مطالب مرتبط با کلید واژه

گروگان های آمریکایی


گفت‌وگوی تاریخ ایرانی با دختر یکی از گروگان‌های آمریکایی: کمپین نامه‌نگاری به گروگان‌ها راه انداختم

گفت‌وگوی تاریخ ایرانی با دختر یکی از گروگان‌های آمریکایی: کمپین نامه‌نگاری به گروگان‌ها راه انداختم

بعد از ۳ روز مطلع شدیم که پدرم در میان گروگان‌ها است...من فکر می‌کردم پدرم در اسلام‌آباد است. تصور نمی‌کردم دولت ما در آن آخر هفته به او چراغ سبز نشان داده تا به تهران پرواز کند...مردم شروع به بستن روبان‌های زرد رنگ به دور درختانشان کردند. در ایالات متحده این یک نماد بود...بیشتر روز را در سفارت ایران در واشنگتن سپری می‌کردم و حتی برای ناهار نیز آنجا می‌ماندم و با نمایندگان کشور شما صحبت می‌کردم... به خاطر دوستی با ایرانی‌ها تهدید به مرگ شدم...دو نفر از گروگان‌ها بعد از بازگشت خودکشی کردند.

ادامه مطلب
از بازجویی در برابر خوئینی‌ها تا مصاحبه با ابتکار

از بازجویی در برابر خوئینی‌ها تا مصاحبه با ابتکار

روز گروگانگیری با پسران طالقانی ملاقات داشتم...عملیات طبس ابلهانه‌ترین نقشهٔ نجات ما بود. من واقعا خوشحالم که آن عملیات بی‌نتیجه ماند، چون در غیر این صورت ما حتما مرده به دولت آمریکا تحویل داده می‌شدیم...چون فارسی می‌دانستم مرا به زندان انفرادی بردند...در آن فرصت کوتاهی که داشتم هر آنچه لازم بود در دسترس نباشد را از بین برده بودم و خوشبختانه چیزی آنجا نبود...از بین رفتن دفتر تلفن خانه‌ام سبب شد زندگی خیلی از آدم‌ها در تهران به خطر نیافتد...ما را به شهر قم و زندان سابق ساواک بردند.

ادامه مطلب
بانکدارهای آمریکایی آزادی ما را عقب انداختند

بانکدارهای آمریکایی آزادی ما را عقب انداختند

احساس بدی نسبت به گروگان‌گیرها نداشته‌ام...گروگان‌ها از آزادشدنشان شاد و مسرور بودند اما از رفتار قدرت‌های بزرگ خوشحال نبودند...دانشجوها به ما مجله‌های خبری سانسور شده‌ می‌دادند...دانشجوها نان خشک‌ها را می‌ریختند توی توالت‌ها یا وسایل آمریکایی را می‌زدند به پریزهای برق ۲۲۰ ولت، همین‌ها بود که باعث شد لوله‌ها بگیرند و بخاری ‌برقی‌هایمان خراب بشوند...اگر ما زندانی‌های بچه‌ دانشگاهی‌های آمریکایی‌ بودیم که قرار بود بهمان غذا بدهند و از ما مراقبت کنند، بد‌تر از این‌ها با ما رفتار می‌کردند.

ادامه مطلب
خبر آزادی‌مان را از پزشکان الجزایری شنیدم

خبر آزادی‌مان را از پزشکان الجزایری شنیدم

یکی از چیزهایی که دانشجو‌ها‌‌ همان اول فهمیدند این بود که برای جلوگیری از درگیری و نزاع باید سر ما را گرم کنند. بنابراین کلی تلاش داشتند تا از کتابخانهٔ سفارت به ما کتاب بدهند...ما را انداختند توی یکی از زندان‌های بدنام زمان شاه که می‌گفتند دیگر زندان نیست چون کنارش گذاشته‌اند و دیگر ازش استفاده نمی‌کنند...پزشکان الجزایری ما را معاینه کردند، چون ایرانی‌ها نمی‌خواستند گروگان‌های سابقشان بروند بعداً ادعاهای دروغ کنند...خوابیدن با دستبند خیلی سخت است، ولی آدم به راه رفتن بدون کفش عادت می‌کند.

ادامه مطلب
در بازجویی‌ها شکنجه نشدیم

در بازجویی‌ها شکنجه نشدیم

بهترین راه برای بی‌نتیجه کردن بازجویی این است که با هر چیز و همه‌ چی موافق باشی...دانشجوهای اسیرکننده نگران حال‌ و روز ما بودند چون آیت‌الله خمینی مشخصاً آن‌ها را مسئول سلامتی ما دانسته بود...ما را منتقل می‌کردند جای دیگر چون می‌ترسیدند برای آزادی ما حمله‌ای بشود. آنجا گروه‌های مسلح مخالف آن‌ها هم بود و ما را زیر آتش گرفتند...دانشجوها موهایشان را با شامپو فرش می‌شستند...یکی از گروگان‌ها سعی کرد خودکشی کند...حدس من این بود که بیشترمان کشته می‌شویم.

ادامه مطلب
از دانشجو‌ها نمی‌ترسیدم، از توده‌های مردم می‌ترسیدم

از دانشجو‌ها نمی‌ترسیدم، از توده‌های مردم می‌ترسیدم

گمان می‌کردم شب خانه خواهم بود تا شام حسابی بخورم...یکی از افراد نیروی دریایی روی یکی از کرکره‌ها نوشت: «آمریکایی رفت خانه‌اش»...گروه دیگری از آمریکایی‌ها توانستند به کمک کانادایی‌ها مخفیانه از ایران خارج شوند...طی آن سال من را سی باری با کامیون از محوطهٔ سفارت بیرون بردند، همیشه هم شب‌ها...مردانی مسلسل به دست و نقاب‌دار گفتند: «تو معلم نیستی. تو رئیس ‌اصلی هستی!»...نمی‌گذاشتند بخوابم و مجبورم می‌کردند تمام مدت سرپا بمانم...بیشتر کارمندان بومی سفارت مسلمان نبودند و بیشتر از ما ترسیده بودند.

ادامه مطلب
منافع ما ایجاب می‌کرد با انقلاب بسازیم

منافع ما ایجاب می‌کرد با انقلاب بسازیم

از نفرت ایرانی‌ها از آمریکا باخبر بودیم...کتاب عملیات سیا علیه مصدق گم شد...مدتی که از اقامتم در ایران گذشت، چندتایی کلمهٔ فارسی یاد گرفتم، از جمله «طاغوتی» که معنایش می‌شد «آدم آلوده و فاسد»...من با حکومت سرکوبگر شاه خیلی همدلی نداشتم...ایالات متحده نباید از حکومت‌های بد و دیکتاتوری‌ها حمایت کند...ما شاه را دوباره به تخت ‌طاووسش برگرداندیم...جلوی باجه‌های کنسولگری هر روز صف‌های طولانی داشتیم از آدم‌هایی که می‌خواستند ویزای ورود به خاک ایالات متحده بگیرند.

ادامه مطلب
روزشمار ۴۴۴ روز گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی

روزشمار ۴۴۴ روز گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی

روز دوم: ایالات متحده آمریکا شرایط پیشنهادی ایران را در مورد بازگرداندن شاه به ایران رد می‌کند...شانزدهمین روز: سه نفر از گروگان‌ها آزاد می‌شوند...روز پنجاهم: یک درخت نوئل از طرف آمریکا به گروگان‌ها اهدا شد...سیصد و چهاردهمین روز: امام خمینی برای آزادی گروگان‌ها چهار شرط اعلام می‌نماید...چهارصد و چهل و چهارمین روز: نیم ساعت بعد از آنکه ریگان رسما ریاست‌جمهوری آمریکا را عهده‌دار شد، گروگان‌ها آزاد شدند.

ادامه مطلب
جان استمپل در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: آمریکایی‌ها طرفدار حمله نظامی برای آزادی گروگان‌ها بودند

جان استمپل در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: آمریکایی‌ها طرفدار حمله نظامی برای آزادی گروگان‌ها بودند

آن موقع ما‌ که پیشتر در ایران بودیم به شدت از فشار نظامی بر ایران حمایت می‌کردیم و بعد‌ها وقتی گروگان‌ها بازگشتند، فهمیدند که اگر کار‌تر کوتاه نیامده بود گروگان‌ها چند روز - اگر نگوییم چند ساعت- با آزادی فاصله داشتند...از کنترل خارج شدن اوضاع ریاست‌جمهوری کار‌تر را نابود کرد، نه حمله نظامی در آوریل ۱۹۸۰...دولت کلینتون تلاش کرد به راهکاری با ایران دست یابد، در مراحل کلیدی با اعمال فشار شدید بر خاتمی از آن جلوگیری به عمل آمد.

ادامه مطلب
ریشه‌‌های بحران گروگان‌گیری در ایران/ ژتون معامله با آمریکا یا برگه بیمه انقلاب؟

ریشه‌‌های بحران گروگان‌گیری در ایران/ ژتون معامله با آمریکا یا برگه بیمه انقلاب؟

لوید کارتلر بر این باور است که «اگر ما شاه را در امریکا نپذیرفته بودیم، باز هم، در عرض یک ماه تسخیر سفارت و گروگان‌گیری اتفاق می‌افتاد.»...ابتکار و شاپور تاکید کرده‌اند که دستور تسخیر از جانب آیت‌الله خمینی صادر نشده است... روبین استدلال می‌کند که گروگان‌گیری ضرورتا سیاستی برای بیمه کردن انقلاب در برابر دخالت امریکا بوده است، چون ایرانیان مطمئن نبوده‌اند که می‌توانند از معکوس شدن انقلاب به شکلی نمایشی و بازگشت شاه بر مسند قدرت جلو‌گیری کنند - هر‌ چه نباشد این اتفاق در اوت ۱۹۵۳ رخ داده بود.

ادامه مطلب
بهشتی را نیافتیم، کار گروگان‌ها گره خورد

بهشتی را نیافتیم، کار گروگان‌ها گره خورد

امید ما به اینکه قضیۀ گروگان‌گیری زودگذر باشد، روز ششم نوامبر، بر باد رفت. آیت‌الله خمینی علنا گرفتن گروگان‌ها را تایید کرد و از پذیرفتن هر فرستادۀ آمریکایی امتناع ورزید...پیشنهاد کردم که ایالات متحده جزیره خارک را اشغال کند و تا زمانی که ایرانی‌ها حاضر به مبادله گروگان‌ها با جزیره شوند آن را نگه دارد... حس می‌کردم که حقوقدانان دست چپی پاریسی شاید بتوانند با دوستان دست چپی ایرانی‌شان (از قبیل قطب‌زاده) معامله‌ای جوش دهند، اما روحانیون جلو آن را خواهند گرفت.

ادامه مطلب