورد بیمهری مسوولان دولتی. چنانچه در سفر انتخاباتیاش به بوشهر از حضور او و همراهانش در مهمانسرای استانداری ممانعت میشود و در سیستان و بلوچستان برای جلوگیری از تبلیغ حضور خاتمی در جشنواره فیلم فجر، پخش این فیلمها را به زمان دیگری موکول میکنند و در این استان تنها مشاور فرهنگی استاندار و مدیرکل تربیت بدنی برای استقبالش حضور پیدا میکنند و دیگر مسوولان حتی از حضور در شهر هم امتناع میکنند. خاتمی در سفرش به استان خراسان با طیف جدیدی از تخریبها روبه رو میشود؛ در نماز جمعه روز ۲۹ فروردین در شهر مشهد، اطلاعیههایی پخش میشود که همایش بزرگ حزبالله با حضور اللهکرم و منصور ارضی را دو ساعت پیش از سخنرانی خاتمی در دانشگاه مشهد نشان میدهد.
روز ۳۰ فروردین پس از سخنرانی خاتمی، در میان جمعیت ۴۰ هزار نفری حاضر در دانشگاه و خیابانهای اطراف گروهی بالغ بر ۷۰ نفر وارد صحن دانشگاه شده و به درگیری و شعارهای مخرب میپردازند، اما به دلیل جمعیت فراوان مردم، این گروه نمیتوانند کاری انجام دهند. همزمان با این رویداد در تهران نیز مهدویکنی در اظهاراتی پیروزی خاتمی را تکرار مشروطیت بیان کرده و ترس خود را از این تکرار ابراز مینماید که در پاسخ آن مهدی کروبی در روز دوم اردیبهشت مصاحبهای با روزنامه همشهری انجام میدهد و این ترس را بیجهت و اشتباه میخواند و خاتمی را مخالف لیبرالیسم از ابتدای انقلاب معرفی میکند.
از سویی در مشهد این درگیریها و تخریب همچنان ادامه داشت که اوج آن در مسجد حوض لقمان مشهد در روز ۳۱ فروردین صورت میگیرد. انصار حزبالله مسجد را پر میکنند و هنگام سخنرانی خاتمی به سر و صدا و شعار و توهین میپردازند که با درخواست سکوت از سوی جمعیت روبهرو میشوند و همین امر موجب درگیری فیزیکی و آغاز مرحله جدید تخریبها میشود. از این پس اینگونه حوادث به کرات در سخنرانیهای خاتمی به چشم میخورد.
خاطرات...
تخریب چهره خاتمی و تبلیغات سو صورت گرفته، حوادثی را در پی داشت که گاه به خاطرات به یادماندنی تبدیل شده است، یکی از این قضایا حضور پدر شهیدی در مراسم تبلیغاتی مسجد حوض لقمان مشهد بود که بر اثر تبلیغات و بدون اطلاعات کافی به پشت تریبون میرود و برای اثبات شخصیت لیبرال خاتمی میگوید: این شخص کسی است که نهضت سوادآموزی (به اشتباه به جای نهضت آزادی) از او حمایت کرده است و یا در روزهای پایانی تبلیغات یکی از مسوولان درباره حامیان خاتمی میگوید: شنیدهایم حتی شاعرهای فاسد به نام فروغ فرخزاد هم از خاتمی حمایت کرده است.
آخرین حادثهای که بارقه امید را در دل حامیان خاتمی روشن ساخت، مراسم روز کارگر بود که توسط خانه کارگر در روز ۱۱ اردیبهشت برگزار شد. این مراسم با حضور سه کاندیدای انتخابات، سید محمد خاتمی، علیاکبر ناطق نوری و محمد محمدی ریشهری برگزار شد گرچه بازتاب این مراسم در رسانهها بسیار کوتاه بود اما آنچه به وقوع پیوست پیشبینیهای گذشته این انتخابات را در هم شکست. در این مراسم ورود ناطق نوری با تشویق بخشی از حضار همراه شد و ورود ریشهری هیاهوی کمتری را به وجود آورد اما با ورود خاتمی تشویق و هیاهو به حدی زیاد بود که برای سکوت جمعیت دقایق چندی سپری شد و همین امر ترس را بر دل دیگر کاندیداهای انتخابات روانه ساخت. از سویی نیز از این پس زمزمههای امکان تقلب در انتخابات نیز به گوش رسید، اما با تدبیر مسوولان برای ایجاد حس اعتماد در مردم و حفظ آرامش فضا در آستانه انتخابات، در هاشمی رفسنجانی خطبههای نماز جمعه پیش از انتخابات، تقلب در انتخابات را غیرممکن بیان کرد و گفت: «اگر تقلب شود، تاریخ آینده ایران، نمیبخشاید.» و همچنین در بخش دیگر سخنانش بیان کرد: «... انتخاب مردم را پس از تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات توسط شورای نگهبان حق باید دانست و از کاندیداها خواست از تخریب رقبای خود بپرهیزند.» و از سویی مقام رهبری نیز در سخنرانی ۳۱ اردیبهشت خود در جمع خانواده مفقودان و اسرای جنگ تحمیلی برای دلگرمی بیشتر مردم بیان میکند: «مگر ممکن است در انتخابات جمهوری اسلامی کسی به خود حق بدهد یا جرات این را داشته باشد که در آرای مردم دستکاری انجام دهد.»
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم...
این مواضع محکم از سوی دولت و نظام گرچه موجب اعتمادسازی در میان مردم شد اما با این وجود و با حضور گسترده مردم در روز دوم خرداد باز هم ترس از شکست یا تغییر نتایج انتخابات در دل حامیان خاتمی موج میزد به طوری که تا ساعات آغازین روز شنبه شایعه شکست خاتمی وجود داشت. اما با اعلام اولین نتایج، آرامش بر دل حامیان او نشست، خاتمی با ۱۱ میلیون در برابر رقیب اصلی خود که تا آن زمان تنها شش میلیون رای بدست آورده، پیشتاز بود که پیش از نتایج نهایی انتخابات، علیاکبر ناطق نوری پیام تبریک خود را به مناسبت پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات اعلام کرد و در پایان روز سید محمد خاتمی با آرای نهایی ۲۰ میلیون و ۷۸ هزار ۷۱۸ رای از مجموع ۲۹ میلیون و ۷۶ هزار و هفتاد رای پیروز انتخابات و پنجمین رییسجمهور ایران شد.
منابع:
صد روز با خاتمی، بابک داد، وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۳۷۷
آرشیو روزنامه همشهری
آرشیو روزنامه سلام
آرشیو روزنامه اطلاعات
آرشیو روزنامه کیهان
آرشیو روزنامه روزدرا (سیستان و بلوچستان)
نظر شما :