معمای تقی شهرام و اهمیت تاریخی آن
پدیده فرار تقی شهرام و «کودتای» او به سبک احسانالله خان دوستدار و قتل اعضای برجسته مسلمان سازمان مجاهدین خلق، توطئهگری یک کانون خرابکار اطلاعاتی بود با اهدافی بزرگ.
ادامه مطلبپدیده فرار تقی شهرام و «کودتای» او به سبک احسانالله خان دوستدار و قتل اعضای برجسته مسلمان سازمان مجاهدین خلق، توطئهگری یک کانون خرابکار اطلاعاتی بود با اهدافی بزرگ.
ادامه مطلبچکیده حرف بیژن جزنی این بود، گرچه کشور شوروی دوست ماست اما این کشور در وهله اول به فکر منافع خود میباشد، ما باید مستقل و متکی به خود باشیم.
ادامه مطلبتجربه سیاهکل تکرار شد...انتخاب سیاهکل به دلیل زیبایی جنگل بود...بنیانهای فرهنگی ما با رفتارهای چریکی همخوانی داشتند.
ادامه مطلبرهبران چریکها با این استدلال که حضور در کوهستانها و صعبالعبور بودن مناطق جنگلی باعث کند شدن واکنش نظامیان خواهد شد، منطقه سیاهکل را انتخاب کردند...یکی از عوامل شکست جنبش سیاهکل، کپیبرداری ناقص از جنبشهای چریکی در دیگر نقاط دنیا بود...تصور اینکه دهقانان به علت داشتن بینش رادیکالی با جنبش همراهی خواهند کرد یکی از اشتباهات گروه بود...دستکم گرفتن ماشین سرکوب حکومت توسط چریکها خطای استراتژیک بود و مانع پیشبینی صحیح از وضعیت جامعه حاکمیت گردید.
ادامه مطلبحمید اشرف به تصمیم گروه برای حمله به ژاندارمری در روز ۱۹ بهمن اشاره میکند. اما آنچه بعد از دستگیری هادی بنده خدا لنگرودی رخ میدهد کمی با برنامه داشتن این گروه در تضاد است. او از طرف رفقا برای آگاه شدن از وضعیت ایرج نیری به شبخوسلات میرود و در آنجا توسط گروهی از محلیها دستگیر میشود و در حالی که از کتک خوردن بیهوش شده بود به سیاهکل منتقل میشود...ماجرای دستگیری هادی بنده خدا لنگرودی توسط روستاییان را شاهدان عینی در سیاهکل هم تائید میکنند.
ادامه مطلبهفت، هشت مرد جوان از کوه آمدند و از رودخانه رد شدند. قد بلند و چهارشانه و همه مسلح بودند. چهرههایشان آشنا بود...با یک مینیبوس فورد آلمانی آمدند و به سمت پاسگاه رفتند و آنجا را گرفتند. بعد از همین جا برگشتند به جنگل...از پاسگاه بیرون آمدند و خواستند بروند که دیدند ماشینشان خراب شده و نمیتوانند بروند. مردم هل دادند...یکیشان به من گفت بیا کمک کن. اما من از ترس فرار کردم...ما را که بردند سربازی میگفتند اینها سیاهکلی هستند. خرابکارند، چریک هستند.
ادامه مطلبچریکها قبل از سیاهکل، در هشتپر و رضوانشهر حمله کرده بودند...چریکها عمدتا خودشان را جنگلبان معرفی میکردند...هدف از حمله به پاسگاه آزادسازی یکی از همفکرانشان بود. آنها نمیدانستند که از این جنگل به شهر نمیرسند، چون جنگل سیاهکل بنبست بود...چریکها وقتی به پاسگاه حمله کردند ۹ قبضه اسلحه را برداشته و نگهبان پاسگاه را هم کشتند...۴۰ روز در آمادهباش بودیم. فضای کلی این بود که اگر به هوش نباشیم چریکها حمله خواهند کرد و این بار سر ژاندارمها را خواهند برید... مدیریت منطقه در دست ارتش و ساواک بود.
ادامه مطلب